قیام های مردمی یا دولتی؟
- رده: مقالات
- نویسنده: فرزاد
- منتشر شده در دوشنبه، 20 سنبله 1391
آنچه زیر نام «قیام مردمی» از جانب دولت برجسته شده برایش تبلیغ میشود، چیزی نیست جز لشکر ذخیره دولت پوشالی و اشغالگران برای پیشبرد اهداف شیطانی شان در افغانستان.
قیام های مردمی علیه رژیم ها و گروه های مستبد و ارتجاعی از صفحات درخشان نه تنها تاریخ افغانستان که بسی جوامع دیگر میباشد. معمولا در مقاطع معین تاریخ وقتی کاسه صبر مردم لبریز میشود، توده ها بصورت خودجوش با دست خالی علیه جبارترین و زورگوترین رژیم ها و اشغالگران خارجی برمیخیزند. ملت ما هم قیام های مردمی شجاعانه بیشماری را در تاریخش ثبت نموده که قیام متشکل ملیت های پشتون، تاجیک، هزاره و بلوچ ما در سال ١٧٠٩ در قندهار علیه تجاوزگران صفوی و قلع و قمع کامل سپاه خونخوار گرگین یکی از این نوع قیامهاست که حتی یکتن از نیروهای متجاوز زنده نماند.
درین اواخر در نقاط مختلف افغانستان گویا قیام های مردمی یکی پی دیگری سر بلند میکنند. اما تا حال دیده نشده بود که به خاطر راه افتیدن قیام های مردمی، یک دولت فاسد و پوشالی و اشغالگران بیشتر از مردم اظهار خوشحالی کرده از آن اعلان حمایت نماید. تلویزیون «ملی» پیاپی و با شور و شعف گزارشهای این «قیامها» را پخش میکند، کرزی و سخنگویان وزارت های دفاع و داخله و خلاصه تمامی مقامات دولت یکی پی دیگری پشتیبانی شانرا از این حرکت ها اعلام میدارند و حتی قومندان عمومی ناتو از این «قیام» ها حمایت کرده آنرا «گام مهمی در نابودی طالبان» مینامد.
اشغالگران و دولتهای مزدور شان طی بیش از سی سال گذشته از بسی مقوله های ارزشمند انسانی سواستفاده رذیلانه نموده آنها را بین مردم بیاعتبار ساختند. اینان سوسیالیزم گفتند، اما فاشیزم روا داشتند، آزادی و دموکراسی گفتند اما بردگی و مافیا و فساد و استبداد حواله کردند، حقوق بشر و حقوق زنان گفتند، اما بدترین دشمنان انسانیت را تا دندان مسلح کرده بر سرنوشت ما حاکم نمودند. و حال به نظر میرسد که میخواهند بر مقوله مقدس «قیام مردمی» نیز لجن پاشیده آنرا از مضمون تهی نمایند.
آنچه زیر نام «قیام مردمی» از جانب دولت برجسته شده برایش تبلیغ میشود، چیزی نیست جز لشکر ذخیره دولت پوشالی و اشغالگران برای پیشبرد اهداف شیطانی شان در افغانستان. و این نمایشات مسخره درست زمانی صورت میگیرد که گفتگوها و معاملههای پیدا و پنهان دولت فاسد کرزی با حزب فاشیست گلبدین ادامه دارد و عناصر پلید این حزب مزدور پاکستان در کلیدی ترین پست ها و تا زیر ریش شخص کرزی جا داده میشوند.
این قومندانان سفاک حزب اسلامی اند که بوسیله دولت کرزی تجهیز و تسلیح شده یکبار دیگر این باند جهالت پیشه و مزدور بیگانه به مثابه یک سناریوی سیاه دیگری در جهت اهداف منطقوی و استراتژیک امریکا و ناتو مورد استفاده قرار میگیرد. گلبدین بیمار اگر از یکسو بصورت کرکنندهای شعار ضد غربی سرمیدهد، اما از سویی از زیر چتر آی.اس.آی موازی با منافع امریکا و غرب در کشور ما فعالیت میکند. اما اینبار با عوامفریبیای که در ذات این حزب متعفن نهفته است، با همدستی شخص کرزی زیر نام «قیام مردمی» تعدادی ناآگاه را فریب داده بازهم لشکر جهل و جنایت دیگری را مسلحتر نموده بالای ملت ما تحمیل میکند.
فیضان که کاندید انتخابات پارلمانی بود، همانند رهبرش گلبدین، آنچنان راکتیار است که پوستر انتخاباتیاش را نیز با راکت آراسته بود!
آغاز این قیام های دولتی از ولسوالی اندر ولایت غزنی آغاز شد که والی پیشین آن ولایت فيض الله فيضان از مهره های حزب اسلامی منحیث هماهنگ كننده این حرکت در رسانه ها ظاهر شد. جبار شلگری، عضو پیشین پارلمان و از قومندان های خونریز حزب اسلامی، از گردانندگان شاخص این «قیام» بود که با استفاده از روابطش با حلقه حزب اسلامی در درون نظام در رسانیدن تسلیحات به قومندانها و هم حزبی هایش در غزنی نقش مهمی داشت. شخص دیگری که در این حرکت های سازماندهی شده در غزنی نقش داشت انجنیر لطف الله کامران بود که او نیز یکی از قومندانان مشهور حزب اسلامی میباشد.
قرار اطلاعات، کرزی شخص اسدالله خالد را برای کمک رسانی به قیامکنندگان موظف ساخته بود و او با پشتوانه صاحبش سیاف نفوذی که در دم و دستگاه فاسد کرزی دارد، باربار به غزنی سفر نموده در سمت و سو دادن این حرکت دولتی تلاش نمود.
تفنگداران این «قیام» که با سلاحهای جدید، وسایط نقلیه و مخابره های مدرن مجهز اند بدون همکاری دولت ممکن نبود به اینهمه تجهیزات دست یابند. حتی گفته میشود که شورای ترشیده صلح افغانستان در تمویل این قیامها نقش دارد و به دفاتر ساحوی آن گفته شده که در رسانیدن کمک به آنان همکار باشند.
کرزی که با نزدیک شدن سال ٢٠١٤، موقعیت و سرمایه گذاری های بادآورده و قارونی خانوادهاش را در خطر میبیند، تلاش دارد با نیرنگ دیگری سلطهاش را بعد از ختم معیاد حکومتش تداوم بخشد. ائتلاف با حزب اسلامی و سپردن پست های کلیدی به این حزب ضدملی و خاین و گسترش صفوف آن در سراسر افغانستان برنامه خاینانهایست که این به اصطلاح قیام ها نیز بخشی از آن است. و تازه دیدیم که او مجتبی پتنگ از قومندانان حزب اسلامی را نیز در پست وزارت داخله پیشکش کرد و بدینصورت حلقه خطرناک این حزب منفور و نوکر بیگانه را روزتاروز بر گلوی ملت ما تنگتر میسازد. با این تاکتیک مرگآور، کرزی عملا یک مشت قاتل را مسلح نموده افغانستان را به سوی بیثباتی و جنگ و توحش بیشتر سوق میدهد.
امریکا و غرب نیز همانگونه که طی سی سال گذشته بر تاریک اندیش ترین و خونخوارترین باندهای بنیادگرا اتکا کردند و آنان را تا دندان مسلح نمودند، حال بازهم همین ها را بهترین وسیله برای رسیدن به اهداف منطقویش میداند. امریکا و غرب به تجربه دریافته اند که این گروه های خودفروخته، در برابر دالر و مقام حاضر اند زنجیر غلامی هر کشوری را به گردن انداخته مردم و وطن شانرا قربانی کنند. از اینرو اینان برای تقویت بنیادگرایی اسلامی و تضعیف گروه ها و عناصر دموکرات و مترقی تلاش فروانی میکنند و قدرتمند ساختن این باند های وطنفروش زیر نام «قیام مردمی» و «اربکی» از همین سیاست آب میخورد.
قیام های تودهای میتوانند پیام آور خوشبختی برای مردم و نوازنده زنگ خطر برای جنایتکاران و ستمکاران به شمار روند به شرطی که عناصر و نیروهای پاک، وطنپرست، مردمی و مدافع عدالت در راس آن قرار داشته باشند. با توجه به اینکه چه کسی و با چه افکار و نیاتی در راس این قیامها قرار میگیرند، اینگونه خیزش ها به پیروزی انجامیده و حاکمیت های ظاهرا شکست ناپذیر را به زیر میکشند و یا هم به خون مینشینند و دستاوردهایش در نیمه راه دزدیده شده مردم را عمیقتر در ستم و بیعدالتی غرق میکنند. آنچه زیر نام قیام های تودهای فعلا در افغانستان در جریان اند از نوع دوم بوده، و تنها میهنفروشان و باداران خارجی شان از آن سود میبرند اما ملت ما را در گودال دیگری غرق خواهند کرد.
مردم ما به خاطر دارند که وقتی سگ جنگی و غارتگری و بربریت تنظیم های جهادی در دهه نود میلادی اوج گرفت، گروه طالبان ظاهرا به مثابه یک حرکت مردمی ظهور کرد تا بساط باندهای جهادی را برچیده مردم را از شر شان رهایی بخشد. اما از آنجاییکه این لشکر مردمی نه بلکه ساخته و پرداخته امریکا، پاکستان، عربستان و انگلستان بود دیدیم که چطور ملت ما را از چاله به چاه انداخته در دام جهالت پیشه ترین و قرون وسطایی ترین گروهی که تاریخ نظیرش را ندیده بود اسیر نمود.
اسد الله خالد، انجینیر لطف الله و عبدالجبار شلگری گردانندگان اصلی پس پرده به اصطلاح قیامهای مردمی.
اما روزی که ملیت های برادر وطن ما دست بدست هم داده و متشکل دست به قیام های واقعی مقابل اشغالگران و مزدبگیران داخلی شان بزنند، آنوقت دشمنان ملت ما متوحش و لرزان شده و فوری و با استفاده از هر وسیله در دست داشته برای سرکوبی آن اقدام خواهند نمود. وقتی قیامهای راستین مردم ما اوجگیر شود، روز مرگ متجاوزین خارجی و خاینان داخلی خواهد بود چون اینان هنوز هم روحیه آزادیخواهی ملت ما را از یاد نبرده اند و خوب میدانند که افغانستان همیشه «گورستان امپراتورها» بوده است.
ملت ما با قیام های واقعا مردمی خود درسهای فراموش ناشدنی مخصوصا به متجاوزین انگلیسیای داده اند که امروز بازهم کشور ما را در اشغال خود دارند. بطور نمونه قیام زن و مرد و پیر و جوان کابل علیه قشون انگلیسی در سال ١٨٤٢، عبرتناک ترین و حقارت آمیز ترین شکست تاریخ نظامی انگلیس را رقم زد که طی آن مکناتن وزیر مختار آنکشور به قتل رسید و از سپاه ١٧٥٠٠ نفری و مجهزش تنها داکتر برایدن توانست جان به سلامت برد.
روزی که مردم به جان رسیده ما مقابل طالبان، دولت پوشالی و قیضهداران خارجی شان برخیزند، آنوقت تمامی اینان سراسیمه پایان عمر شانرا روزشماری خواهند کرد و دیگر از حمایت هایی که درین روز ها از قیام های نامنهاد میکنند، خبری نخواهد بود. ستم و جنایت و فساد بیانتهایی که امروز جریان دارد، ملت ما را آنچنان مالامال از تنفر و عقده نموده که خیزش های شان در برابر عوامل این فجایع قریبالوقوع است به شرطی که نیروهای آزادیخواه و دموکراسی طلب نقش شانرا در بلند بردن آگاهی مردم ما بصورت شایسته و با قبول هر قربانی و خطر ادا نمایند.