جنایات امریکا در کوریایی جنوبی

دست های خونین امریکا در تمام نقاط جهان در کار است، از کشور های امریکای لاتین گرفته تا سرزمین های الماس در افریقا و از کشور های اروپایی تا گوشه و کنار آسیا، این کشور حضور نظامی و سیاسی دارد. هم اکنون امریکا بیش از ۷۰۰ پایگاه نظامی که شامل پایگاه های زمینی، دریایی، هوایی و جاسوسی می‌شود، در سراسر جهان دارد، که شب و روز برای تحقق برنامه های استیلاگرانه این کشور کار می‌کنند. این پایگاه ها بیش از یک میلیون نظامی امریکایی را در خود جا داده اند. بیشتر این پایگاه ها بعد از جنگ جهانی دوم که ظهور امپراتوری امریکا را به همراه داشت ایجاد گردیده اند.

حضور سیاسی و نظامی امریکا در هر نقطه از جهان با قتل، کشتار، نا امنی، تجاوز، قاچاق مواد مخدر و صد ها جنایت دیگر همراه بوده و از این حربه ها برای تداوم قدرت خود در جهان بشکل موثر و گسترده سود برده است. نمونه های اخیر در افغانستان و عراق دیگر برای نادان ترین افراد این را ثابت ساخته که امریکا و سایر قدرت های اشغالگر دشمنان قسم خورده ملت های دربند بوده و کوچکترین گامی برای بهروزی آنان بر نمی‌دارند.

دیموکراسی جناب انکل سام

سیستم حاکم در امریکا خود را بانی دموکراسی و عدالت نامیده کشورهای مختلف جهان را زیر نام آوردن دموکراسی و حقوق بشر مورد تاخت و تاز قرار می‌دهد. کشور ما نیز از چندین دهه و بخصوص از یازده سال بدینسو به بهانه تامین دموکراسی به میدان زورآزمایی و چپاول امریکا مبدل شده است.

امریکا تلاش نموده به زور بلندگوهای تبلیغاتی‌اش که رسانه ها و جمعی از روشنفکران خاین و مزدور را شامل می‌شوند، چهره واقعی و ضدانسانی‌اش را بپوشاند و تصویر وارونه از آن به مردم ما ارائه دهد. رسانه های افغانستان و تعدادی از به اصطلاح «تحلیلگران» و «کارشناسان» چتلی خوار امریکا پیاپی تبلیغ می‌کنند که گویا فقط با اتکا به امریکا و با حضور نیروهای نظامی آنکشور ممکن است افغانستان به رفاه و دموکراسی دست یابد.

جنگ در بین محصلان پوهنتون در روز عاشورا

حادثه خونین بین محصلان لیلیه پوهنتون در روز عاشورا مبین اثبات نکته نظراتیست که نهاد های دموکراتیک و مترقی افغانستان مکررا و با تاکید فراوان ابراز داشته اند که بنیادگرایی همخوان و جاده صاف کن استعمار است؛ بنیادگرایی یعنی تعصب و وحشت و خونریزی؛ بنیادگرایی یعنی طاعونی که وحدت مردم افغانستان را برهم می‌زند؛ بنیادگرایی یعنی کذب و ریا و نیرنگ؛ بنیادگرایی یعنی سوءاستفاده رذیلانه از اعتقادات مردم به خاطر اهداف پلید سیاسی؛ بنیادگرایی یعنی جهالتی که از هزار رشته‌اش یکی هم به علم و فرهنگ و تمدن نمی‌خواند؛ بنیادگرایی یعنی وسیله‌ای به دست استخبارات اجانب برای تحمیق مردم و تبدیل کشور ما به میدان شطرنج بیگانگان و ....

فقر و بی خانمانی در امریکا

یک کودک حدود هشت یا نه ساله در منطقه دهمزنگ کابل پشت کاروان موتر های نظامیان خارجی می‌دوید و با اشاره دست از آنان کمک می‌خواست. این کودک پیاپی صدا می‌زد که هلو هلو دالر دالر. اما سرباز امریکایی که در بالای موتر نظامی ضدگلوله نشسته بود با اشاره تفنگ کودک را تهدید می‌کرد که نزدیک نشود. جالب این بود که پیر مردی به کودک گفت پسرم روسها نسبت به امریکایی ها خوب بودند حداقل از بالای موتر به کودکان بسکیت می‌انداختند.

این کودک شاید نمی‌داند و یا هم دانسته هنوز هم دنبال کمک از سربازان خارجی است. هم روسها و هم امریکایی ها جز مرمی و باروت و دود و آتش هیچ کمکی به این کودک و میلیون ها کودک گرسنه افغان نکردند و نخواهند کرد.

سربازان امریکایی مجهز با پیشرفته ترین سلاح های جهان نه با کودکان ویتنام، نه تنها با کودکان فقیر عراق، سودان، افغان و غیره کمکی نکردند که آنان را با ماشین کشتار و جنایت شان بدبخت تر نمودند.

کمیته امداد خمینی شبکه جاسوسی رژیم پلید

دست اندازی و مداخلات خاینانه دولت آدمکش ایران در افغانستان از سه دهه بدینسو ادامه دارد. دولت آخندی ایران یک تعداد افغانهای خاین و میهنفروش و احزاب ضدملی و بیگانه پرست را به میدان کشیده تمویل نمود و سالهاست که از آنان جهت زرق ویروس بنیادگرایی نوع آخندی در کشور ما کار می‌گیرد.

روزنامه «وال استریت ژورنال» به تاریخ ٢٦ اکتوبر ٢٠١٢ طی مقاله‌ای به قلم ماریا ابی حبیب به گوشه‌هایی از برنامه وسیع استخباراتی و ویرانگر دولت ایران که زیر نام «کمک های انسانی» صورت می‌گیرد پرداخته است:

«ایران پروژه هایی را تمویل می‌کند و مصروف تمدید شبکه استخباراتیش در سراسر افغانستان است. به گفته مقامات امریکایی و افغان ایران تلاش می‌ورزد که جای خالی امریکا را بعد از ٢٠١٤ پر کند.»

از بیرق امریکا خون ملتهای فقیر میچکد

افغانستان در طول تاریخ پر از ماجرایش تهاجم از کشور های مقتدری چون امپراتوری انگلیس، امپراتوری روس و امپراتوری امریکا را تجربه کرده است.

با تهاجم نظامی مردم قتل عام می‌شوند، با تهاجم اقتصادی شیرازه مادی زندگی از هم می‌پاشد ولی با تهاجم فرهنگی، شیرازه معنوی و ارزش های اجتماعی ملت ها بصورت وحشتناکی لگدمال می‌شود و سالها لازم دارد تا دوباره احیا گردد. این تهاجم نامریی که بوسیله تبلیغات تلویزیونی، برنامه های ماهواره‌یی، رادیویی و مطبوعاتی و با پایه اجتماعی روشنفکران جاسوس پیشه راه اندازی می‌شود، خطرناک و غیرقابل جبران است زیرا شرایط را برای اشغال آرام، سریع، کم‌مصرف و بی‌ دردسر کشور های فقیر مساعد می‌سازد و زمینه هر نوع مقاومت و اعتماد به نفس توده ها را در نطفه می‌خشکاند. و این نوع تهاجم بالای ملتهای ناآگاه و کم‌سواد تاثیر عمیقتر به جا می‌گذارد.

بر اساس همین ضرورت و اهمیت دولت امریکا در تبلیغات خود برای توجیه سیاستهای تجاوزگرانه و آشوب طلبانه‌اش سالانه ٩٤٥ میلیون دالر به مصرف می‌رساند و ٩٠٠٠ نفر را برای اجرای این برنامه در استخدام دارد. پنتاگون روزانه حداقل ١١ ساعت را صرف پروپاگند در برنامه های رادیویی و تلویزیونی می‌کند.

آیساف برای کشتار و تزویر

یوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر می‌گفت: «دروغ را به حدی بزرگ بگویید كه هیچ‌كس جرات و فكر تكذیب آن را نكند.» او معترف بود که گاهی دروغ هایی را اشاعه می‌داد که حتی خود از آن وحشت می‌کرد.

اشاعه دروغ و جعل پردازی آمار بخشی از جنگ روانی و به اصطلاح «جنگ نرم» امریکا و ناتو در افغانستان است که ما با نمونه های بیشمار آن طی یازده سال گذشته آشناییم. به تازه ترین نمونه این دروغ های رسوا توجه کنید:

گونتر کتس سخنگوى نظامى آيساف، در نشست خبرى ٢ عقرب گفت بر اساس سروى‌ایکه در سراسر افغانستان انجام داده اند، صرف ٩ درصد مردم گفته اند که خود را مصون نميدانند؛ اما ٩١ درصد از مصونيت شان قناعت دارند، که اين يک پيشرفت بزرگ خوانده می‌شود.

اعدام افغانها توسط رژیم آخوندی ایران

دستگاه آدمکش "ولایت فقیه" ایران که به هیچ قانون و ارزش انسانی پابند نیست آنچنان در امواج تنفر و قیام ملت ایران گیر نموده که برای دوام استبداد جز تشدید ترور، زندان، شکنجه و قتل عام نیروهای آزادیخواه و دگراندیش راهی برایش نمانده است تا بتواند عمر ننگین این دستگاه فاشیستی را طولانی تر سازد.

این رژیم منفور، برای پاشیدن خاک به چشم مردم از جمله تلاش میورزد تا بخشی از بدبختی های موجود در جامعه را نه از کلیت و ماهیت حاکمیت قرون وسطایی برسر اقتدار، بلکه در موجودیت پناهندگان بی‌پناه افغان وانمود سازد تا بدینصورت توجه ملت ایران را از وضعیت ابتر اجتماعی در آنکشور بسوی دیگری منحرف نموده آنان را فریب دهد. بر اساس همین سیاست مزورانه است که از چند سال بدیسنو موج خشونت و بیرحمی در برابر افغانهای مظلوم به اوجش رسیده است و آنان پیاپی قربانی سیاست بازی ها و درامه های پست فاشیستهای مذهبی می‌گردند.

سیما سمر

سیما سمر عضو حزب وحدت اسلامی به دلیل خاموشی در برابر نقض گسترده و موحش حقوق بشر در افغانستان برنده جایزه "زندگی بهتر یا نوبل آلترناتیو" اعلام شد!

نوبل آلترناتیو یا (Right Livelihood Award) جایزه‌ای برای فعالان حقوق بشر، صحت، حفظ محیط زیست، آموزش و صلح در سراسر دنیا است.

جوایزی مثل نوبل نه برای آنهایی ست که ضد امریکا و غرب بگویند و نه هم به افراد یا نهاد هایی داده می‌شود که دم شان با دم امریکا و دیگر کشور های غربی بسته نباشد. اینگونه جوایز عمدتا با توجه به مقضیات سیاسی داده میشوند.

این جایزه دقیقا زمانی برای خانم سمر اهدا می‌شود که او چشم و دهن بر یک گزارش مستند هشتصد صفحه‌یی مبنی برجنایات گروه های جهادی، پرچمی و طالبی بسته است.

قیام علیه طالبان
آنچه زیر نام «قیام مردمی» از جانب دولت برجسته شده برایش تبلیغ میشود، چیزی نیست جز لشکر ذخیره دولت پوشالی و اشغالگران برای پیشبرد اهداف شیطانی شان در افغانستان.

قیام های مردمی علیه رژیم ها و گروه های مستبد و ارتجاعی از صفحات درخشان نه تنها تاریخ افغانستان که بسی جوامع دیگر میباشد. معمولا در مقاطع معین تاریخ وقتی کاسه صبر مردم لبریز میشود، توده ها بصورت خودجوش با دست خالی علیه جبارترین و زورگوترین رژیم ها و اشغالگران خارجی برمیخیزند. ملت ما هم قیام های مردمی شجاعانه بیشماری را در تاریخش ثبت نموده که قیام متشکل ملیت های پشتون، تاجیک، هزاره و بلوچ ما در سال ١٧٠٩ در قندهار علیه تجاوزگران صفوی و قلع و قمع کامل سپاه خونخوار گرگین یکی از این نوع قیامهاست که حتی یکتن از نیروهای متجاوز زنده نماند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 138 نفر