نورستان، سرزمین رنج و مبارزه

قسمت دوم

موقعیت زن:

«خداوند زنی را به نام "پشاشی" آفریده فرمود که از بهترین مخلوقات باشد. فرشتگان خرده گیری کردند که چگونه میشود زن از بهترین آفرینش ها باشد. خداوند فرمود، زن زایمان میکند و نسل بشر را با شیر خود می پرورد، از آن جهت قابل قدر و از بهترین مخلوقات است.»

ترجمه سرود الهه پشاشی.

نورستان

گر چه احترام به زن درین سرود جنبه عاطفی دارد اما زنان نورستان در طول صد ها سال مبارزه برای دفاع از سرزمین شان یار و یاور نزدیگ مردان شان بوده و نقش برجسته ای در زندگی مادی خود داشته اند. به همین دلیل از موقف برجسته ای در مسایل اجتماعی برخوردار بودند. جنگ های قبیله ای و هجوم بیرونی ها لحظه ای مرد نورستانی را آرام نمی گذاشت تا به فکر آرام به کار زراعت و مالداری بپردازند. این زن نورستان بود در کنار مردان شان که عمدتا مشغول چوپانی بودند، مسئولیت کامل زراعت را به دوش گیرد، به مرد خود در سنگر آذوقه ببرد ویا ذخیره غله بسازد. به زنان نامدار لقب "اورتی" داده میشد و به مناسبت این مقام ضیافت های با شکوهی براه می انداختند.

شعر در نورستان اکثرا از طرف زنان سروده میشد که این رسم تا امروز نیز باقیست.

دختران تا بیست سالگی حق ازدواج نداشتند و شوهر گرفتن از اقارب نزدیک به کلی قدغن بود. در انتخاب همسر سختگیر بودند تا افتخارات خونی و نسل اصیل شان لکه دار نگردد.

نورستان
زنان علیرغم اینکه نقش مهمی در تولید اجتماعی دارند، ولی با آنهم مثل حیوان خرید و فروش میشوند.

زن باردار در وقت حمل به جایگاه خاص (زایشگاه) خارج از دهکده برده میشد. او را مادرش و دو کنیز همراهی مینمود. مادر بعد از زایمان تا ۲٤ روز در آنجا می ماند و بعد از غسل دادن او و فرزندش با ساز وسرود به خانه برمیگشت و محفل خوشی برپا می شد.

زنانی که طفل نا مشروع در بطن داشتند حق استفاده از زایشگاه را نداشتند. هر آفت طبیعی که بر مردم قریه وارد می شد علت آن را از عمل ناپاک همین زن میدانستند. اکثر اوقات این زنان ترک محل میکردند.

زنان نورستان امروز هم فشار بیشتر کارِ خانه را به دوش میکشند. زراعت، جمع آوری چوب، نگهداری طفل، پخت وپز و رسیدگی به نظافت منزل کار آنان است. ایجاد سرک ها و رواج یافتن تریشر های کوچک تا حدودی کار زنا ن را در انتقال غله و ُجغل کردن آسان ساخته است.

زن نورستانی از آموزش و تحصیل و صحت به شدت بی بهره است. در زندگی خانوادگی صلاحیت های مرد و زن تقریبا مساوی است. زن بدون مشوره مرد میتواند قرض بگیرد و یا قرض بدهد؛ فشار مردسالارانه شوهر نسبت به زن به مقایسه دیگر مناطق افغنستان کمتر است؛ در تصمیم گیری های خانوادگی حقوق مساوی دارند. اما زن در جرگه های بیرون از خانه نقشی ندارد.

نورستان
جوان درصورت اختطاف زن نکاح شده باید ۷٠٠ بز و در صورتی که دختر نکاح شده نباشد ۳٠٠ بز غرامت بپردازد.

چندین ملای ناشی بسیار کوشیدند تا زنان نورستان را خانه نشین ساخته و مردان را مجبور کنند تا هم به زراعت و هم به مالداری رسیدگی کنند. آنا تا حدی پیش رفتند که فتوا دادند «هر مردی که از دست زن روزی بخورد آن روزی برایش حرام است و زن هرکس روی زمین ها به کار برآید و یا به جنگل برای جمع آوری هیزم برود، زنش بالای او طلاق می شود.» اما آنان نمیدانستند که این تقسیم اجتماعی کار چیزی نیست که از هوس ناشی شده باشد و این رسم و کلتور چندین هزار ساله را بدون تغییر دادن زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم، با چند فتوا تغییر داد. این فتوا گوش شنوا پیدا نکرد و ملا ها مجبور شدند این سرکشی مردم از "اوامر الهی" را با سکوت برگزار کنند.

زنان علیرغم اینکه نقش مهمی در تولید اجتماعی دارند، ولی با آنهم مثل حیوان خرید و فروش میشوند. مَهر زنان در مناطق مختلف متفاوت است:

در مناطق کته مهر هر دختر ۶ لک افغانی (معادل ٢٠ گاو یا ١٠٠ بز) است.

در مناطق وامه مهر هر دختر ٤ لک افغانی (معادل ۱۳ گاو یا ۶٠ تا ٨٠ بز).

در مناطق پشه یی مهر هر دختر ٢ لک افغانی (معادل ۶ گاو یا ۳٠ بز).

جوان درصورت اختطاف زن نکاح شده باید ۷٠٠ بز و در صورتی که دختر نکاح شده نباشد ۳٠٠ بز غرامت بپردازد.

جوانی اگر بخواهد ازدواج طبیعی و یا بدون کشیدگی داشته باشد، باید چهار پنج سال متواتر چوپانی کند تا به آرزوی خود برسد.

نورستان
این آله بسیار مهمی که امروز در هیچ نقطه جهان نیست "واج" نام دارد. این آله مشابه به هارپ غربی ها است که قدامت آن به ٤٠٠٠ سال قبل از میلاد می رسد.

در نورستان پنج آله موسیقی بیش نیست: سرنگی یا دوتار، توله، دهل، دایره و آله بسیار مهمی که امروز در هیچ نقطه جهان نیست "واج" نام دارد. این آله مشابه به هارپ غربی ها است که قدامت آن به ٤٠٠٠ سال قبل از میلاد می رسد. موسیقی در نورستان جز زندگی شان است. جوانان پسر و یا دختر وقتی به جنگلات می برایند بصورت انفرادی و یا جمعی با صدای بسیار بلند آواز میخوانند و از طبیعت لذت می برند. رقص زنان و مردان نیز صورت منحصر به فرد خود را دارد و توام با حرکات هیبتناک و محکم پا ها است.

زنان در نورستان روگیر نیستند و در احوال پرسی دستان اقارب نزدیک خود را بدون در نظر داشت سن وسال می بوسند.

تحولات اجتماعی:

نورستان که سالیان سال در انزوا قرار داشت، طی ۳۵ سال جنگ تغییرات قابل ملاحظه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بخود دیده است. به این دلایل:

۱) مهاجرت بی رویه مردم در جریان جنگ مقاومت به پاکستان و ایران و سایر کشور ها.

۲) بعلت فقر اقتصادی شامل شدن تعداد زیاد جوانان و نوجوانان در مدارس دینی پاکستان.

۳) جابجایی تعداد قابل توجهی از مهاجرین غیر نورستانی در مناطق آنان.

۴) کشیده شدن راه های مواصلاتی موتر رو و سهولت در رفت و آمد ها.

۵) دست یافتن مردم ولو بصورت محدود به برق، تلفن موبایل و دش.

۶) رونق تجارت و داد و ستد.

۷) راهیابی تعدادی از نورستانی ها به اردو، پولیس، معارف و سایر ادارات دولتی.

نورستان
موسیقی در نورستان جز زندگی شان است. جوانان پسر و یا دختر وقتی به جنگلات می برایند بصورت انفرادی و یا جمعی با صدای بسیار بلند آواز میخوانند و از طبیعت لذت می برند.

نورستانی ها زن و مرد زحمت فروان برای تامین معیشت خود میکشند. زندگی همه عموما یکسان و توام با محرومیت است. افرادی که به پول و سرمایه کلان ویا زمین های وسیع دست یافته باشند تعداد شان بسیار اندک است. آنانی که این دارایی ها را به دست آورده اند یا از برکت "جهاد" ویا هم از طریق پست های مهم دولتی و تجارت بوده. نورستانی های متمول به استثنای آنانیکه مدتها قبل در خارج کشور زندگی دارند ازین قرار اند:

۱) حاجی غفور پپروکی (مشهور به غفور سیاه و از جمله تروریست های مهم گلبدین که در قتل های روشنفکران در پاکستان دست کلان داشت). او مصروف کار استخراج سنگ زمرد، بیروج، تخته سنگ است و از طریق شرکت و مارکیت شخصی احجار قیمتی، مصروف تجارت آن می باشد که یک نمایندگی در دوبی نیز دارد. بیش از صد جریب زمین در جلال آباد خریداری کرده است.

۲) احمدالله وجدانی از قریه وامای نورستان. مصروف عمدتا تجارت از کشور های خارجی است.

۳) داکتر یوسف نورستانی شرکت های ساختمانی دارد، تجارت میکند و مقداری از پول های خود را در بانکهای خارج ذخیره کرده است.

حاجی غفور
حاجی غفور کانتیوایی (اخیرا از طرف طالبان مشخصا از طرف مولوی دوست محمد والی طالبان در نورستان، با بمب کنترول شونده از راه دور کشته شد) ازجمله سه نفر مهم گلبدین یکی او بود. این فرد از برکت "جهاد" صاحب پول زیاد شد و فقط در بخش تجارت سنگ سرمایه گذاری کرده است.

۴) حاجی غفور کانتیوایی (اخیرا از طرف طالبان مشخصا از طرف مولوی دوست محمد والی طالبان در نورستان، با بمب کنترول شونده از راه دور کشته شد) ازجمله سه نفر مهم گلبدین یکی او بود. این فرد از برکت "جهاد" صاحب پول زیاد شد و فقط در بخش تجارت سنگ سرمایه گذاری کرده است.

۵) داد محمد کولتنی (برادر دین محمد خان، جمعیتی، وکیل دوره قبلی پارلمان) مصروف تجارت سنگ، تیکه داری و تجارت محلی است.

۶) حاجی عثمان وامایی. مامور دولت است. حدود بیست جریب زمین دارد و مصروف تجارت سنگ است.

در بین نورستانی ها فرد زمیندار (چه در نورستان که زمین هموار کم دارد و یا اصلا نیست و چه در سایر ولایات)، فابریکه دار و صراف وجود ندارد.

از زمان عبدالرحمان خان تا داوود خان، نورستانی ها در دربار و حکومت پست های مهم ملکی و نظامی داشتند که خلق و پرچم بساط شان را برچید و اکثر شان را اعدام کرد. امروز هم تعداد اندک آنان که با جنایتکاران ساخت و پاخت دارند مشاغل مهم دولتی دارند.

نمونه ی کوچکی از فساد و خرد وبرد در ولایت نورستان:

نورستان
نورستانی ها زن و مرد زحمت فروان برای تامین معیشت خود میکشند. زندگی همه عموما یکسان و توام با محرومیت است.

تمیم نورستانی ادعا داشت که جمال الدین بدر والی پیشین این ولایت و جنرال شمس الرحمن زاهد قوماندان امنیه سابق نورستان در اختلاس ٢۱ میلیون افغانی معاش پولیس نورستان در سه ماه نخست سال ۱۳٩٠ دست دارند.

جمال الدین بدر علیرغم اینکه این ادعا را رد کرد با آنهم تحت محاکمه قرار گرفت و بعد ها از همین دستگاه فاسد و پوسیده کرزی برائت حاصل کرد. او گفت:

«تورن جنرال دستگیر رنجبر رئیس عمومی مبارزه بافساد اداری لوی سارنوالی بنده را به خانه خود خواسته ازمن تقریبا ١۶ملیون افغانی تقاضاکرد، من گفتم: چرا؟

اقای رئیس گفت که این تقاضای لوی سارنوال است، بالاخره به ١٢ملیون رسید وقتی که پرسان میکردم می گفت که آقای تمیم نورستانی والی نورستان آماده است ٢۵ملیون افغانی را به ما بدهد ولی چون شما حق به جانب هستید، این مراعات بی نظیر را درحق شما میکنیم.

پرسیدم: درصورتی که حق به جانب هستم، چرا باید پول بدهم؟

آقای رنجبر گفت: دربدل شانزده میلیون افغانی، هم ترا برائت می دهیم وهم لوی سارنوال صاحب یک وظیفه ی مناسب به شما در نظر می گیرد.

سپس آگاه شدم که تمیم نورستانی و قوماندان غلام الله مبالغ حیف ومیل شده ی معاشات پولیس را درجهت گم کردن ردپای خود به کارگرفته و حاضر شده اند ٢۵ میلیون افغانی به دستگیررنجبر حواله بدهند.»

هم چنان.

به تعداد ۷۵ نفر از جوانان ولسوالی منډول به عنوان اعتراض ١۵ روز در کابل ماندند تا ازحقوقیکه طی چندین سال از آن محروم بودند، دفاع کنند. به گفته این جوانان:

«تا الحال ولسوالی ایشان فعال نبوده واز مکتب و کلینک و سرک خبری نیست در حالیکه از ده سال به اینسو بودجه این ولسوالی به اداره محلی پرداخته شده ولی متاسفانه جیب های مسؤلین نورستان هیچ وقت پر نمی شود. خداوند شکم هایشان را از خاک پر کند به اینکه اینها از دزدی هیچ سیری ندارند.»

ادامه دارد

قسمت اول
قسمت آخر

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 116 نفر