«خرمگس»، فلم اندیشهبرانگیز و الهامبخش
- رده: هنر و ادبیات
- نویسنده: اسد
- منتشر شده در سه شنبه، 26 دلو 1395
فلم «خرمگس» محصول سینمای شوروی است که اتفاقات دهه چهل قرن نوزدهم ایتالیا، حمله اتریش به ایتالیا، جانبداری کلیسا از متجاوزان اتریشی و مبارزه آزادیخواهانه سازمان زیرزمینی «ایتالیای جوان» را به تصویر میکشد.
فلم در سال ۱۹۵۵، به کارگردانی الکساندر فنسمر تولید گردید که موسیقی دلنشین دمیتری شوستاکوویچ بر موثریت آن افزوده است.
«خرمگس» سالها قبل در ایران به فارسی دوبله شده است که آنرا در کاست وی.ایچ.ایس با کیفیت نهچندان خوب در اختیار داشتم. خوشبختانه به تازگی اصل روسی آن را بصورت دیجتال بدست آورده به کمک دوستی صدای دوبله را روی تصویر روسی آن قرار داده برای تماشا آماده ساختم که آنرا میتوانید از این آدرس دونلود کنید.
فلم بر اساس رمان «خرمگس» اثر نویسنده انگلیس، اتل لیلیان وینیچ (١٨٦٤-۱۹۶۰) ساخته شده است. اتل که طعم تلخ فقر و ستم را چشیده بود، موسیقی و نویسندگی را بهترین وسیله برای بلند کردن صدای اعتراض علیه ظلم و استبداد پنداشته به آنها توسل جست. در سال ١٨٩٧ «خرمگس» را منحیث نخستین رمانش نوشت که به شهرت جهانی رسید و به لسانهای زیادی ترجمه شد. او کوشید مبارزه مردم ایتالیا و وحشت اشغالگران اتریشی را با خلق سیمای یک انقلابی جانگذشته به نام «خرمگس» انعکاس دهد.
اصطلاح «خرمگس» اجتماعی، که نخستین بار سقراط آنرا تقریبا یکونیم هزار سال قبل به کار برد، به شخص شرافتمندی اطلاق میگردد که دیدگاههای غالب در جامعه و شرایطِ امور را نقد نموده پیوسته مردم را علیه قدرت، اوضاع حاکم و افکار مرسوم بشوراند. گفته میشود وقتی سقراط را محاکمه کردند، خطاب به حاضران گفت: شما مردم این شهر مانند اسب تنبلی هستید که احتیاج دارید برای اینکه راه بیفتید، خرمگسی گاهی به شما نیش بزند و من همچون آن خرمگس بودهام.
موسیقی فلم «خرمگس» ساخته دمیتری شوستاکوویچ، یکی از بزرگترین نوابغ هنری شوروی میباشد که در زمره برترین آهنگسازان سده بیستم جهان نیز شناخته میشود.
نقش مرکزی در فلم را هنرپیشه موفق سینمای شوروی، اولیگ الکساندروویچ ستریژینف (آرتور برتن) بازی کرده است که در فلمهای زیادی از قبیل چهلویکم (١٩٥٦)، زندگی در دستان شما (١٩٥٩)، کاپیتان دختر روسی (١٩٥٨) و غیره هنرنمایی نموده است. نقش کمکی را خواهرش مارینا ستریژینووا (جیمز) و نیکولای سیمونوف (کاردینال مونتانلی) اجرا نموده اند.
آرتور جوان ١٨ ساله انگلیسی مقیم ایتالیا با برادراندر و خانماش (جولیا) که از او خوشش نمیآید یکجا زندگی دارد. او به کاردینال مونتانلی اسقف اعظم آن شهر (که پدرش بود اما ابتدا این راز را نمیدانست) اعتماد کامل داشت. او در اوایل یک شخص کاملا پیرو مسیحیت بوده رهایی از چنگ اشغالگران اتریشی و همه مشکلات دیگر کشور را در رضایت پاپ میدانست.
آرتور عضو سازمان «ایتالیای جوان» است و با اعتقاد عمیقی که به کلیسا دارد، در برابر جووانی بولا (رهبر سازمانش) قرار میگیرد وقتی او سطرهایی از اعلامیه حزب را خوانده آنرا «عالی» توصیف میکند: «بدون شک ایتالیا هرگز پاپ را که همچون قرونوسطا برای دریدن قلبهای مردم بر سرنیزههای اجنبی متوسل شده نخواهد بخشید.»
خرمگس بر عشق شخصیاش پا گذاشته زندگیش را وقف وطن و مردمش نمود.
آرتور فوری عکسالعمل نشان داده میگوید: «نه، کاملا کلیسا در این بین تقصیری ندارد، کلیسا مردم را بسوی آرمانهای مسیحیت رهنمون میشود. مگر هدف ما همین نیست که بدون خدا آزادی وجود نخواهد داشت؟»
باور عمیق آرتور به روحانیون و کلیسا باعث میشود که او در موقع به جا آوردن رسم «اعتراف به گناه» در برابر کشیش، عضویتش در سازمان «ایتالیای جوان» را فاش نموده رهبرش را نام ببرد.
بعد از این اعتراف، جووانی بولا و خود آرتور فوری بازداشت میشوند. در زندان پیمیبرد که کشیشی که در برابرش اعتراف کرده، به او خیانت ورزیده است. از این لحظه آرتور دگرگون گشته، بر پوچ بودن پندارهایش میرسد. او با رهایی از زندان تندیس عیسی مسیح را بر زمین زده خود را «احمق» مینامد که چه آسان به دام افتاده است.
دگرگونی ذهنی باعث میشود که آرتور در عمل نیز تحول نموده به یک انقلابی جدی و اهل عمل بدل گردد. او با گذاشتن نامهای، طوری وانمود میسازد که دست به خودکشی زده است، اما از انظار ناپدیده شده به شیوههای جدید مبارزه روی میآورد تا دست به بسیج مردم زند. او حتی به عشق شخصیاش پشت پا زده، زندگیش را وقف مردمش میسازد. به زودی با نام «خرمگس» شهرت مییابد و با تغییر چهره و ظاهرش، مخفیانه به سازماندهی قیام مسلحانه علیه اشغالگران میپردازد.
اما بعد از اعدام جووانی بولا، «ایتالیای جوان» به یک سازمان محافظهکار و اصلاحطلب بدل گشته فعالیتش به نشر بیانیههای بیارزش تقلیل مییابد که در آنها خواهان پاپ جدید میشوند تا کشور را متحد کند. اما آرتور که در لباس یک خارجی با نام بدل با اعضای آن در ارتباط است، گاهی با زبان طنز و گاهی جدی میکوشد آنان را از راه اصلاحطلبانه به مبارزه ریشهای و جدی بکشاند. در بخشی از فلم استدلال میکند که «امروز اگر طالب پاپ جدیدی باشید فردا باید به سرنیزههای اتریشی خیرمقدم بگویید.»
وی معتقد است تا وقتی قیام مسلحانه علیه اشغالگران و چاکرانش راهاندازی و دست کلیسا از حکومت قطع نگردد، آزادی بدست نمیآید. ازهمینرو خود و رفقایش با جدیت تمام مشغول تدارک قیام بزرگی میشوند و با تلاشهایش موفق میشود معشوقه سابقش را از خط سازشکارانه بیرون کشیده در مبارزه با خود همراه سازد.
در یک صحنه دیدنی فلم، تعدادی از مبارزان قرار است بدست سربازان اتریشی اعدام شوند که خرمگس با همرزمان مسلحاش سر رسیده با اعلام اینکه «تمام کسانی که به کشور ما آمدند و به روی آزادی و استقلال ما اسلحه کشیده اند بنام ایتالیا و مردم محکوم به مرگ هستند»، آنان را تیرباران کرده مبارزان را نجات میدهند.
و نهایتا خرمگس در دام نیروهای اشغالگر اتریشی اسیر میشود. کاردینالمونتانلی به او پیشنهاد میکند که از مبارزه مسلحانه دست بکشد و در بدل آن آزاد خواهد شد. اما خرمگس مصمم، به سوالات او پاسخهای دندانشکن میدهد:
اسقف: شما متهم به قاچاق اسلحه هستید این اسلحه به چی درد شما میخورد؟
خرمگس: به درد کشتن خرموشهای اتریشی.
اسقف: شما قلبی بیرحمی دارید.
خرمگس: این هم به اثر دندانهای همان موشهای لعنتی است.
اسقف: اگر موفق شوید از زندان فرار کنید، قصد دارید به چه کاری دست بزنید؟
خرمگس: کشتن خرموشهای اتریشی.
اما یک لحظه خرمگس دچار آشفتگی فکری شده از مونتانلی طلب کمک میکند که بلافاصله دوباره بهروی اصول خود میماند که: اینها همان تاجران دین هستند که به ما خیانت روا داشتند، هیچ وقت ماهیت شان تغییر نمیکند، بنا از او میخواهد که با جنرال اتریشی موافقت به اعدام او کند.
خرمگس با گردن افراشته در میدان اعدام حاضر میگردد که از هیبت او تیراندازان بخود لرزیده به مشکل میتوانند تیرهایشان را بر قلب او بنشانند. خرمگس اعدام میشود، اما یارانش راه او را ادامه میدهند.
فلم نقش ارتجاعی و میهنفروشانه روحانیون را به تصویر کشیده در ضمن درس میدهد که خط سازشکارانه در یک مبارزه عدالتخواهانه نمیتواند به پیروزی رسد و برای آزادی از بند بیگانگان و ارتجاع باید به بسیج و آگاهیدهی مردم پرداخته آنان را برای مبارزه قاطع و پایهای آماده نمود. درضمن این فلم به ما میآموزد که برای رسیدن به رهایی و عدالت باید تن به خودگذری و قربانی داد و از مشکلات نهراسید.
خرمگس (۱۹۵۵) (فلم کامل با دوبله فارسی) The Gadfly from Solidarity Party of Afghanistan on Vimeo.