فلم «۱۳ گلاب»، حماسه ۱۳ زن مبارز اسپانیایی
- رده: هنر و ادبیات
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در جمعه، 27 حوت 1395
«سیزده گلاب» (Las Trece Rosas) فلم اسپانیایی است که سرگذشت تلخ ۱۳ زن مبارز این کشور پس از جنگ داخلی اسپانیا تحت سیطره دیکتاتوری فرانکو را بازگویی میکند که در زندان تیرباران شدند. این فلم بر داستان واقعی استوار است که توسط ایمیلیو مارتینیز لازارو (Emilio Martínez Lázaro) کارگردانی و در ۲۰۰۷ به بازار عرضه شد. فلم در «جشنواره گویا» نامزد چهارده جایزه شد و چهار تا را از آن خود کرد.
پوستر فلم «۱۳ گلاب»
جنگ داخلی اسپانیا از ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ میان جمهوریخواهان مایل به چپ و دموکرات در اتحاد با انارشیستها برضد ناسیونالیستهای راست، فلانژیستها (فاشیزم اسپانیایی) و محافظهکاران ادامه داشت که منجر به حاکمیت فاشیزم گردید. پس از به قدرت رسیدنش، جنرال فاشیست فرانسیسکو فرانکو ۳۰هزار انقلابی را تیرباران نمود و تعداد بیشمار مجبور به کار اجباری و ۵۰۰هزار تن تبعید شدند. اغلب این جنگ را پیکار میان دموکراسی و فاشیزم میپندارند. فرانکو از اپریل ۱۹۳۹ تا زمان مرگش در نوامبر ۱۹۷۵ قدرت را به دست داشت که در جریان جنگ داخلی حمایت هیتلر و موسولینی را با خود داشت و پس از آن دولت امریکا حامی اصلیاش بود. فرانکو فاتح جنگ بود ولی انقلابیون به کوهستانها پناه برده و به جنگهای پارتیزانی شان تا سالیان متمادی ادامه دادند.
فلم با صحنهای از عقبنشینی نیروهای طرفدار جمهوری آغاز میگردد و به ادامه آن دو زن چریک در برابر دفتر خدمات شهری موسوم به «خانهی مردم» جمعی را به مبارزه میطلبند:
«- اکنون زمان پیکار است!
- شما میدانید در سرتاسر اروپا چه میگذرد؟
- جنگ به لندن، پاریس و برلین خواهد رسید!
- بزرگتر از ۱۹۱۴!
- و اینبار، رفقا، قدرتهای اروپا در جنگ با ما علیه فاشیزم جهانی میپیوندند.»
زنی از میان جمعیت میگوید:
«- یقینا میپیوندند. پس از این همه جنگی که آنان به راه انداختهاند، یگانه چیزی که ما میخواهیم، این است که جنگ باید خاتمه یابد. ما صلح میخواهیم!»
زن پارتیزان یک گام جلو نهاده و جواب میدهد:
«- صلح بدون آزادی چه خوبی میتواند داشته باشد؟
- صلح بدون عزت؟
- با اظهارات تسلیمطلبانه، گمراه نشوید!»
اما لشکر شکست خورده است و کسی به تقلایش گوش نمیدهد. مادرید به دست نیروهای فرانکو میافتد و شبهنظامیان فلانژیست و پولیس شروع به گرفتاری مخالفان میکنند. زندانیان مورد شکنجه، توهین و حتا آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند. رفیق در برابر چشمان رفیق شکنجه شده خودکشی میکند و رفیقی را برای دستگیری رفقای دیگرش دام میسازند.
۱۳ زن مبارز که دستگیر و پس از شکنجه و آزارهای گوناگون با هم در زندان میپیوندند.
در این میان، ۱۳ زن مبارز دستگیر و پس از شکنجه و آزارهای گوناگون با هم در زندان میپیوندند. اما زندان و اختناق نمیتواند روحیه آنان را درهم شکند. آنان میرقصند و حتا زندانبان را به سخره میگیرند. یکی از زجرهای روانی زندانیان، مجبور ساختن آنان به خواندن آهنگهایی در وصف دولت فرانکو و اجرای مناسک مذهبی است.
در بخشی از فلم، این سیزده گلاب در اعتراض به وضعیت نامناسب نظافت و نگهداری کودکان با مادران شان در بند، دست به اعتصاب زده از خواندن آهنگ در تمجید دولت فرانکو ابا میورزند.
در حملهای بر موتر نظامی رژیم فرانکو، دو صاحبمنصب توسط انقلابیون به قتل میرسند و رژیم برای گرفتن انتقام، در ظرف ۴۸ ساعت در یک محاکمه نمایشی حکم اعدام تعدادی از رزمندگان دربند را صادر میکند. اما، سیزده گلاب با زمزمه سرود «سرباز جوان» به پیشواز مرگ میروند:
«ما سرباز جوان هستیم
آیندهسازان!
آبدیده از رنج
پیروزی یا مرگ!
راه ما باشکوه
برای آزادی انسان از بند
در راه مان
خون میریزیم!
حذر کنید،
از سرمایهداران
این انسانهای حریص و جنگافروز.
سربازان جوان،
عقب نروید.»
کتیبه یادبود: «جوانانی مشهور به "سیزده گلاب" در اینجا برای آزادی و دموکراسی در ۵ اگست ۱۹۳۹ جان باختند. مردم مادرید آنان را برای قربانی شان به خاطر میسپارند. ۵ اگست ۱۹۸۸»
بالاخره در ۵ اگست ۱۹۳۹، ۱۳ زن و ۴۳ مرد توسط دستههای مرگ در گورستان شرقی مادرید درحالیکه یکدیگر را در آغوش گرفته بودند، تیرباران شدند. یکی از تیرباران شدگان در نامهای به مادرش نوشت:
«منحیث یک انسان بیگناه میمیرم. پدرود مادر. پدرود برای همیشه. دخترت دیگر هیچگاهی نمیتواند ترا ببوسد یا در آغوش بکشد. نامم در صفحات تاریخ جاودانه خواهد شد.»