روش دول استعماری در مشرق زمین

روش دول استعماری در مشرق زمین

میرغلام محمد غبار، روشنفکر و تاریخ‌نگار مبارز و نامدار افغانستان، حدود شش دهه قبل، دسایس و نیرنگ های استعمار در کشورهای مشرق‌زمین را با دقت شرح داده است. او با آنکه بنابر جو اختناق و گریز از سانسور مجبور بود در لفافه سخن گفته و در برابر حاکمان مرتجع وقت هم از زبان نرم کار گیرد، اما به نکات ارزنده‌ای انگشت گذاشته است که امروز هم با وضاحت تمام می‌توان شیوه‌های محیلانه‌تر و رسواترش را با حضور استعمار خونین امریکایی در وطن خود دید.

برای بیداری ملت و آگاهی نسل جوان از این روش های استعماری، این مقاله را از شماره ۲۹ هفته نامه «وطن»، که با جانفشانی و زحمات غبار و یارانش چاپ می‌شد، بازتایپ نموده در سایت «حزب همبستگی افغانستان» منتشر می‌سازیم.

روش دول استعماری در مشرق زمین

منبع: هفته‌نامه «وطن»، شماره ۲۹، ۱۰ میزان ۱۳۳۰
نویسنده: میرغلام محمد غبار


استعماریون برای استملاک و استثمار آنها دست باسلحه سه گانه میزدند: قدرت نظامی – تولید نفاق داخلی و برانداختن معارف صحیح.

از قرن 11 باینطرف تاریخ ممالک شرق پر از یک سلسله جنایات حزن‌انگیزی است که از طرف قوای استعمار در مورد آنها تطبیق گردیده است. استعماریون برای استملاک و استثمار آنها دست باسلحه سه گانه میزدند: قدرت نظامی – تولید نفاق داخلی و برانداختن معارف صحیح. و برای دو شق ثانی و ثالث عناصر دنی و پست خود ممالک شرق را بکار میانداختند. روش استعمار در چنین موارد از همه اول متوجه اختلاف ادیان – مذاهب – السنه – نژاد – ایالت – قبیله – خاندان و افراد بوده که این آتش بی‌رحم را توسط هیزم‌کشان داخلی مشتعل میساختند. بنوعیکه آتش‌کده های بلخ و فارس و بمبئی قرن‌ها زبانه میکشید. اینست که در یکجا قضیه «هندو و مسلمان» و در دیگر جا مسئله «ترک و عرب» و در کشوری جدال «سنی و شیعه» در مملکتی داستان «سدوزائی و بارک‌زائی» بمیان می‌آمد و بشکل ارث این مرض خبیث نفاق از نسل بنسل منتقل میگردید و در نتیجه آن میدان استعمار هموار می‌ماند.

هفته‌نامه «وطن»، شماره ۲۹، ۱۰ میزان ۱۳۳۰
هفته‌نامه «وطن»، شماره ۲۹، ۱۰ میزان ۱۳۳۰

تمام این جنایات تنها بدست جنس خالص استعماری عملی نمیگردید زیرا ایشان پوره بزبان و عادت و طرز تفکر و مذهب محلی اطلاع نداشتند و هم بنظر بیگانه دیده میشدند. پس این خائنین محلی و شرقی بودند که یا مستقیماً و شعوری یا غیرمستقیم و غیرشعوری نقشه استعمار را برضد کشورهای خویش عملی میساختند. پالیسی استعمار در یک مملکت مبنی بر تضعیف دولت داخلی آنجا بود خواه آن دولت دوست و مطیع استعمار بود و خواه بیطرف و یا دشمن. استعمار میخواست اینگونه دولت‌ها همیشه در نظر ملت منفور و بیگانه بوده و برای حفظ و سلامت خود مجبور باشد تا دست توسل بدامان استعمار زنند و از دیگر طرف ملت‌ها از مظالم دولت‌ها بجان آمده برای قبول استعمار آماده گردد. پس عوامل استعمار – خارجی یا داخلی – یکدسته متوجه حکومت و دسته دیگر متوجه ملت شده که خود را بهر نوعی بود دوستدار وفادار حکومت بقلم داده ظاهراً خدمات صادقانه بعناوین مامور- طبیب – معلم – مشاور- جاسوس دولت و امثال آن انجام میدادند تا جلب اعتماد حکومت بوده آنگاه بنام خیرخواهی دولت را براه ظلم و استبداد سیاسی و اقتصادی و اختناق فرهنگی وغیره سوق نمایند. دسته دیگر هم بنام مجاهد و ضد استعمار و خیرخواه دین و خدمتگار قوم خود را بملت و متنفذین ملت از قبیل خان و ملا معرفی کرده آنگاه آتش نفاق جهنم مشتعل ساخته وهمه را برضد دولت تحریک و آماده می‌نمایند. از کار های عمده و خطرناک این پیروان استعمار یکی این بود که عناصر صالحه کشور را که روزی مرکز جمعیت و قوت و مصدر خدمتی از خدمات ملی شده میتوانست خواه عالم – خواه مامور – خواه افسر و خواه جوان منور بهر قسمی بود بالای دولت و ملت از بین میبردند و قوم را فرصت بیداری و آگاهی و ترقی‌خواهی و دولت را مجال تحصیل عظمت و قوت نمیدادند.

در هر دوره مردمان نیک‌خواه کشور بوسائل توطئه و جاسوسی و پروپاگند و امثال آن به نزد ملت بدنام و بی‌اعتبار ساخته شده و یا بالای دولت به عنوان دشمن و خائن از بین برده شده است.

اینست که در هر دوره مردمان نیک‌خواه کشور بوسائل توطئه و جاسوسی و پروپاگند و امثال آن به نزد ملت بدنام و بی‌اعتبار ساخته شده و یا بالای دولت به عنوان دشمن و خائن از بین برده شده است بطور مثال همینکه امیر شیرعلیخان متوجه ترقی کشور گردید فوراً در بین ملت منسوب به لاقیدی و اعتیاد بمسکرات و... گردیده روزی مجبور بفرار در مزار و محکوم بجان دادن مرموزی گردید. ژنرال ملی و غازی محمد جانخان وردک در جریان جنگ و دفاع از کشور متهم به ارتباط با دشمن گردیده مجبور به انهزام شد. سیدجمال‌الدین افغانی بنام دشمن شاه و دولت متهم و بالاخره از وطن اخراج گردید. عین این قضیه را شما در دوره امیرحبیب‌الله خان می‌بینید. همینکه او بترقی و تمدن جدید و معارف عصری متوجه شد مشروطه‌خواهان اول را بنام دشمنان شاه بالای او در دهن توپ بستند و خودش را تا زنده بود از قبول ترقی و تمدن متنفر و بدبین نگهداشتند و همچنین بود سرگذشت مشروط خواهان دوم در زندانهای دولتی. بعد از اعلان استقلال افغانستان نیز نهضت جدید مملکت مجددا زیر باران پروپاگند بعنوان کفر و زندقه و الحاد گرفته شد تا بعد از اتلاف هزاران نفوس این نهضت هم خاموش گردید.

امروز هم که اعلیحضرت پادشاه افغانستان مصمم اند ملت خویش را براه ترقی و تمدن و دیموکراسی رهنمون فرمایند و منورین کشور این دعوت مبارک را استقبال نموده و قدم در میدان خدمت گذشته اند باز می‌بینیم که از طرف همان منابع شوم استعمار آواز پروپاگند های زهرآگین نسبت به دولت و ملت بلند گردیده و تخم تفرقه و نفاق – عدوان و انتقام دربین طبقات جامعه بنام منور و روحانی – اغتشاشی و انقلابی – خارج و خارج‌پرستی – مخالف دین – ضد دولت و دشمن ملت در افغانستان پاشیده میشود. و بازیگران مکتب استعمار با جدیت و دسیسه و نفاق‌افکنی و خبرکشی مشغول انجام وظیفه شده اند. تا عناصر جوان و فعال کشور را بدنام و دولت را به فشار نظامی و استبداد وادار و ملت را متنفر و بیزار سازند و یک بار دیگر صدای اصلاح‌طلبی خاموش و نهضت جدید معطل – و دولت به استبداد و ارتجاع مایل و متهم گردد. و در نتیجه قوای کشور ضعیف و راه استعمار مفتوح و قضیه احقاق حقوق پشتونستان نابود شود اما خوشبختانه دیگر آن زمانه های غفلت و بی‌خبری و دوره‌های خوش‌باوری و ساده‌لوحی از بین رفته و بسهولت این نیرنگ و فریب استعمار در افغانستان موفق و کامیاب نخواهد گردید. امروز اکثریت ملت و دولت میدانند که چرا سالها فلان دسته خائن و رشوت‌خوار و فلان خارجی و خارجی‌زاده با تخریب و استثماری که در افغانستان کرده بودند در بین ملت به خیانت ملی و خدمت به خارجی پروپاگند شدند ولی جوانان و منورین مملکت غالباً خائن ملی و خادم خارجی معرفی شده و میشوند البته برای آنکه دسته اولی مانع اجرای مقاصد ناپاک دشمن نبودند و دسته دومی خار راه و جبخانه زیر پای خارجی بوده و خواهند بود.

... درهرحال این وظیفه هر دولت و ملت شرق است در چنین وقت نازک بیدار و ناظر اوضاع بوده این آله‌های استعماری را بهر لباس که باشند بشناسند و برای بقاً کشورش آنها را ببرند و دندانهای زهرناک شان را بکشند تا علی‌رغم پالیسی استعماریون و استعمارکنندگان، مملکت قدم به قدم بطرف ترقی و تکامل مادی و معنوی پیش رود.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 71 نفر