مدارس دینی ننگرهار، مراکز وحشت و انتحارپروری
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در چهارشنبه، 01 ثور 1395
ننگرهار در حدود ۱ میلیون و ۳۳۴ هزار جمعیت دارد. باشندگان این ولایت از نگاه فرهنگی عقب نگهداشتهشده اند و ناامنی و حاکمیت باندهای بنیادگرا باعث شده تا اکثر کودکان و نوجوانان از تعلیم و درس دور بمانند که این امر زمینه بهتر رشد ارتجاع، بنیادگرایی، زنستیزی، انجماد فکری و سایر امراض اجتماعی را هموار نموده و گروههای قرونوسطایی وابسته به بیگانگان نیز فرصت را غنیمت شمرده از میان کودکان و جوانان به سرعت سربازگیری میکنند.
برای گروههای جنایتکار و عصرحجری نظیر طالبان و داعش، مناسبترین محل سربازگیری مدارس دینی است. در ۲۰ ولسوالی ننگرهار حدود ۱۹۵ مدرسه راجستر شده و غیر راجستر شده موجود اند که در آنها هزاران کودک و جوان شستشوی مغزی میشوند. دولت هم به این مکانهای امن طالبان و داعش کاری ندارد و وزارت معارف به همکاری «یو.ایس.اید» و «بنیاد بیات» و دیگر نهادهای سرمایهداری و با صرف میلیونها دالر، به جای رشد مکاتب، سالانه دهها مدرسه جدید تاسیس میکنند.
در کنار درس روزانه، شمار زیادی از مدارس لیلیه دارند که اکثر آنها مراکز فساد اند. خانوادههایی که از فقر و فلاکت نمیتوانند شکم کودکان شان را سیر کنند، با اشتیاق تمام آنان را به لیلیهها میسپارند. بارها جوانان خردسال در اینجا از سوی ملایان و قاریان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند. لت و کوب در این مدارس امر معمولی است. ملاها با اندکترین اشتباه شاگرد را وحشیانه مجازات میکنند. این جو باعث میشود که کودکان عقدهای و پرخاشگر بار آیند.
شاملین این مدارس ضدیت شدید با علوم دارند. اینان ادعا دارند که تمامی علوم از قران مشتق شده پس رفتن به مکتب و پوهنتون کار «کافران» است.
شاملین این مدارس ضدیت شدید با علوم دارند. اینان ادعا دارند که تمامی علوم از قران مشتق شده پس رفتن به مکتب و پوهنتون کار «کافران» است. ذکرالله جوان ۲۳ ساله که دوره حفظ را در مدرسه عبدالله ابن مسعود سپری میکند میگوید:
«هیچ نیاز نیست که مکتب برویم. هرکه میخواهد چیزی فراگیرد قران را تلاوت کند که در آن همه چیز است. از موبایل گرفته تا طیاره ذکر همه این چیزها در قران رفته و امروز کفار آن را به نام خود میکنند. مکتب جای فسق و فساد است. جوانان که مکتب و پوهنتون میروند تمام روز را در عیاشی تیر میکنند. تمامی بدبختی جامعه ما امروز از دست مکتب و پوهنتون است.»
تمامی شاگردان این مدارس ضدیت شدید با زن و نوروز دارند. آنان حقوق زن را «پدیده غربی» و منسوخ میدانند. اعوذبالله جوان ۲۰ ساله میگوید:
«برابر دانستن زن با مرد ستیز با دین است. اسلام زن را نصف مرد شمرده پس شما چطور میتوانید که زن را با مرد برابر کنید. بهترین کار به زن تلاوت قران و حفظ آن و نگهداری اولادها است. و اسلام به زن مرتبه بالا را داده به همین خاطر گفته که جنت زیر پای مادران است.»
وحیدالله قاری از شاگردان دارالحفاظ امام بخاری میگوید:
«زن اگر از خانه بیرون شود و صدایش توسط مرد نامحرم شنیده شود حرام است. اگر یک تار موی زن را مرد نامحرم ببیند در دوزخ از موهایش کشال میشود و هفتاد غوطه در آتش جهنم میخورد. نشستن و صحبت کردن زن با مرد نامحرم ایمان هردوی شان را زایل میکند...»
نوروز را عید «مجوسیها» مینامند و تجلیل آن را حرام.
در این اواخر در کنار مردان، زنان نیز به این مدارس رو آورده اند. ابتدا چند زن که از پاکستان آمده اند در خانههایی به دختران درس قران میدادند و روزهای پنجشنبه وعظ کرده زنان و دخترکان نوباوه را میترساندند. ولی بعدها این مجالس خانگی شکل مدرسه به خود گرفتند و دختران منظم با حجاب عربی به این مدارس میروند. زنان این مدارس نیز تندرو و پرخاشگر بار آمده اند. در گرمی شدید تابستان خود را در حجاب سیاه میپیچانند و دستکش میپوشند. به حقوق خود هیچ ارزش قایل نیستند و خودشان میگویند: «زن یا از خانه است و یا از گور!»
قسمت اعظم این مدارس مبلغ افکار تندرو وهابی و سلفی اند و وظیفه دارند که اسلام سنتی مردم را نابود کرده کودکان و جوانان را به صورت جنگجویان بیرحم طالبی و داعشی بار آورند. آنان حملات انتحاری را جایز میدانند، مخالف هر نوع آزادی اند، دموکراسی را معادل کفر و تحفه الحادی میدانند، حقوق بشر در نزد اینان پشیزی ارزش ندارد... و امریکا نیز با استفاده از همین خصوصیات با تمام توان به تقویه این ویروسها مشغول است چون میداند که نیروی کمهزینهتر و درندهتر از اینان بخاطر دستیابی به اهدافش نمیتواند سراغ یابد.
رشد بیسابقه مراکز تروریستپروری زیر نام «مدارس دینی» در سراسر افغانستان پدیده عادی نه بلکه طبق یک برنامه منظم سازمانهای استخباراتی امریکا و منطقه صورت میگیرد و دولت افغانستان نیز با نادیده گرفتن آن در این توطئه علیه مردم ما شریک جرم است. در گذشته هزاران مدرسه در پاکستان به فابریکههای طالبکشی شهرت یافته از آنها لشکری از آدمکشان و انتحاریون بیرون داده شد، اما طی سالهای گذشته این تنها زمینهایست که افغانستان در آن به خودکفایی رسیده و تولیدات مدارس داخلی، باندهای تروریستی را مشبوع میسازند.
شاه امانالله خان سالها برای رشد معارف و بیرون کردن مدارس دینی از حیطه نفوذ استعمارگران انگریزی جانفشانی کرد، اما امروز یکی از این نوع مدارس در یک متری آرامگاه وی کودکان را با افکار تندروانه تربیت میکند.
امریکا و غرب همانگونه که در دهه هشتاد میلادی با طرح «کمربند سبز» و حمایت بیدریغ از گروهّهای اخوانی و «عربهای افغان» کوشید به جمهوریت های آسیای مرکزی رسوخ نموده شوروی را متلاشی سازد، امروز نیز دقیقا از همین حربه علیه روسیه و چین کار میگیرد و افغانستان را میدان مناسبی برای آن تشخیص داده است. سوءاستفاده از عقاید مردم ما برای اهداف سیاسی و استراتژیک از نیرنگ های آشنای اشغالگران امریکاییست که باید مردم را از آن آگاه ساخت.
پس تا زمانیکه این دانه سرطان از پیکر جامعه ریشهکن نگردد و حامیان داخلی و خارجی آن منکوب نشوند، رسیدن به یک جامعه آزاد و عادلانه میسر نیست.