امریکا، گرگی در لباس میش
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در پنج شنبه، 19 جدی 1392
نتایج یک نظرسنجی که به تاریخ ٢ جنوری ٢٠١٤ از سوی «موسسه بینالمللی گالوپ» (WIN/Gallup International) به نشر رسیده، نشان میدهد که اکثریت مردم دنیا امریکا را بزرگترین تهدید برای صلح جهانی میدانند. در این نظرسنجی ۶۷۸۰۶ تن از ٦٥ کشور جهان شرکت ورزیدهاند. مردم ایالات متحده و کشورهای امریکای لاتین که بار ویرانگریهای دولت امریکا را به دوش میکشند، بیشتر از سایر ملل، امریکا را عامل بیثباتی جهان میدانند. بر اساس این گزارش پاکستان پس از امریکا دومین تهدید بزرگ بر ضد امنیت و ثبات جهان خوانده شده.
دولت امریکا دشمن اصلی انسانیت به شمار میرود که طی یک قرن گذشته جنگهای خانمانسوز متعددی را که باعث بربادی و کشتار دهها ملیون انسان گردیده راهاندازی نموده است. این کشور غارتگر و در حال احتضار، بخاطر کسب سود و چنگ انداختن بر منابع بیشتر دست به جنگ و مداخلات رذیلانه به کشورهای دیگر زده عامل بسی خشونتها و فجایع بوده است. تنها در جنگ افغانستان، عراق و لیبی، این کشور مسبب مرگ حدود یک ملیون انسان فقیر بوده است.
سوال: به نظر شما امروز کدام کشور بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است؟ (منبع: «موسسه بینالمللی گالوپ»)
دولت چپاولگر امریکا در تمام دنیا بخاطر رسیدن به منافع خود بر ارتجاعیترین نیروها تکیه کرده از آنان در قلع و قمع مردم و آزادیخواهان استفاده میکند. در افغانستان نیز اولاً چند باند درنده را بسان کفتاران به جان مردم ما رها کرد و به تعقیب آن طالبان را با افکار قرون وسطایی برای زدن و بستن و کشتن مردم فرستاد.
سازمان «عفو بینالملل» در گزارش ١٩٩٦ خود در باره کمک نظامی امریکا به کشورهای دیگر و حقوق بشر نوشت:
«در سراسر جهان، هر لحظه ممکن یک مرد، زن یا کودک بدست دولتها یا گروههای مسلح سیاسی بیجا، شکنجه، قتل و یا ناپدید گردد. معمولا ایالات متحده مقصر دانسته میشود.»
با آنکه اکثریت مردم جهان امریکا را خطر و تهدید جدی برای صلح میدانند ولی جیرخوارانش در افغانستان در مقابل چند دالر چنان عاری از هرگونه حس ملی و انسانی میشوند که با وقاحت تمام برای حضور دایمی این کشور جنگافروز گلو پاره میکنند.
نیروهای خونآشام امریکا از بمبهای فاسفور سفید در جنگ افغانستان استفاده کردهاند. این نوع فاسفور در ترکیب با اکسیجن هوا به سرعت آتش میگیرد. اگر این ماده روی سر و سینه ریخته شود در کمتر از ۳ ثانیه سبب مرگ فرد میشود و در صورتی که روی دست یا پاها ریخته شود به علت گرمی زیادی که از سوختن فاسفور آزاد میشود، حرارت خون بالا میرود و بازگشت آن به قلب سبب از بین رفتن تمام ارگانها و در نهایت قلب میشود.
شکریه بارکزی یکی از این امریکاپسندان رسوا است که در مصاحبه با «رادیو آزادی» (١٤ نوامبر ٢٠١٣) چنین درفشانی میکند:
«... اینان که میگویند با رفتن امریکا وضعیت بهتر میشود، آیا اینان با خود این فکر را کرده اند در رادیویی که اینان مینشینند و گپ میزنند و به خانههای شان کسی حمله نمیکنند با رفتن امریکا از این مصونیت برخوردار خواهند بود؟»
او نمیخواهد بگوید که در افغانستان تنها خانههای مزدوران امریکا «مصون» است و بس ولی مردم مظلوم ما اند که قربانی جنایات نیروهای امریکایی و چاکران جنگسالار و طالب شان میشوند.
خانم شکریه ادامه میدهد:
«افغانستان یگانه کشوری نیست که امریکا میخواهد در آن پایگاه داشته باشد، امریکا در ١٣٠ کشور جهان پایگاههای نظامی دارد که اکثر آن کشورهای اسلامی است، چه آسمان به زمین میخورد اگر در کشور ما هم پایگاه داشته باشد.»
خوب تمامی جیرهخواران امریکا یکچنین چرندیات را نشخوار کرده بر موارد بیشمار آدمکشیها و ددمنشیهای این کشور خونریز پرده میافکنند و هیچگاهی نمیگویند که در کشورهایی که امریکا پایگاه دارد، تا چه حد مرتکب جنایت و خودسریهای ضدانسانی شده اعتراضات مردمی را در برابر خود برانگیخته است.
در کشورما امریکا طی ١٢ سال با نیرنگ به کشتار مصروف بوده برای تحقق خواستههای شیطانیاش افغانستان را جنگزده و بیثبات نگهداشت. یکی از گوشههای پنهان جنایات امریکا، آلوده ساختن وطن ما با مواد خطرناک رادیواکتیو بود که شکریه بارکزیها از آن حرفی به میان نمیآورند. سایت «هزینه جنگ» warcost.com مینویسد که امریکا مقدار زیاد بمبهای کیمیاوی و بیولوژیکی را در افغانستان استفاده کرده که باعث شیوع امراض گوناگون در بین افغانها شده است، امراضی که افغانستان با امکانات محدود قادر به تشخیص و تداوی آن نیست. تاثیر دیگر این بمبها بر نوزادان و کودکان زیر سن ٥ سال است که ٢٥ در صد آنان قبل از رسیدن به عمر ٥ سالگی میمیرند. بخصوص نوزادانی که در مناطق جنوبی افغانستان به دنیا میآیند دچار سوءشکل میباشند چون بیشترین بمبهای حاوی مواد رادیواکتیو در همین مناطق به کار برده شده است.
داکتر یونس پارسا بناب (نویسنده، تاریخنویس و پروفیسور ایرانی با افکار ضد سیاستهای دولت امریکا که برای روزنامههای متعددی به شمول "شهروند" مینویسد) در مقالهای تحت عنوان «فرود هژمونی امريکا و فراز فرصتهای نوين» مینویسد:
«امروز امريکا تمام ابعاد و مولفههای برتری خود را از دست داده و تنها گسترهای که از طريق آن میتواند موقعيت هژمونيکی فرتوت و "بیربط" و مصنوعی خود را حفظ کند، گستره نظامی-مالی است. بررسی پيچ و خمهای روابط امريکا با کشورهای مختلف جهان از "شرکا"، "دوستان" و "متحدين" گرفته تا "رقبا" و مخالفين و دشمنانش نشان میدهد که تقريبا هيچ کشوری در جهان وجود ندارد که با امريکا در تلاقی، تضاد و اختلاف نباشد. آنچه که شايان بيشتر توجه است اين است که امريکا حتا قادر نيست که به اين تلاقیها، تضادها و مخالفتها به نوبه خود سمت و سو داده و حداقل کنترل و يا مديريت بخشی از آنها را به عهده بگيرد.»