نگاه مقایسوی بر نطقهای دو حاکم پوشالی: ببرک کارمل و حامد کرزی
- رده: مقالات
- نویسنده: فرزاد
- منتشر شده در چهارشنبه، 11 جدی 1392
زمامداران دستنشانده بیگانگان معمولا برای توجیه مزدوری و غلامی شان استدلالهای یکسانی ارائه کرده آن را حرفهای مردم وانمود میسازند. دولتهای پوشالی از آنجایی که بین مردم ریشه ندارند، ادامه حیات شان را در خوشخدمتی و پوزهمالی هرچه تمامتر به اربابان خارجی شان دانسته به هر صورتی میکوشند تجاوز خارجی را با پوششی از کلمات زیبای «همکاری» و «همسویی» مخفی سازند. اگر دیروز میهنفروشان خلقی ـ پرچمی از «کمک انترناسیونالیستی همسایه بزرگ شوروی» سخن میگفتند، امروز جیرهخواران امریکا نام «کمک جامعه جهانی» را بر آن گذاشته اند.
من بخشی از سخنرانیهای ببرک کارمل را با نطقهای حامد کرزی بصورت مقایسوی گردآوری نمودهام که از لابلای آن میتوان به درک این نکته رسید که حکام فروختهشده در هر دوره تاریخ، در حرف و عمل با هم شباهت زیادی دارند هرچند بنابر اقتضای زمان شیوهها و نیرنگهای متفاوتی را برای چاکری برگزینند:
ببرک کارمل
|
حامد کرزی
|
|||
«درحالیکه استقلال ملی کشور ما را خطر جدی ناشی از تجاوزات امپریالیستی تهدید میکرد یکبار دیگر دوست بزرگ و آزموده مردم افغانستان، اتحاد شوروی در کنار ما قرار گرفت.... ما رسما و با تمام صداقت صلحخواهانه به کشورهای منطقه و در سطح جهانی پیشنهاد نمودهایم که در صورت تضمین مطمئن آنها مبنی بر قطع تحریکات، مداخلات و تجاوزات بر سرزمین ما و بر علیه منافع ملی حیاتی مردم ما قطعات محدود نظامی اتحاد شوروی به کشور صلحدوست و بزرگ خود بر خواهند گشت ما صرفا بخاطر حفظ استقلال ملی خود بخاطر دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور خویش، از دوستان و برادران شوروی خود، درخواست کمک نمودهایم.» (بیانیه ببرک کارمل به مناسبت شصت و یکمین سالروز استرداد استقلال افغانستان، ٢٨ اسد ١٣٥٩) |
«ما به کمک بیرونی ها نیاز داشتیم تا وطن خود را از غضب الهی و تهدید نجات دهیم... ما به جامعه جهانی به خاطر کمک مراجعه کردیم، و آنان به کمک ما شتافتند... زمانیکه موفق شدید که بمثابه یک دولت از سرحدات ما دفاع کنید، ما را در برابر تروریزم و هرج و مرج حفاظت کنید، مطمئنا که آنوقت دیگر نیازی به نیروهای امنیتی بینالمللی و یا نیروهای امریکایی نخواهد بود که در کشور ما موجودیت داشته باشند. آنگاه این نیروها داوطلبانه کشور ما را ترک خواهند گفت. بین ما و اینان یک تفاهم همکاری دوجانبه موجود است و ما خوشحالیم که این نیرو برای کمک مردم ما اینجا حضور دارند.» (مصاحبه کرزی با لیزدوسیت از بی.بی.سی، ١٠ می ٢٠٠٢ ـ ٢٠ سرطان ١٣٨١) |
|||
«مردم افغانستان احساسات قلبی و دوستانه شانرا به مردم شوروی و پیش آهنگ آزمون شده آنها در راس لیوند بریژنف تقدیم میدارند. روابط بین کشور های ما با برادری، همبستگی انقلابی و همکاری همه جانبه مشخص گردیده است و این روابط بنفع مردمان هردو کشور و تحکیم صلح، امنیت و ترقی اجتماعی انکشاف و تعمیق بیشتر خواهد یافت.» (مصاحبه ببرک کارمل با آژانس «تاس» عین افتتاح «پل دوستی» بالای دریای آمو، ٢٢ ثور ١٣٦١) |
«در این ده سال، با کمک جامعه جهانی، ما توانسته ایم به دست آورد های بی نظیری در علاج آلام جنگ و ویرانی ها نایل بیائیم و مسیر جدیدی را برای تحقق آرزو های مردم ما به داشتن یک کشور صلح آمیز، مرفه و دیموکراتیک تعیین کردیم... مجدداً از تمامی آنانیکه در ده سال گذشته به افغانستان کمک کرده اند تشکر میکنم و اطمینان میدهم که مردم افغانستان کمک و مساعدت های شما را همیشه به خاطر خواهند داشت و میدانند که تنها با حمایت و کمک شما بود که کشور شان به جایی که امروز رسیده است، برسد.» (سخنرانی حامد کرزی در کنفرانس توکیو، ١٨ سرطان ١٣٩١) |
|||
«اتحاد شوروی...ضمن دادن پاسخ مثبت به تقاضا های مکرر و پی در پی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، تعداد محدودی از قطعات نظامی خود را به افغانستان فرستاد. در برابر این قطعات تنها یک مساله قرار داشت و قرار دارد: کمک بمردم افغانستان در مبارزه علیه تجاوزکاران و دفع مداخله دشمنان آزادی و استقلال افغانستان.» (بیانیه ببرک کارمل به مناسبت شصت و یکمین سالروز استرداد استقلال افغانستان، ٢٨ اسد ١٣٥٩) |
«رئیس جمهور افغانستان حامد کرزی از ناتو خواست: "ما فوری همین امروز به نیروهای بیشتر نیاز داریم که به افغانستان اعزام گردند تا یک فضای امن برای افغانها مساعد شود که در انتخابات رای دهند... لطفا عجله کنید قبل از سپتامبر بیایید تا برای زن و مردم افغان چانس دادن رای در یک فضای بدون خوف آماده گردد."» (سی.ان.ان، ٢٩ جون ٢٠٠٤ ـ ٩ سرطان ١٣٨٣) |
|||
«با از میان رفتن خطر تجاوز و مداخله دشمنان خارجی افغانستان قوای محدود دوست اتحاد شوروی که مطابق معاهده مورخ ١٤ قوس ١٣٥٧ دوستی، همکاری و حسن همجواری بین جمهوری دموکراتیک افغانستان و اتحاد شوروی .... رسما مطالبه گردیده است، دوباره به وطن بزرگ صلح خود، اتحاد شوروی عودت مینماید. این کمک محدود نظامی اتحاد شوروی به افغانستان نه تنها استقلال ملی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور ما را تضمین کرده و تضمین میکنند بلکه برای استقرار امنیت و صلح در منطقه نیز کمک میرساند.» (پیام ببرک کارمل به خمینی، ٢٣ جدی ١٣٥٨) |
«جهانیان، ناتو و ایالات متحده امریکا به افغانستان آمدند تا کشور ما را از تهدید تروریزم و افراطیت نجات دهند، علیه تروریستان بجنگنند و امنیت را در کشور ما تامین کنند. اینها در همه بخش های که از آن یادآور شدم با ما کمک کردند. ما افغانها از کشور های کمک کننده بشمول ایالات متحده امریکا، بریتانیا، کشورهای اروپایی، جاپان و کشور های منطقه بخاطر کمک های شان به افغانستان سپاسگزار هستیم.... تحقق همه این دستاورد ها بدون کمک و حمایت همکاران بینالمللی امکان پذیر نبود.» (سخنرانی کرزی در پوهنتون آکسفورد لندن، ۱۰ عقرب ۱۳۹۲) |
|||
«یگانه هدف موجودیت موقتی قطعات محدود نظامی اتحادشوروی که مطابق قرارداد و بر اساس تقاضای حکومت قانونی افغانستان به کشور ما اعزام شده است عبارت از کمک به افغانستان در دفع و طرح تجاوز خارجی میباشد. بمجرد اینکه تلاش دشمنان وطن ما برای مداخله در امور داخلی ما قطع و خطر تجاوز مسلحانه خارجی به خاک ما برطرف گردد، قطعات نظامی شوروی مطابق موافقتنامه موجود بین دو کشور از افغانستان به کشور کبیر خود باز خواهند گشت.» (بیانیه ببرک کارمل در دومین سالگرد کودتای ثور، ٧ ثور ١٣٥٩) |
«آقای رئیس جمهور بسیار زیاد تشکر.... من اینجا هستم که از مردم امریکا به خاطر کمک بزرگی که به ما کردند تا کشور ما یکبار دیگر آزاد شود، اینبار از دست طالبان و تروریزم، تشکر کنم. مردم افغانستان از این کمک سپاسگزار اند. آنان میدانند که در نبود این کمک، شاید بازهم ما تحت سلطه آنان میبودیم. مردم افغانستان بسیار ممنون هستند که امریکا یکبار در دوران اشغال افغانستان توسط روسها و حالا در جنگ علیه تروریزم ما را در آزاد ساختن کشور ما کمک کردند. حالا ما یک کشور کاملا مستقل هستیم و این را جهان میداند.» (سخنرانی کرزی در کنفرانس مشترک با جورج بوش در کاخ سفید، ٢٨ جنوری ٢٠٠٢ ـ ٨ دلو ١٣٨٠) |
|||
«اگر کمکهای بیشایبه و برادرانه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نمیبود، انقلاب پیروزمند ثور وارد مرحله نوین خود نمیگشت و امروز نه تنها در افغانستان بلکه در منطقه یک فاجعه عظیم تاریخی رخ میداد.» (سخنرانی ببرک کارمل، ٤ دلو ١٣٥٨) |
«حضور نیروهای امریکایی و دیگران ابتدا در سال ٢٠٠١ کمک کرد تا افغانستان آزاد شود ... مردم افغانستان با جامعه جهانی دست به هم دادند تا خود و این منطقه و در مجموع تمامی جهان را از شر افراطیت و تروریزم نجات دهند.» (مصاحبه کرزی با شبکه تلویزیونی ان بی سی امریکا، ١٦ قوس ١٣٩١) |
|||
«ما همیشه بیاد خواهیم داشت که نخستین دست محکم و مطمئن کمک و پشتیبانی بسوی ما از جانب اتحاد شوروی بزرگ دراز شده است. ما با قاطعیت میدانیم که سعادت و آزادی افغانستان بدون دوستی خللناپذیر با اتحاد شوروی تامین شده نمیتواند.» (مصاحبه ببرک کارمل با آژانس «تاس»، ٢٢ ثور ١٣٦١) |
«افغانستان به خاطر سخاوت و تعهد دولت امریکا در برابر مردم ما ممنون است... شما ما را با منابع، رهبری تان در سطح جهان و از همه مهمتر حیات پرارزش سربازان تان مورد حمایت قرار دادید... در نبود همکاری دوجانبه بین دو ملت، افغانستان ناممکن بود به پیشرفت های امروزی دست یابد.» (سخنان کرزی در کنفرانس مشترک با جورج بوش در واشنگتن، ١٥ جون ٢٠٠٤ ـ ٢٨ جوزای ١٣٨٣) |
|||
«امروز ما یکبار دیگر سپاس عمیق خود را به مردم قهرمان شوروی به پاس کمک های برادرانه انترناسیونالیستی که در لحظات مشکل و حساس تاریخ ما لحظاتی که مسئله مرگ و زندگی انقلاب و وطن ما لحظاتیکه مسئله عقیم ساختن توطئه ها و مفکوره های جنایتکارانه امپریالیزم امریکا و متحدین چینی آن مطرح میباشد به عمل میآید ابراز میداریم. نیروهای وطنپرست افغانستان و همه کسانیکه استقلال و آزادی کشور را گرامی میدانند هرگز این کمک های برادرانه را فراموش نخواهند کرد.» (بیانیه ببرک کامل در جلسه فعالین حزبی قوای مسلح، ٢٥ اسد ١٣٦٠) |
«آقای رئیس جمهور، سند همکاری های ستراتیژیک را که ما چند هفته قبل در کابل به امضای رساندیم در روابط مان یک فصل جدید را گشود و این فصل جدید یک فصل جدید میان دو کشور مستقل بمنظور تامین منافع متقابل – صلح، امنیت و در تمام زمینه های دیگر کار کردن با هم میباشد.... من میخواهم که به نماینده گی مردم افغانستان از شما و مردم ایالات متحده امریکا بخاطر حمایت پول مالیه دهندگان شما به افغانستان طی دهه گذشته که در نتیجه این همکاری در زندگی مردم افغانستان درعرصه تعلیم و تربیه، صحت و ایجاد دولت افغانستان تغییر رونما گردیده است سپاسگزاری نمایم.» (سخنرانی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با اوباما در ارگ، ٣١ ثور ١٣٩١) |
|||
«مردم افغانستان بخاطر کمک های بیغرضانه و برادرانه انترناسیونالیستی که اتحاد شوروی طی بیش از شصت سال برای افغانستان آزاد، نموده و مینماید همیشه و عمیقا سپاسگزار خواهند بود.» (پیام تبریکیه ببرک کارمل به مسکو، ١٥ عقرب ١٣٦٠) |
«میخواهم مراتب امتنان مردم افغانستان را برای نقشی که ناتو مخصوصاً با قربانی های که مردان و زنان شما بخاطر کمک به مردم افغانستان برای بیرون آمدن از ویرانی و ترور متحمل شده اید، ابراز نمایم.» (سخنرانی کرزی در نشست سران کشور های عضو ناتو، لزبن، ٢٩ عقرب ١٣٨٩) |
|||
«هیچگاه از سرزمین افغانستان کوچکترین خطری برای هیچ کشور همجوار، از جمله ملل همجوار و برادر ایران و پاکستان بوجود نخواهد آمد.» (بیانیه ببرک کارمل به مناسبت شصت و یکمین سالروز استرداد استقلال افغانستان، ٢٨ اسد ١٣٥٩) |
«همکاری هایی را که ما ایجاد کرده ایم، هیچگاه تهدیدی را به کشورهای همسایه و یا کشور دیگری متوجه نخواهد ساخت و افغانستان به آن اجازه نمیدهد.» (سخنرانی کرزی در اجلاس سران سازمان همکاری های شانگهای، ٢٢ سنبله ١٣٩٢) |
|||
«کمکی را که اتحاد شوروی به تاسی از خواهش جمهوری دموکراتیک افغانستان... مبذول داشته باوجود اینکه بعضی سیاستمداران منجمله شخصیت های عالیرتبه واشنگتن و مراکز تبلیغاتی غربی سعی میکنند آنرا بحیث مداخله جلوه دهند هیچگونه مداخله نیست بلکه کمکی بیک کشور مستقل و با حاکمیت ملی است، که کشور ما مجبور گردیده بخاطر دفاع از دست آورد های انقلاب برضد دشمنان خارجی خود را آماده بسازد.» (گفتگوی ببرک کارمل با خبرنگار آژانس تاس، ٢٣ جدی ١٣٥٨) |
«کسب آزادی امروزی ما در نتیجه مبارزه و همدستی همکاران ائتلافی ما در برچیدن موجودیت شبکه ترور سازمان القاعده و سقوط حاکمیت رژیم طالبان و مداخلات خارجی بدست آمد. این وظیفه بدون این مشارکت نمیتوانست به سرانجام رسد. مردم ما با کمک های بیشائبه جامعه بینالمللی در ختم بحران انسانی ما قوت قلب گرفته اند و من به خاطر تلاشهای دوامدار شما قدردانی خاص خود را تقدیم میکنم.» (سخنرانی کرزی در کنفرانس توکیو، ٢١ جنوری ٢٠٠٢ ـ ١ دلو ١٣٨٠) |
|||
«تحکیم دوستی، همکاری و همبستگی بینالمللی میان جمهوری دموکراتیک افغانستان و اتحاد شوروی به نفع مردمان هردو کشور به نفع دفاع از استقلال و آزادی و امنیت کشور ما و به نفع تحکیم صلح در منطقه و امنیت بینالمللی میباشد.» (بیانیه ببرک کارمل به مناسبت عید سعید فطر، ١٠ اسد ١٣٦٠) |
«زمانیکه ما ... از یک نیروی خارجی همانا نیروی بینالمللی بمثابه قوای آزادی بخش استقبال کردیم و با آنان در این کار همدست شدیم، کشور خود را از یوغ تروریست ها آزاد ساختیم و سفر مان را به سوی یک زندگی نوین آغاز نمودیم.» (سخنرانی کرزی در پوهنتون آکسفورد لندن، ۱۰ عقرب ۱۳۹۲) |
اما این روزها با الهام از شاه شجاع اول و دوم، کرزی نیز گاهگاهی علیه صاحب میشورد و حرفهای تندی به زبان میراند تا خود را «رهبر ملی» و «مستقل» نمایان سازد. البته این اظهارات عوامفریبانه را تاریخ از زبان شاه شجاع و ببرک کارمل، این چاکران دست به سینه انگلیس و روس نیز به خاطر دارد:
میرغلام محمد غبار به نقل از کتاب «تذکره مصائب در افغانستان» به قلم خانم فلورنتیا سیل انگلیسی نوشت:
«در اکتوبر ١٨٤١ اعلانات زیادی بدست آمد که به امضای شاه شجاع مردم بقیام و جهاد برضد انگلیس دعوت شده بودند.... بالاخره مکناتن به لارد اکلند نوشت که شاه شجاع بما خیانت میکند باید دوست محمد خان بکابل رجعت داده شود... در دسمبر شاه اعلان جهاد ملی را بمقابل انگلیس امضا کرد. شاه شجاع نه اینکه رفتن با انگلیس نمیخواهد بلکه طبعات مختلف مردم را برضد انگلیس تحریک میکند.» («افغانستان در مسیر تاریخ»، جلد اول، ص٥٣٦)
مصطفی دانش که خود یکتن از قلمبدستان نوکران روس بود، در نوشتهای تحت عنوان «خاطراتی از آخرين ديدار با ببرک کارمل» در مورد اکتهای ضدروسی ببرک در آخرین روزهای عمرش یاد میکند:
«به ياد دارم که در سال ۱۹۹۱ حدود يک سال قبل از سقوط دولت نجيبالله در کابل برای مصاحبه به ديدار کارمل رفته بودم. او تازه از تبعيد در مسکو به افغانستان برگشته بود. کارمل ديگر آن مريد وفادار برای اربابان سابق نبود. او اينک از سياستهای "شيطانی" روسها به شدت انتقاد میکرد. از نياز به آزادی و از ضرورت دفاع از استقلال ميهنش سخن میگفت.» (بی.بی.سی، ٢١ دسامبر ٢٠٠٤)
سرنوشت مهرههای استعمار معمولا یکسان است، آنان تا زمانی که به درد بیگانگان میخورند با کش و فش زندگی میکنند، اما وقتی تاریخ شان به سر رسید منحیث عناصر منفور و خاین در جامعه حتی از جانب صاحبان شان بیارزش تلقی شده دور انداخته میشوند. این زمانیست که دیگر اکت و اداهای «ملی» و شوریدنهای شان را مردم نیز جدی نخواهند گرفت.
به نمونه ببرک کارمل که مصطفی دانش در مقاله یاد شده به آن اشاره دارد توجه کنید:
«اتحاد جماهير شوروی تا آنجا که توانست از او بهره برداری کرد، اما امروز که او مطرود شده، حتی از دادن ويزای سفر به او خودداری میکند. او اجازه ندارد برای معالجه و ديدار خانوادهاش به روسيه سفر کند.»
«موقع خداحافظی با لحنی خسته و دردآلود، از تنها حاصل عمر خود چنين ياد کرد: "بزرگترين درسی که در زندگی گرفتم اين بود که هيچ کشوری نمیتواند به اتکای نيروی خارجی به آزادی و استقلال و پيشرفت دست يابد. بايد به اراده مردم احترام گذاشت و از استقلال کشور دفاع کرد. هر ملتی بايد روی پای خود بايستد."» (بی.بی.سی، ٢١ دسامبر ٢٠٠٤)
ببرک زمانی این درس را گرفت که دیگر دیر شده بود و با وطنفروشی و خیانتش افغانستان را به پرتگاه نیستی کشانیده خود منحیث خاین ملی ثبت تاریخ شده بود. آیا کرزی و اطرافیانش از این سرنوشت شرمآور او درس خواهند گرفت یا در عالم مستی دالر و مقام قادر به درک این نکته نیستند؟