«رستاخیز»

«رستاخیز»


ای خلق بی شمار
ای قوتِ نهفته درون سیاه چال
تا کی چنین خموش؟
تا کی تحملِ این دردِ جانکاه؟

جلاد روزگار
اهریمنان قرن
ویرانگران کابل و بودا و دارالامان
آنان که حصه حصه
میهن مان را فروختند
امروز به زیر سایه بادار بدشگون
بر زخم های تازه و نا التیام ما
با عِشرت تمام
مست رقص میکنند.

ای خلق بی شمار
این زندگی که روز و شب اش پر حقارت است
این روزگارِ تلخ و غمین را
با دستان خویش
باید بدل کنیم.

ای توده بزرگ
ای لشکر ستُرگ
باید به پا شویم
باید که بشکنیم
با گُرز سهمگین
ساطور دشمنان
دندان گرگ هار
و آنگاه
باید بنا کنیم
بر نسل های بعد
آینده دگر
یک زندگی نوین.

«آ.پ»
کابل - اول عقرب ۱۳۹۵

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 123 نفر