عبدالباری جهانی، طالب در لباس روشنفکر

عبدالباری جهانی

شاملو در «شعری که زندگی‌ست» می‌سراید:

امروز
    شعر
        حربه‌ی خلق است
زیرا که شاعران
خود شاخه‌ای ز جنگل خلق‌ اند
نه یاسمین و سنبل گل‌خانه‌ی فلان.
بیگانه نیست
        شاعر امروز
با دردهای مشترک خلق.
او با لبان مردم
لبخند می‌زند.

ولی متاسفانه در افغانستان به‌جز اشعار چند شاعر مشروطه‌خواه و شعله‌ای نه «شعر حربه خلق» بوده و نه شاعران در صف مردم ایستاده‌اند. شعر و هنر در افغانستان از حاکمیت خلق و پرچم گرفته تا سال‌های حاکمیت خون و خیانت جهادی و دولت دست‌نشانده کرزی و غنی-عبدالله در خدمت طبقات حاکمه بوده اند. در این دوره‌های بحرانی و خونین اکثر شاعران و هنرمندان به‌جای فریاد درد‌های مردم به چاپلوسی ارگ‌نشینان پرداخته و یا از سر و روی جنایتکارانی چون مسعود، ربانی، گلبدین، مزاری، دوستم... چتلی لیسیده و از آنان مردمان بی‌آزار و بشردوست ساخته‌اند و یا به دربار خاینان و غاصبان چون عطا و فهیم و اسماعیل خان می‌رفتند و در روزهای اوج قتل و غارت مردم افغانستان اینان بزم‌های شبانه می‌گرفتند و با تعریف و تمجید از آنان جیب‌های خود را پر می‌کردند.

یکی از این شاعران عبدالباری جهانی است که نان به نرخ روز می‌خورد و هرسو که پله سنگین شود به همان سو می‌لغزد. در این روزها که «نامه‌های سرگشاده» او به طالبان سروصدا به راه انداخته و تعدادی ناآگاه آن را موضع قاطع و سخت جهانی در مقابل طالبان جار می‌زنند، لازم دانستم که در کنار لحن و موضع سازشکارانه این نامه‌ها گذشته این شاعر را هم تشریح نمایم که مردم ماهیت او را بهتر درک کنند.

باری جهانی با سلیمان لایق
آقای باری جهانی، کافی‌ست تا ماهیت ارتجاعی ترا از نشستن در کنار سلیمان لایق، این عضو حزب جنایتکار خلق و پرچم، گرفتن هدیه کتاب از نزد وی و گرفتن لقب «تصویرگر رنگ‌ها و آوازهای صبحگاهان»، شناخت.

به استناد کتاب صالح‌محمد زیری «خاطرات نیم قرن»، باری جهانی عضو کمیته ولایتی کندهار حزب خلق بود، پس از مدتی راهی امریکا گردیده و در آنجا به صفت گوینده در رادیو «صدای امریکا»، مقرر شد. در دوره اول حاکمیت طالبان به کندهار آمد و به گفته خودش با ملاعمر دیدار داشت و به او «توصیه» نموده بود که در برابر مردم نرمش کند تا به حکومت قرون وسطایی خود ادامه دهد. او در اولین نامه که پس از روی‌کار‌آمدن دوباره طالبان نشر کرد می‌نویسد:

«شما در نتیجه نارضایتی مردم از حکومت قبلی [حکومت جهادی‌‌ها] و به زور حمایت مردم قدرت را گرفته‌اید. به ما در امریکا خبر رسید زمانی که شما با اسماعیل خان در جنگ بودید یک زن موسفید در چادر خود ماش آورده بود و گفته بود که من در خانه همین را داشتم این را بگیرید و به طالبان بدهید. این محبت و احساسات مردم بود که شما را به قدرت رساند. ولی از وقتی که من به افغانستان آمده‌ام، یک نفر را هم ندیده‌ام که از شما راضی باشد و همه از شما ناراض هستند. اگر شما مردم را به همین منوال ناراض نگه‌دارید سرنوشت شما هم مثل حکومت قبلی خواهد بود.»

نامه شاعر سازشکار و چاپلوس در کنار این که مملو از کلمات چون «درنو مشرانو»، «محترم»، «ښاغلی»... است، نوکری و غلامی و دهشت این گروه جهل را هم زیر کلمات «حمایت مردمی» پنهان می‌کند. آقای شاعر، از مزدور بودن طالبان حتا پدروکیل شان کرنل امام انکار نتوانست. او در کتاب‌های «داستان جهاد افغانستان» و «آهن‌پوش» صریح می‌نویسد که طالبان ساخته پاکستان و به زور آی‌اس‌آی و اردوی پاکستان به قدرت رسیده‌اند نه به حمایت مردم. مردم ما شاهد بودند که پس از حاکمیت دوباره این گروه، حقانی و ملابرادر به‌خاطر غصب کرسی‌ها به سروکله یکدیگر می‌زدند و گپ به تفنگ‌کشی رسید و به‌خاطر «آشتی‌کردن» اینان رییس آی‌اس‌آی به کابل آمد، هم در بین اینان صلح کرد و هم پیروزی پاکستان را با سر کردن پیاله چای در هوتل «سرینا» تجلیل نمود. چشم‌های تو را قوم‌بازی و «پشتون‌ولی» کور ساخته که این حلقه غلامی را در گردن «مشران»‌‌ات دیده نمی‌توانی.

زمانی که این شاعر ضدمردمی و مهره امریکا به کرسی وزارت اطلاعات و فرهنگ نصب شد علیه طالبان شعر سرود:

«چي تباه کړي یې ملکونه دي نن سوله کوي
چي لګولي یې اورونه دي نن سوله کوي
جامې بدلي، رنګ بدل، دانې بدلي لري
له هر یوه سره دامونه دي نن سوله کوي»

اما همین که دید امریکا قدرت را به طالبان تسلیم می‌دهد فوراً رنگ عوض کرده به توصیف از آنان و برضد حکومت غنی شعر سرود:

«ما درته ویلي وه چي کډه رقیبان به سي
خپل به مو وطن وي او خپلواک افغانستان به سي
ختمي به تیارې له کندهاره تر اټکه سي
بخت به مو راویښ سي را پخلا بوډۍ اسمان به سي
ما «د پردي کټ تر نیمو شپو» خبر ورکړی و
تېښته یې بادار کوي مختوري غلامان به سي
ځي به له وطنه چي پردیو راوستلي وه
څوک چي فرنګي بابا ته ناست وه یتمیان به سي»

باری جهانی با علی جنتی
۱۶ اگست ۲۰۱۵: دیدار باری جهانی با علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران. منبع: خبرگزاری مهر
آقای شاعر «تصویرگر رنگ‌ها و آوازهای صبحگاهان» از لبخند و ردوبدل تحفه با یکی از سردمداران رژیم قاتل مهاجران افغانستان و هزاران انقلابی ایران هم حذر نکرد.

شاملو در باره شاعران دولتی گفته‌ای دارد:

«اين چيز عجيبی نيست. روشنفکران برای اولين بار نيست که پشت حکومت‌ها پنهان می‌شوند و سر از آخور حکومت در می‌آورند. چيزی که عجيب است در اينجا هميشه مردم عادی از به‌اصطلاح روشنفکر و هنرمندش جلوتر بوده‌اند. جامعه سال‌هاست که از اين دستگاه متنفر است. اين تحليل‌های کارشناسان و روشنفکران است که سعی می‌کنند به اين جانوران هويت ديگری بدهند، اگر روحانيت را در طول تاريخ آن ببينيد، انواع و اقسام کثافت‌ها در دستگاهش يافت می‌شود، فقط دموکراسی و افتخارات دموکراتيک را کم داشته که آنهم روشنفکران و کارشناسان اجتماعی دو دستی دارند می‌‌گذارند توی کاسه‌اش.»

دقیقا که چنین است. باری جهانی که نخستین خیانت‌اش سرودن شعر برای «سرود ملی» بی‌سر و ته مورد پسند بنیادگرایان جهادی بود اما اینبار در ظاهر منتقد، مشاور بی‌مزد حاکمیت پوسیده طالبی است. شاعر چاپلوس و قوم‌باز و تاریک‌فکر به این همه کثافات اکتفا نکرده در وصف انتحاری هم شعر سرود. در حملات انتحاری که از سوی گروه جهل و جنایت طالبان انجام می‌شد صدها هموطن بی‌گناه ما جان‌های خود را از دست دادند ولی این شاعرک شووینیست آن را تمجید کرد و در گفتگو که بین مادر و فرزند انتحاری انجام داده، انتحاری برحق و راه او را درست ترسیم می‌نماید.

باری جهانی با محمد خان گلبدینی
باری جهانی در کنار محمد خان گلبدینی

درد شاعر ما این نیست که در حاکمیت این گروه جنایت‌پیشه و ضد تمدن و انسانیت به سوی گودالی می‌رود که بیرون آمدن از آن دهه‌ها مبارزه سخت می‌طلبد. درد شاعرک این است که اگر «مردم ناراض» باشند، حکومت از دست «پشتون‌های قندهاری» می‌رود و معلوم نیست پس از سرنگونی اینان «ما» چه روزگاری خواهیم داشت. او در نامه‌های خود به کرات طالبان را نماینده قوم «پشتون» ذکر کرده که همین نکته به ذات خودش خیانت بزرگ به پشتون‌ها است. همه می‌دانند که طالبان ساخته پاکستان به کمک مالی امریکا، اسراییل و عربستان است و اینبار قدرت را هم به کمک امریکا به دست گرفت. هم در دور او هم در دوران حکومت کرزی و غنی-عبدالله در مناطق پشتون‌نشین بیشترین جنایات را مرتکب شدند، بزرگان اقوام را تیرباران کردند، مکاتب را آتش زدند، دختران را از تعلیم منع کردند، تیم‌های صحی و واکسیناتوران را تیرباران کردند و خلاصه اینکه پشتون‌ها را از همه امکانات ابتدایی زندگی محروم ساختند. اینان نمایندگان قوم پشتون نه بلکه خاینان قوم پشتون اند. پس با از بین رفتن این نوکران پاکستان و امریکا پشتون‌ها نه بلکه تیکه‌داران قوم پشتون روزگار تیره خواهند داشت.

شاعری که به‌خاطر کرسی و امتیاز از شرف و وجدان خود بگذرد او را نمی‌شود حتا انسان نامید. در ایران جمعی از شاعران و نویسندگان متعهد و دگراندیش در مقابل بی‌داد و ظلم و شکنجه رژیم شاهی و آخوندی استوار ماندند، جان را فدا کردند ولی تن به ذلت و خواری تسلیم‌طلبی ندادند. باری جهانی در لباس شاعر و با ریش تراشیده و دریشی و نکتایی به‌مراتب خطرناک‌تر از ملا هبت‌الله و عبدالباقی حقانی و ندامحمد ندیم... است زیرا این ملاها را اطفال ما هم می‌شناسند که جنایتکار و وابسته به امریکا و پاکستان اند ولی افرادی چون جهانی، پدرام، اسماعیل یون، سمیع حامد و دیگر قلم‌به‌دستان که لباس روشنفکر را بر تن کرده ولی در صف دشمن قرار دارند شناختن شان برای توده مردم دشوار است.

پس روشن است که نامه‌های این عالیجناب نه قاطع و نه برضد طالبان است بلکه سازشکارانه و چاپلوسانه است. همین امروز اگر طالبان یک کرسی دولت را به جهانی پیشنهاد کنند، بدون شک شاعر «مطرح» دو پا دیگر هم قرض کرده دویده می‌آید. چنانچه گفته بود اگر طالبان به دولت افرادی که دوباره به افغانستان برگشته برخورد درست کند من هم به کابل می‌روم. این وظیفه ما است که نقاب دروغین روشنفکر و شاعر و هنرمند ضدمردمی را پاره کرده ماهیت واقعی آنان را به مردم افشا نماییم.

باری جهانی
ظاهرا باری جهانی خود را منتقد جنگسالاران می‌گیرد ولی از ایستادن در صف دوستم و دیگر جانیان خم بر آبرو نمی‌آورد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 176 نفر