خانم سیما سمر «دژخیمان سفاک» را میبخشد
- رده: مقالات
- نویسنده: فرزاد
- منتشر شده در یکشنبه، 29 جدی 1392
سیما سمر، رییس کمیسیون (نا)مستقل حقوق بشر افغانستان چندی قبل از قربانیان بیش از سه دهه جنگ خواست که مجرمین جنگی را ببخشند. او این حرفها را در روزهایی زد که لیست ٥٠٠٠ قربانی جنایات میهنفروشان نوکر روس بیرون شده و تمامی بازماندگان در سوگ عمیقی فرو رفته بودند. او زمانی این درخواست را از قربانیان میکند که یک درجن از بدترین مسببین و مرتکبین بربادی و قتل و کشتار مردم مظلوم ما برای رسیدن به ارگ در انتخابات ریاست جمهوری صف بستهاند و دندان تیز میکنند تا بار دیگر بر گردههای مردم سوار شوند.
جنایتکارانی که حتا حاضر به یک عذرخواهی نمایشی از مردم نیستند و با دستان خونین و تاریخچه مکدر دعوای قهرمانی دارند را تنها کسانی میتوانند ببخشند که یا شرکای جرم آنان اند و یا هم وجدان شان بهوسیله دالر مجرمین جنگی و صاحبان خارجی شان ملوث شده است. خانم سمر باید بداند که عذرخواهیهای فرمایشی این خونخواران نیز هیچگاهی مردم ما را راضی نخواهد کرد. یکی از اینان از یکسو بهاصطلاح عذرخواهی میکند از سوی دیگر میخواهد که مردم او را منحیث معاون رییس جمهور قبول نمایند!
کمیسیون حقوق بشر افغانستان که خانم سیما سمر کرسی ریاست آن را اجاره کرده است، وظیفه داشت جنایات جنگی سه دهه را مستندسازی نموده زمینه عدالت انتقالی را مهیا نماید، اما عملاً در این زمینه به جز «اظهار نگرانی»های پیاپی هیچ کاری انجام نداد و گزارشی را که مدعی است تهیه دیده بنابر صوابدید جنایتکاران و دولت مافیایی کرزی در آرشیو کمیسیون قفل نموده است.
سازمان «دیدهبان حقوق بشر» به تاریخ ٩ اکتوبر ٢٠١٣ در اعتراض بر تایید کاندیداتوری شماری از متهمان جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در انتخابات آینده افغانستان نوشت:
«اگر دولت افغانستان در یک دهه گذشته به مسئله حقوق بشر میپرداخت، حالا شمار زیادی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یا رد صلاحیت میشدند و یا هم در زندان میبودند.»
نپرداختن به حقوق بشر در عمل و مطرحکردن آن فقط در سطح شعار یکی از دستاوردهای کمیسیون حقوق بشر به نفع جنایتکاران بود. به همین دلیل امروز سلاطین جنایت و بربریت بر ملت ما حکمرانی دارند و حقوق بشر کمافیالسابق به طور روزافزون و به بدترین وجه آن زیر پا شده، وحشت و ستم علیه مردم ما با شیوههای جدید ادامه دارد.
جنایتکاران ولو هزار بار همدیگر را ببخشند، مردم ما تا محاکمه و مجازات شان آرام نخواهند نشست.
همین چند روز قبل بود که کتاب منتشره کمیسیون حقوق بشر تحت عنوان «یادنامهی شهدای بیمزار» را به دست آوردم. وقتی جلد کتاب را دیدم خوش شدم که بالاخره کمیسیون داستانهای «شهدای بیمزار» را به نشر رسانیده و حتماً از حقایق تازهای پرده برداشته است. اما زمانی که آن را ورق زدم، دریافتم که فقط همان لیست پنجهزاری منتشره پولیس هالند به صورت بیسلیقه با یک مقدمه چندسطری به قلم خانم سیما سمر در آن جا داده شده و هیچ چیز تازهای ندارد. تمامی «فعالیت»های کمیسیون به همین نوع پول سوختاندنهای کمارزش خلاصه میشود.
خانم سمر در مقدمه «یادنامهی شهدای بیمزار» مینویسد:
«انتشار این فهرست، یک بار دیگر زخمهای کهنهی این سرزمین و باشندگان آن را تازه کرد. حتی با یک نگاه اجمالی به این فهرست میتوان به این نتیجه رسید که هیچکس از هیچ قوم و قشری از دست دژخیمان سفاک آن دوران در امان نبوده و برای کشتن، بستن و نابودکردن بر هیچکس رحم نمیشد.»
ولی بعد از انتشار این کتاب بود که او با عذر و زاری از خانوادههایی که «زخم شان تازه شده» خواست تا «دژخیمان سفاک» را ببخشند!
چرا کسی که باید پاسدار واقعی حقوق بشر و دفاع از قربانیان باشد، یکچنین درخواستهای ضد حقوق بشری و تمامی موازین انسانی را مطرح میکند؟ دلیل را بازهم میشود از لابلای سطرهای بعدی مقدمه همین کتاب دریافت:
«درحالی که مهار احساساتم در این لحظه کاری است بس مشکل، بنابر ایجابات وظیفهام نمیتوانم احساساتم را بر زبان آورم.»
سندی از عضویت سیما سمر در حزب جنایتکار وحدت
بلی «ایجابات وظیفه»!
خانم سیما که خود از اعضای شورای مرکزی حزب جنایتکار وحدت اسلامی بود و طی ١٢ سال گذشته به مثابه یکی از مهرههای دولت پوشالی در خدمت سیاستهای استعماری غرب بوده، طبعاً «ایجابات وظیفه»اش همین است که جنایتکاران جنگی را از تیغ عدالت نجات داده با اکروباسیهای گوناگون خشم مردم در برابر آنان را مهار نماید و به حق که در این ماموریتش فوقالعاده موفق بوده و به همین دلیل جوایز فراوان نهادهای آلوده نیز برایش تفویض گردید.
در وضعیتی که لیست پنجهزاری موجی از فعالیتهای دادخواهانه مردم برای محاکمه عاملان قتلعامهای سه دهه را به دنبال داشته است، خانم سمر از قربانیان تقاضای بخشیدن قاتلان جگرگوشههای شان را میکند. آیا واقعاً از سر فقر آگاهی از اهمیت عدالت و محاکمه ناقضان حقوق بشر این حرف را میزند؟ نه، چنین نیست، او از نیاز مبرم عدالت و محاکمه جنایتکاران به خوبی واقف است، اما وابستگی او به مسببین این جنایات و «ایجابات وظیفه»ای که به او سپرده شده مجبورش میسازد که به چشم مردم خاک پاشیده از آنان بخواهد که «دژخیمان سفاک» را ببخشند. او خود در نوشتهای تحت عنوان «تامین عدالت، وظیفۀ حکومت است» مینویسد:
«تطبیق عدالت، یکی از نیازمندیهای مبرم کشور و جامعهٔ ما در راستای رسیدن به یک جامعۀ عادلانه و مبتنی بر حقوق بشر است.... تجارب ده سال گذشته نشان میدهد که بدون تأمین عدالت و ارائۀ پاسخ منطقی و قابل قبول به خواست قربانیان و بدون رسیدگی به جرایمی که در گذشتهها ارتکاب یافته است، نمیتوان به جامعهای باثبات و عادلانه که تمامی افراد آن در مصئونیت و امنیت خاطر زندگی کنند، دست یافت.» (روزنامه «جامعۀ باز»، ٢٠ قوس ١٣٩٢)
سوالی که در ذهن هر خواننده کاوشگر خطور میکند این است که وقتی او خود تامین عدالت را تا این حد برای ثبات و مصونیت آینده کشور حیاتی میداند، پس چرا از مردمی که تیر بیعدالتی و جنایات سه دهه تا اعماق قلب شان فرو رفته میخواهد که قاتلان را ببخشند و طی یک دهه هیچ قدمی در راه «تطبیق عدالت» برنداشته است؟
جواب روشن است: شعار «بخشیدن» جنایتکاران در واقع خواست امریکا برای ادامه غارتگری و ترکتازی در کشور ماست که از حلقوم خانم سیما سمر و سایر مهرههایش بیرون میشود. با مرور مختصر بر تاریخچه مداخلات امریکا در کشورهای مختلف به روشنی میتوان دریافت که این کشور تنها زمانی توانسته ملل دیگر را در پنجالهایش فشرده و چپاول کند که جنایتکارترین، ضدملیترین و خاینترین نیروها و شخصیتهای این جوامع را بر اریکه قدرت نصب کند. تنها یکچنین عناصر پلید میتوانند با صدق دل منافع امریکا و هر متجاوز دیگر را تامین نمایند. بر اساس همین سیاست بود که طی ١٢ سال گذشته، امریکا تا توانست برای قهرمانسازی و چونهپاشی پلیدیهای ستمکاران افغان تلاش نمود و آدمکشان خلقی-پرچمی، تنظیمی، طالبی و گلبدینی را با جمعی از تکنوکراتهای قلادهایاش آشتی داده در خوان غارت و چپاول شریک نمود.
خواست «فراموشکردن گذشته» و «بخشیدن جنایتکاران» که شعار تمامی مزدبگیران امریکا را میسازد، یک امر استثنایی نبوده روش عمده امریکا برای به زنجیرکشیدن کشورهای فقیر را میسازد. امریکا طی مداخله و تجاوز به هر کشوری مسیر یکسانی را دنبال کرده است: دیکتاتورها و قاتلان را با نیرنگ و خونریزی بر اریکه قدرت نصب میکند، لیست روشنفکران و آزادیخواهان آن کشور را که باید سر به نیست شوند به دست این نوکرانش میسپارد و بعد قتلعام آنان را به نظاره مینشیند. وقتی آن کشور از وجود مغزهای متفکر و ملی و استقلالطلب پاکسازی شد، چوکرههای دیکتاتورش را تا وقتی که برایش مفید اند، تبلیغ کرده قهرمان میتراشد و هست و بود کشور مورد نظر را غارت میکند.
شریل برنارد، همسر زلمی خلیلزاد و از کارشناسان مهم «راند کارپوریشن»، درمورد عملیشدن مرحله اول سیاست امریکا در پاکسازی کشور ما از عناصر ملی اعترافی دارد:
«ما گذاشتیم که تمامی رهبران میانهرو کشته شوند. دلیلی که ما امروز در افغانستان رهبر میانهرو نداریم این است که ما به آنان [بنیادگرایان] اجازه دادیم که همه را بکشند. آنان چپها، میانهروها و عناصر بینابینی را در دهه هشتاد و بعد از آن کشتند و همه را نابود کردند.» (ایشیا تایمز، ١٨ مارچ ٢٠١٠)
گروهی از فاشیستهای نازی که طی یک عملیات سری سی.آی.ای. به خدمت امریکا درآمدند و از محاکمه رهایی یافتند.
جریان «بخشیدن جنایتکاران» را امریکا با ختم جنگ دوم جهانی در ١٩٤٥ آغاز کرد که حدود ٧٦٠ کارمند خطرناک نازیها را که روی مدهشترین سلاحها و تکنولوژی نظامی برای فاشیزم هیتلری کار کرده و مسبب قتل میلیونها انسان بودند، از چنگ محاکمه نجات داده به امریکا منتقل کرد و در نهادهای حساس به کار گماشت. بعد تا امروز دهها بار این جریان در کشورهای گوناگون عیناً تکرار شد. اگر از این شیوه کار اطلاع ندارید، تاریخچه رویکارآمدن و جنایات سگان هار امریکا هر یک سوهارتو در اندونیزی، فوجیموری در پیرو، نوریگا در پاناما، پینوشه در شیلی، كاستيلو آرماس در گواتمالا، هوگو بنزیر در بولیوی و... را مرور کنید.
کمیسیون حقوق بشر افغانستان یکی از نهادهاییست که این سیاست امریکا را در پوشش «حقوق بشر» و «عدالت انتقالی» و... به بهانه این که «افغانستان در وضعیت کنونی نمیتواند به جرایم جنگی و ضدبشری رسیدگی کند» عملی میسازد. اگر خانم سیما کوچکترین همدردی با قربانیان میداشت، وقتی میبیند دست آدمکشان و غداران برای هر نوع ستم و استبداد باز است و خطرناکترین قاتلان از زندانها رها میشوند و بازیهای کثیف دیگری با سرنوشت مردم و قربانیان صورت میگیرد، فوری از این پست استعفا داده حداقل شانههایش را از قبول مسئولیت در برابر این فجایع سبک میکرد.