دورویی عبدالله و همفکرانش در مورد ظاهرشاه

دورویی عبدالله و همفکرانش در مورد ظاهرشاه

چند روز قبل از نهمین سالگرد مرگ ظاهرشاه از سوی «ریاست اجراییه» با حضور عبدالله، ضیا مسعود، کرزی و دیگران با گذاشتن گل بر قبر وی یادبود به عمل آمد. درین میان آنچه توجه مرا بخود جلب کرد، دورویی عبدالله و دیگر سران حزب جمعیت به پدیده ظاهرشاه است. همانگونه که در هر زمینه‌ای حرف و عمل اینان تفاوت فاحش داشته، درین مورد هم بر مواضع تند گذشته شان پا گذاشتند. در جریان «جهاد» اینان و بخصوص برهان‌الدین ربانی همیشه از ظاهرشاه منحیث «خاین»، «فاسد»، «عامل فاجعه کشور»، «سگ‌باز»، «میگسار» و... یاد کرده زمانی اعلان کرد که اگر او قصد برگشت به کشور را دارد، باید فقط برای محاکمه شدن حاضر شود.

چند نمونه از موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه را در نشریات گذشته این حزب که دسترس بود:

موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه
موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه
موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه
موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه

اما به یاد داریم که بعد از یازدهم سپتامبر وقتی ظاهرشاه بصورت مضحک منحیث «بابای ملت» از سوی امریکا و متحدانش بر ملت تحمیل شد، رهبران جهادی یکی پی دیگری برای دستبوسی او صف بسته بودند و روزی هم که از دنیا رفت، همانهایی که او را «کافر» و «خاین» می‌گفتند، خود را در قطار اول جنازه‌اش رسانیدند.

همانهایی که ظاهرشاه را «کافر» و «خاین» می‌گفتند، در صف اول برای جنازه‌اش صف بستند.
همانهایی که ظاهرشاه را «کافر» و «خاین» می‌گفتند، در صف اول برای جنازه‌اش صف بستند.

تناقض در حرف و عمل، از خصایل اساسی بنیادگرایان اخوانی‌ست که ما نمونه های بیشمار آن را در وجود حزب جمعیت، حزب اسلامی، اتحاد اسلامی و سایر احزاب مرتجع شاهد بوده‌ایم.

موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه
موضعگیری‌های حزب جمعیت و شخص ربانی به ظاهرشاه

قابل یاد‌آوریست که دوران سلطنت چهل‌ساله ظاهرشاه هرچند در مقایسه با دولتهای منفور چهار دهه گذشته، از سوی تعدادی دوران تلایی تلقی می‌شود، اما حاکمیت استبدادی او و کاکاهای خونخوارش (هاشم‌خان، شاه‌ولی خان، شاه‌محمود خان) لکه‌های سیاه را در خود ثبت دارد که با خون و رنج شریف‌ترین آزادیخواهان و قهرمانان مردم ما درج تاریخ گردیده است. ظاهرشاه چهل سال تمام ملت ما را در تاریکی و بینوایی نگهداشت اما خود و حواریونش با عیاشی و غارتگری زندگی افسانوی پیشه کردند. اکثر مصایب و نگونبختی‌های امروزی ملت ما در همین دوره ریشه دارند چون ظاهرشاه زمینه مساعد و آرامش در عرصه جهانی بعد از جنگ دوم جهانی را به هدر داده و نخواست مثل اکثر ملتهای دیگر، افغانستان را به جاده ترقی و خوشبختی سوق دهد. او برعکس حرکت‌های عدالت‌خواهانه مشروطه‌خواهی را با وحشت تمام سرکوب و سرفرازترین شخصیت‌های وطن ما چون سرور جویا، عبدالخالق، عبدالرحمن محمودی، برات‌علی تاج، میرغلام‌محمد غبار، فتح‌محمد خان میرزاد، محمود، عظیم منشی‌زاده و دیگران را سالها در سیاهچالها نگهداشت یا سربه نیست کرد.

ظاهرشاه که در طی چهارده سال جنگ مقاومت ضدروسی مردم ما سکوت مرگبار اختیار کرده بود، با اشغال افغانستان توسط امریکا و ناتو در آخرین روزهای حیاتش همچون بازیچه برای فریب مردم ما مورد استفاده اشغالگران قرار گرفت و همانگونه که طی این دوران تعدادی از جنایتکاران با القاب دروغین مورد نوازش قرار گرفتند، به او هم لقب «بابای ملت» بخشیده شد، لقبی که اکثرا با تمسخر ملت مواجه گردید.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 417 نفر