میرمن پروین، هنرمند تابوشکنی که سدهای زنستیزی را درنوردید
- رده: هنر و ادبیات
- نویسنده: واحد منصوری
- منتشر شده در جمعه، 20 حوت 1395
خدیجه ضيايی با اسم مستعار میرمن پروین شاید برای کمتر کسی نام ناآشنا باشد. زن تابوشکن که پخش صدایش از رادیو در جامعه مردسالار افغانستان کمتر از یک انقلاب نبود. او سفر هنریاش را در شرایط بسته و عقبنگهداشته شده افغانستان آغاز کرد و با جسارت ستودنی برای زنان دیگری راهگشا گردید تا دیوارهای اسارت را درهم شکسته به پیش تازند.
در سال ١٣٢٩ خورشیدی (۱۹۵۰ میلادی) «پروین» نخستین آوازخوان زن افغانستان بود که نوای دلنوازش از رادیو شنیده شد و خلاف انتظار با استقبال زیاد شنوندهها مواجه گردید. عبدالوهاب مددی در کتاب «سرگذشت موسیقی افغانستان» مینویسد:
«در ماه حوت ١٣٢٩ خورشیدی، استاد لطیفی، با یک دستگاه ضبط صدا به منزل پروین رفت و چند آهنگ از او را در منزلش ضبط کرد و چند روز بعد این آهنگها از رادیو کابل پخش شدند و مورد استقبال شنوندهها قرار گرفتند. استقبال از صدای پروین باعث شد تا پای او به رادیو کابل کشیده شود و در نوروز سال ١٣٣٠ ده سال بعد از تاسیس رادیو، برای اولین بار پروین درحالیکه چادری بر سر داشت، وارد استدیوی موسیقی رادیو کابل شد و آهنگ "گلفروش" را خواند که بعدها بسیار معروف شد و تا سالهای زیادی از پرشنوندهترین آهنگهای رادیو کابل بود.»
در جامعه بسته آنزمان، آوازخوانی یک زن میان مردان به منزله انقلابی بود.
پدر پروین، سـردار محمد رحیم ضيايی مشهور به شيون کابلی، شاعر مشروطهخواه عصر امانی و مدافع حقوق زن بود که با چیره شدن عصر جهالت و تاریکی حبیبالله کلکانی مجبور به ترک وطن شد. پروین دلیل روی آوردنش به موسیقی را علاقه شخصی، تشویق پدر روشنفکر و هنردوست و درخواست استاد غلام حسین (استاد سرآهنگ) که از بستگان او به شمار میرفت، عنوان میکند. او با صدای دلنشیناش به زبانهای دری، پشتو، ازبکی و بلوچی آواز میخواند و بیش از سیصد پارچه آهنگ در رادیو افغانستان به ثبت رسانید. پس از اینکه بین مردم محبوبیت یافت در هنگام جشن استقلال که آنزمان در چمن حضوری برای سه هفته برگزار میشد، در کنار آوازخوانان مرد هنرنمایی میکرد و ضمنا به ولایات سفرهای هنری داشت که در آن شرایط کار جسورانهای بود.
در مصاحبهای با مجله «صدف» (سال دوم، شماره ۶، جدی - حوت ۱۳۷۷)، خانم پروین موقف زن در آن روزگار را اینچنین تعریف میکند:
«در آن سالها اصلا کدام موقف برای زن در اجتماع مطرح نبود و سطح اندیشه مردم به سویهٴ پایین و محدود بود که اصلا بالای اطفال خیلی ها قیدگیری میکردند و آنها را به کودکستان و مکتب نمیگذشتند.»
و بعد دلیل شکستن قید و بندها و وارد شدنش به عرصه هنر را شرح میدهد:
«خیلی از خانمها سهیم شدن در عرصههای مختلف اجتماع را آرزو داشتند ولی چون به پیشگام و رهنما ضرورت داشتند جرئت نمیکردند و من در عرصه آوازخوانی تعدادی را چون مهوش، ژیلا، پرستو و رخشانه وارد کردم.... در آن هنگام خواستم با ارائه هنرم به مردم خدمت نمایم و آزادی را ولو از زیر چادری به مفهوم واقعی آن برای طبقهٴ زن بفهمانم، زیرا آزادی زن باید در فیشن و آرایش خلاصه نگردد بلکه زن در بروز استعداد خلاق انسانیش توانمندیاش را مطرح کند.»
میرمن پروین با طلسمشکنیاش راهی را گشود که به زودی زنان دیگری آنرا پی گرفتند.
او دلبستگی شدیدی به وطنش داشت و برای همين تا آخر عمر در افغانستان ماند و مانند دهها هنرمند دیگر به غرب پناهنده نشد. بدترین روزهای زندگی او زمانی بود که در اثر سگجنگیهای تنظیمی کابل و حاکمیت قرونوسطایی طالبان صدایش خفه و برای مدت کوتاهی مجبور شد به پشاور پناه ببرد.
به خاطر عشقش به وطن، شوهرش را نیز طرد نمود. در مصاحبهای با مجله «سباوون» (شماره مسلسل ۲۲، سرطان ۱۳۶۸) درین باره میگوید:
«با دریغ و درد باید بگویم که شوهرم از جملهٴ جاسوسان و نمایندگان انگلیس بود و وظیفه یک مخبر بدو سپرده شده بود. لذا بنابر لزومدید بادارانش به هند رفت و از آن جا برایم نامهیی فرستاد و تمنا نمود تا نزدش رفته و بقیه زندهگی را با او ادامه دهم... من با خواندن آن نامه تکان خوردم و وطنم را ترجیح دادم و نخواستم که خواست نابخردانهٴ او را بپذیرم.»
آخرین تصویر میرمن پروین
او تا پایان عمر در این هنر باقی ماند اما در یک شرایط بد زندگی در آپارتمانی در مکروریان کابل به تاریخ ۱۸ قوس ۱۳۸۳ (۸ دسامبر ۲۰۰۴) در بستر بیماری درگذشت. خانم پروین در هنگام مرگ در سالهای هشتاد زندگیاش قرار داشت. او را در آخرین روزهای عمرش در همین آپارتمان ملاقات کردم و چند عکسی هم به عنوان آخرین یادگار از این زن شجاع گرفتم. با آنکه به سختی صحبت میکرد اما با صدای لرزان این جملات را به زبان آورد:
«با وجود آنکه چند روزی از عمرم نمانده ولی من افتخار میکنم که حتی تا همين لحظهی زندگی نااميد نشدهام. دليل اميدواریام به آينده افغانستانم محبت و احساسات عميق مردم وطنم نسبت به من است. من مطمئنم که دشمنان آواز زنان عمر کوتاهتری خواهند داشت. من از اين دنيا میروم ولی جوانانی هستند که اين راه را ادامه دهند.»
میرمن پروین با خانم ژیلا، استاد خیال و دیگران.
او با شهامت و با تيشه ظريف هنر و احساسش، بندها و سنتهای مردسالارانه جامعه را پاره کرده بیپروا با آواز رسا برای زنان دیگری پیشاهنگ شد تا وارد دنیای هنر شده نشان دهند که زنان نیز میتوانند همپای مردان در هر زمینهای پویایی داشته نقش ایفا کنند.
در کشور بنیادگرازده که هنوز هم در آن زن با فتوای طالبان ددمنش، جنگسالاران و تیکهداران مذهب به آتش کشیده شده شنیدن صدایش حرام خوانده میشود، باید پاس خودگذری میرمن پروینها را نمود. هر جامعهای نیاز به انسانهای پیشگام دارد که با قبول خطر مرزهای غیرانسانی را درهمشکسته برای دیگران راه ترقی و پیشرفت را هموار نمایند.
از میرمن پروین بیش از سیصد آهنگ در آرشیو رادیو افغانستان موجود است اما فقط چند آهنگ در تلویزیون به ثبت رسانید