افغانستان: بهشت مافیای مواد مخدر، جهنم جوانان معتاد
- رده: مقالات
- نویسنده: واحد منصوری
- منتشر شده در شنبه، 02 جدی 1391
وضعیت ابتر و دردآور جوانان معتاد افغان و چهره های خسته و پژمرده آنان انسان را وحشت زده میسازد. گروه گروه جوانان در کنار جادهای موسوم به کوته سنگی در کابل دور هم جمع شده و سرگرم استفاده از مواد مخدر هستند. این تنها هیروئین است که میتواند غم و درد این جوانان رانده شده از اجتماع را تسکین بخشد و لحظهای از بدبختی های زندگی خود را فراموش کنند!
فرید جوان حدود ٢٨ ساله درحالیکه با سورنج کهنه و چرکین مصروف تزریق هیروئین به رگ هایش بود اشک میریخت، لعنت بر کرزی میفرستاد و پیاپی صدا میزد که عامل بدبختی زندگیاش رییس جمهور افغانستان است.
علی جوان دیگریست که نشئه هیروئین او را بیهوش ساخته و بر زمین افتاده است. با کمک مردم محل توانستم او را از زمین بلند کنم تا در یک گوشه دیوار کنار دریای گندیده زیر پل سوخته در غرب کابل آرام بگیرد. علی که به مشکل قادر بود چشمانش را باز کند وقتی متوجه کمره عکاسی شد رویش را با دستانش پنهان کرد. وقتی گفتم هدفم کمک به توست اجازه داد از او عکس بگیرم. علی زمانی مالک عکاسخانهی مشهور به نام ساحل در غرب کابل بود. او میگوید فن عکاسی را در ایران آموخته و سالها در این رشته کار کرده است. علی به جرم افغان بودن از سوی پولیس ایران بارها شکنجه شده و مورد لت و کوب قرار گرفته. او میگوید زمانیکه در ایران بود به مواد مخدر روی آورد و در نهایت اعتیاد تحفه بزرگ دولت آخندی ایران برای اوهمین مرگ تدریجی بود که پس از رد مرز شدن بوسیله پولیس ایران آنرا با خود به افغانستان آورد. علی آرزو دارد تداوی شود و به زندگی عادی برگردد.
اینان نمونه هایی از زندگی هزاران جوان معتاد به مواد مخدر در کابل است که این روز ها در جاده ها، پارکها و در کنار رستورانت ها و پیاده رو های شهر انتظار مرگ را میکشند. زیر پل سوخته در غرب کابل، پل آرتل در کنار کوه شیر دروازه و پل محمود خان در حدود دو کیلومتری ارگ ریاست جمهوری سردخانه های امن برای این معتادان شده اند. یک سرباز پولیس در کوته سنگی گفت هر شب جسد دو یا سه نفر از معتادان را از زیر این پل ها بیرون میکشند و تحویل شاروالی میکنند.
زمانیکه در سال ٢٠٠١ امریکا و ناتو افغانستان را اشغال کرد افغانها با نام هیروینی یا "پودری" کمتر آشنا بودند آنهم بیشتر معتادان را در منطقهی کارخانو در پشاور در دوران مهاجرت دیده بودند. اما حال، در سال ٢٠١٢ کابل به مراتب وضعیت فاجعهبار تر از کارخانو دارد و لشکر معتادانش با آنجا قابل مقایسه نیست.
میزان توليد مواد مخدر در افغانستان از سال ٢٠٠١ تا ٢٠١٢ به علت حضور امريکا و ناتو ٤٠ برابر افزايش يافته است و عملا کشور ما به پایتخت مواد مخدر جهان مبدل شده است. با تولید بیش از ٩٠ فیصد مواد مخدر جهان، افغانستان ریکارد تازهای درین زمینه ثبت نموده است. داشتن مقام اول در مواد مخدر و فساد، ننگ هایی اند که یازده سال اشغال و حاکمیت میهنفروشان برای وطن ما هدیه داد.
میزان بیکاری، فقر و بیچارگی خانواده های افغان حتی از دوران حکومت طالبان که در تاریخ افغانستان مثال آن نبود افزایش یافته است. شش میلیون بیکار آمار تازهای است که وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان آنرا اعلام نموده است. کشت و تولید بیانتهای مواد مخدر، بیکاری، بحران اقتصادی و ادامه ناامنی و جنگ عواملی اند که صف معتادان در افغانستان را با گذشت هر روز طویل تر میسازند.
پل سوخته کابل جایی که دهها جوان معتاد شبها زیر آن پناه میبرند و یک یکی به کام مرگ فرو میروند.
امریکا و غرب خوب میدانند که این صف هر قدر طویل تر شود و میزان بیکاری از این هم افزایش یابد میتواند دست گدایی افغانهای بیشتری را به سوی خود دراز ببیند و این کشور را برای سالهای طولانی در اسارت و بردگی نگهدارد.
آخرین آمار از وجود یک میلیون معتاد به مواد مخدر در افغانستان که از سوی وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان و اداره مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل متحد (UNODC) در سال ٢٠١٠ ارایه شده چندان درست به نظر نمیرسد. با توجه به جمعیت وسیع جوانان معتاد در شهرها و ولایات و حتی وجود بیشمار زنان و کودکان معتاد در دور دست ترین ولایات افغانستان، نشان میدهد که تعداد معتادان ازین نیز بیشتر باشد.
ولایت های هلمند، قندهار، زابل، فراه و ارزگان در جنوب و جنوب غرب افغانستان مرکز اصلی کشتزار های مواد مخدر اند. مناطقی که امنیت آن در دست نیروهای بریتانیایی و امریکایی است.
مردم محل و شاهدان عینی در این ولایت ها میگویند بیشتر حاصلات خشخاش و تریاک از طریق میدان هوایی شیندند که بزرگترین پایگاه نظامیان امریکایی و بریتانیایی در غرب است به خارج انتقال داده میشود. تا کنون چند نفر از افغانهایی که به عنوان کارگر در این میدان هوایی مصروف کار با خارجی ها بودند به دلیل اینکه شاهد عینی پرواز های طیاره های مملو از بسته های مواد مخدر بوده اند، کشته شده اند. خبرنگاران و مردم عادی اصلا اجازه ورود به این میدان را ندارند.
وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان اخیرا اعلام کرد که ارزش تجارت مواد مخدر این کشور سالانه به هفتاد میلیارد دالر رسیده است که بخش اصلی این پول، به جیب مافیای بینالمللی مواد مخدر و قاچاقچیان میریزد. اما به یقین گفته میتوانیم که ارقام واقعی به مراتب بالاتر از چیزیست که اعلام شده و تعدادی از مقامات مهم دولت کرزی خود ریاست مافیای مواد مخدر کشور را در دست دارند. دهقانان نادار و درمانده افغانستان که بار اصلی تولید این مواد را به دوش دارند، فقط بخش ناچیز این درآمد هنگفت را بدست میآورند.
قاچاق مواد مخدر بخش مهمی از ماموریت امریکا و بریتانیا در افغانستان است. سنلس نهاد بریتانیایی بارها تلاش کرده تا کشت مواد مخدر در افغانستان را قانونمند سازد. این نهاد با مصارف میلیارد دالری در میان دهاقین و زارعین افغان آنها را به کشت و زرع خشخاش تشویق کرده و پول ناچیزی به حاصلات آنها پرداخته است. اینان در حالی تحت نام قانونمند ساختن تولید آنرا در کشور رشد میدهند که قبلا کشورهای هند، ترکیه، تایلند و غیره تحت نظارت ملل متحد نیازهای دارویی جهان را با کشت قانونی خشخاش مرفوع میسازند. تولید یکساله تریاک افغانستان، برای همه نیازهای دارویی سه ساله جهان کفایت میکند، درین حال روشن است که اینان میکوشند کشتزار های خشخاش افغانستان را به خاطر ساخت مواد مخدر "قانونی" سازند.
مافیای مواد مخدر همه شریان های دولت حامد کرزی را در دست دارند. پولیس، اردو و امنیت در دست آنهاست و مقام های امنیتی ٣٤ ولایت افغانستان نیز به دستور همین مافیا نصب و عزل میشوند.
مافیای درون دولت کرزی برای خرید و فروش، ترافیک و قاچاق مواد مخدر راه ها و شیوه های مختلفی را در اختیار دارند. بانکها، شرکت های امنیتی، شرکت های ساختمانی، شرکت های ترانزیتی و تجارتی، شرکت های هوایی، پولیس، اردو و امنیت همه در دست همین افراد قرار دارند. به فرض محال اگر جایی مشکلی پیش آمد، با پرداخت دالر به ادارات فاسد و گندیده دولت، هیچ مانعیای برایشان وجود نخواهد داشت.
رسول سیاف، عطا محمد نور، عبدالرشید دوستم، قسیم فهیم، ظاهر قدیر، گل آغا شیرزی، زاهد الماس، دین محمد جرئت، بصیر سالنگی، حاجی نبی، امان الله گذر، پیرم قل، ایوب سالنگی، عبدالروف ابراهیمی، خانواده کرزی به شمول برادران و برادر زاده هایش و جنایت کاران جنگی و قاچاقبران بیشمارِ در صدر فهرست مافیای مواد مخدر هستند.
سیاف در بیش از یازده سال گذشته به منظور کاروبار امن و بدون پرس و پال قاچاق مواد مخدر شاهراه کابل ـ قندهار، کابل ـ غزنی، زابل ـ قندهار و قندهار ـ سپین بولدک در مرز میان افغانستان و پاکستان را در کنترول و اختیار خود قرار داده است. والی ها و قوماندان های امنیه ولایت های غزنی و زابل به دستور و خواست سیاف تعیین میشوند. از سال ٢٠٠١ به این سو افراد مورد اعتماد سیاف مانند قاری بابا، اسدالله خالد، شیرعلم و والی کنونی محمد موسی اکبرزاده در پست ولایت غزنی جاده صاف کن معاملات مافیایی باند سیاف بوده اند.
فرید، جوان معتاد که پیاپی فریاد میکشید و به کرزی و دولتش لعن و نفرین میفرستاد.
اخیرا اسدالله خالد از مهره های اصلی قاچاق مواد مخدر به پیشنهاد سیاف به حیث رئیس اداره جاسوسی کرزی نصب شد.
خالد از جانب کرزی سال گذشته منحیث مسئول عمومی امنیت زون جنوب کشور نیز تعیین گردید. ناگفته مشخص است که وی مسئول پاکسازی شاهراه کابل ـ قندهار به منظور کار و بار قاچاق مواد مخدر برای سیاف است. در سال ٢٠٠٩ سیاف فردی به نام ضیاء مسعود را که از دستیاران نزدیک اسدالله خالد است به عنوان قوماندان امنیه زابل تعیین کرد. او مسئولیت مستقیم تامین امنیت کاروان های انتقالاتی مواد مخدر از زابل به سپین بولدک را برعهده داشت. مسعود حدود یک ماه پیش از سوی اسدالله خالد به عنوان رئیس اداره ٢٤ امنیت در شهر کابل تعیین گردید.
عبدالرزاق قوماندان امنیه قندهار فرد خونخوار و جنایت پیشه از دیگر سربازان گوش به فرمان سیاف است که مسئولیت انتقال مواد مخدر از سپین بولدک به شهر های کویته و کراچی پاکستان را برعهده دارد. در باره قاچاقبری و جنایات عبدالرزاق بارها در مطبوعات غربی و بخصوص استرالیا گزارش هایی به نشر رسیده اند اما او هنوز هم فرد قدرتمند در قندهار به شمار میرود.
گفته میشود سیاف مالک هشت کشتی انتقالاتی در بندر کراچی و برخی کشور های عربی است که بیشتر به منظور کار و بار قاچاق مواد مخدر خریداری شده اند. قیمت هر کشتی ١٢ میلیون دالر گفته شده که در مسیر آبهای آسیا ـ اروپا به کار انداخته شده اند.
به همین گونه مرز های شمال افغانستان از جمله بندر حیرتان، شیرخان بندر و بندر آقینه در اختیار و خدمت رشید دوستم و عطا محمد نور دو امپراطور ولایات شمال افغانستان قرار دارند. شرکت هوایی کام ایر که بیشترین سرمایه گذاری آن از سوی دوستم صورت گرفته مستقیما در خدمت تجارت مواد مخدر قرار دارد. مسیر کشور های آسیای میانه، ترکیه و بالاخره روسیه و برخی کشور های اروپایی به کمک قاچاقبران و مافیایی بینالمللی مواد مخدر بروی شرکت کام ایر باز است. ایران هدف دیگر پرواز های مملو از صد ها تن مواد مخدریست که از طریق طیاره های شرکت های خصوصی انتقال داده میشوند.
شبکه مافیای مواد مخدر در تخار و بدخشان بدست قسیم فهیم و افرادش قرار دارد که در این تجارت خانواده فوزیه کوفی و بخصوص برادرانش در آن سهیم اند. ضابط نذیر شاروال بدخشان از دیگر نمایندگان شبکه مواد مخدر فهیم در آن ولایت به شمار میرود.
شیرخان بندر در کندز نیز یکی دیگر از مسیرهای عمده قاچاق مواد مخدر محسوب میشود و از پلی که توسط امریکاییان با مصرف ٣٧ میلیون دالر بالای دریای آمو اعمار گردیده، جهت انتقال این مواد به آسیای میانه استفاده میشود، که از آنجا به بازار های عمده در روسیه و اروپا راه مییابند.
یک خبرنگار محلی در هرات در سال ٢٠٠٨ شاهد پرواز یک طیاره کام ایر بود که به طور دربست مواد مخدر را به ایران انتقال میداد. این خبرنگار چشم دیدیش را با ترس و لرز بیان کرد. او گفت ساعت ده و نیم پیش از چاشت بود که قوماندان میدان هوایی هرات به من زنگ زد و گفت که یک طیاره کام ایر را با مقدار زیاد مواد مخدر توقف داده است. او میگوید تصاویری در دست داشت که طیاره کام ایر بدون مسافر و مملو از بسته های مواد مخدر راهی تهران بود اما این تصاویر از او گرفته شد. طیاره مذکور در نهایت با مداخله شخص کامگار، دوستم و اسماعیل خان از میدان هوایی هرات به طرف تهران پرواز داده شد!
خبرنگارانی که تلاش نموده اند تا کانال های باندهای مافیایی را تعقیب و گزارش دهند با تهدید و حتی مرگ مواجه شده اند. عبدالصمد روحانی خبرنگار بی.بی.سی. که روی گزارش تحقیقی در مورد مواد مخدر در هلمند کار مینمود، به تاریخ هفتم جون ٢٠٠٨ اختطاف و بطور وحشیانهای به قتل رسید.
تام لیسیتر خبرنگار روزنامه «مک کلچی» که در هلمند و قندهار مصروف تحقیق روی مواد مخدر بود، توسط شخص ولی کرزی با خشونت و دشنام های رکیک تهدید به مرگ گردیده وادار به خروج از افغانستان شد. او بعدا طی گزارشی به تاریخ ١٠ می ٢٠٠٩ در روزنامه یادشده حقایقی را در مورد قدرت مافیا در افغانستان فاش نمود و منجمله از داد محمد خان رییس امنیت ملی هلمند نقل نمود که او یک قومندان طالبان را با مقدار زیاد مواد مخدر دستگیر نموده بود اما از جانب ولی کرزی تلفنی دریافت نمود که فوری او را رها کند. تام لیستیر میافزاید که دادمحمد فقط چند روز بعد از افشای این راز به وی، بطور مرموزی به قتل رسید.
در مرزها و سرحدات ولایات شرقی افغانستان برای رفت و آمد وسایط نقلیه مملو از مواد مخدر گل آغا شیرزی والی ننگرهار و خانواده حاجی قدیر و برادرانش اصلا مشکلی وجود ندارد. قاچاقبران تورخم، کارخانو و مناطق سرحدی در آنسوی خط دیورند که بیشتر سرمایداران و خان های قبیلهی آفریدی را دربر میگیرند از طریق قاچاق و تجارت مواد مخدر از جانب افغانستان آنهم به کمک والی ننگرهار و خانواده قدیر به سرمایه های میلیارد دالری دست یافته اند.
مرز های فراه و نیمروز در جنوب غرب افغانستان از دیگر راه های بیرون شدن مواد مخدر به ایران است که مافیای افغانستان در آن هیچ ممانعت و مشکلی نمیبیند. تنها کسانیکه قربانی این تجارت هستند افغانهای فقیر و کارگرانی اند که سالانه دهها نفر از آنان به اتهام قاچاق مواد مخدر از سوی رژیم آدمخور ایران به زندان انداخته میشوند، سر بریده میشوند و به چوبه دار کشیده میشوند.
طالبان نیز در قاچاق مواد مخدر دست دارند و تنها از عشر و ذکات این کشت حرام سالانه بیش از پنجصد میلیون دالر بدست میآورند.
وزارت فاسد مبارزه با مواد مخدر یا به مصداق دقیقتر وزارت رشد مواد مخدر یک نهاد سمبولیک و نمایشی بوده عملا هیچ نقشی در جلوگیری از تولید مواد مخدر ندارد. این وزارت پول ملت را برای کنفرانس ها، سفر های بیشمار خارجی، اعلانات تلویزیونی و غیره موارد بیارزش به هدر میدهد.
دستهای خونین امریکا، انگلستان و دیگر کشورهای غربی در تولید و قاچاق مواد مخدر افغانستان داستان طولانی و راز سرگشادهایست که در مطلب دیگری به آن خواهم پرداخت.