«اعترافات یک جنایتکار اقتصادی»، کتاب افشاگر و آگاهیبخش
- رده: کتاب
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در پنج شنبه، 03 جدی 1394
کتاب «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» به قلم جان پرکینز، کتاب ارزشمندی است که «افشاگریهایی در باب ترفندهای ایالات متحده امریکا در اقتصاد جهانی» را برملا میسازد. این کتاب از مجموعه کتابهایی تحت نام «پشت پرده مخملین» است که با زحمات آقای مهرداد (خلیل) شهابی، میرمحمود نبوی و حمید محوی ترجمه شده است، و پرده از پولاندوزی و جنایات امپراتوری شریر دولت امریکا و بعضی از همپیمانانش در سرتاسر برمیدارد.
آقای مهرداد شهابی، یکی از مترجمان کتاب در پیشگفتار پیرامون معرفی این اثر مینویسد:
«این کتاب شرح اعترافات فردی است که، زیر فشار طاقتفرسای وجدان معذاب و محکمهی انسانیِ ذهن خویش، حقایق نظامِ موجودِ جهانی را برملا میکند و به بیانِ ترفندهای سرمایهداریِ لگامگسیخته برای اقتدارِ روزافزون و شکلگیری "ابرشرکتسالاری" (حاکمیت شرکتهای بزرگ) و "امپراتوری جهانیِ" آمریکا میپردازد؛ امپراتوریای بدون امپراتور و تحت کنترل ابرشرکتها.»
جان پرکینز (John Perkins) متولد ۲۸ جنوری ۱۹۴۵، اقتصاددان، نویسنده و فعال اجتماعی امریکایی است که برای سالیان متمادی منحیث «جنایتکار اقتصادی» با ابرشرکتها کار نموده و به قول خودش توسط «آژانس امنیت ملی» (National Security Agency – NSA) تحت نظر بوده است. پرکینز کتابهای زیاد نوشته است که مشهورترین آن «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» میباشد. این کتاب به ۳۲ لسان ترجمه و برای ۷۰ هفته در صدر جدول پرفروشترین کتابهای روزنامه «نیویارک تایمز» قرار داشته است. در حال حاضر، آقای پرکینز منحیث یکی از منتقدان سرسخت سیاستهای اشغالگرانه دولت امریکا شناخته میشود و در کنار کتابهایش، سخنرانیهای متعددی از وی در انترنیت در دسترس است.
آقای پرکینز خود یکی از جنایتکاران اقتصادی بود، بناً نوشتهاش حایز اعتبار است و کدام خیالپردازی و «تیوری توطئه» نمیباشد. به گفتهی خودش که ناشر بزرگ یکی از شعبههای شرکت بینالمللی قدرتمند پس از خواندن پیشنویس کتاب باوجودی که «جذاببودن داستان» را اعتراف مینماید ولی حاضر به چاپش نشده و میگوید که با این کارش خود را به مخاطره انداخته چون مدیران بلندرتبهتر از او مخالفت خواهند ورزید. وی پیشنهاد بیان ماجرا را در قالب داستان میدهد، اما آقای پرکینز ابا ورزیده میگوید «این داستان تخیلی نیست، ماجرای واقعی زندگی من است.»
نویسنده، جنایتکار اقتصادی را این طور توصیف میکند:
«جنایتکاران اقتصادی افراد حرفهای اند که کلاه کشورهای مختلف را در سراسر جهان در ارقام نجومی میلیارد دلاری برمیدارند. آنان وجوه مالی "بانک جهانی"، "آژانس ایالات متحده برای توسعه بینالمللی" (USAID) و سازمانهای خیریه را به صندوق شرکتهای بزرگ و جیبِ تعدادی خانواده ثروتمند سرازیر میکنند که منابع طبیعی کرهٔ زمین را در اختیار دارند.
سلاح این جنایتکاران عبارت است از: گزارشات مالی مجهول، انتخابات ساختگی، رشوه، اخاذی، سکس و قتل. آنان بازیگران همان بازی قدیمی امپراتوری هستند که در حال حاضر و در این روزگارِ جهانیسازی، ابعاد جدید و وحشتناکی به خود گرفته است.»
در ادامه به سوالی که آیا افراد مذکور یکدیگر را نیز با این نام خطاب میکردند یا خیر، مینویسد:
«گرچه فقط حروف اول این دو واژه (ج.ا.) را بکار میبردیم. در واقع، در یکی از روزهای سال ۱۹۷۱، زمانی که با مربیام کلودین شروع به کار کردم، او به من گفت: "مأموریت من این است که از تو یک جنایتکار اقتصادی بسازم. هیچکسی حتی همسرت نباید از این موضوع مطلع شود." بعد خیلی جدی اضافه کرد: "وقتی پا به اینجا میگذاری، برای تمام زندگیات خواهد بود."»
در این کتاب، آقای پرکینز دهها مورد سیاست جنایتکارانه دولت امریکا را افشا میکند که رعشه بر اندام یک انسان باوجدان میاندازد:
«امریکا بیش از هشتاد و هفت میلیارد دلار صرف جنگ عراق میکند در حالی که طبق برآورد سازمان ملل، با نصف این رقم میتوان آب سالم، غذای کافی، خدمات بهداشتی، دفع فاضلاب و آموزش اولیه برای تمام ساکنان کرهی زمین فراهم کرد.»
مرور این کتاب و دیگر مجموعه کتابهای «در پشت پرده مخملین» به تمام خوانندگان افغان توصیه میگردد تا آگاهی شان در مورد سیاستهای ضدانسانی اشغالگران و چاکران بنیادگرا و غیربنیادگرای شان بلند رود، چرا که دولت جنگافروز امریکا و همپیمانانش زیر نام «صدور آزادی و دموکراسی» به این کشور یورش بردند و امروز افغانها با تمام گوشت و پوست شان این قساوتها را حس میکنند. افشاگریهای آقای پرکینز سیلی محکمی بر روی آن عده روشنفکرمابان شده میتواند که کانالهای تلویزیونی را در گرو گرفته و وقتی میشنوند که افغانستان کشور اشغالشدهای است، رگهای گردن را پندانده و به دفاع از متجاوزان میپردازند. آقای پرکینز مینویسد:
«...به آدمهایی مثل من حقوقهای گزافی پرداخت میشود تا شغل کار چاق کنی نظام را بر عهده گیریم.
و اگر بر حسب اتفاق طرحهای ما با شکست مواجه شود، افراد دیگری را به صحنه گسیل میکنند که از متانت طبع کمتر برخوردارند و در اصطلاح حرفهای ما آنها را غالبا شغال مینامیم. و اگر شغالها نیز در اجرای طرح شان با شکست مواجه شدند، آنگاه نظامیان از راه خواهند رسید.»