روزا اوتونبایوا، رییس «یوناما» مهره سرسپرده امریکا

مارکسیست سابق، دلقک کنونی غرب و رییس «یوناما»

سازمان ملل متحد به خاطر معامله‌گری‌هایش با دستگاه قرون‌وسطایی طالبی این روزها زیر انتقاد تند افغان‌ها قرار دارد. دیگر مردم ما به تجربه دریافته‌اند که این نهاد منحیث بازوی امریکا در کشور ما عمل کرده و بخصوص طی سه سال گذشته ماموریت اصلی پس‌پرده آن تقویت دستگاه ضدبشری «امارت اسلامی» و تلاش برای تداوم آن بوده است. انتقال بوجی‌های دالر به طالبان، چشم بستن بر ستم کم‌نظیر تاریخی در برابر زنان و دختران، خاموشی و صرفا «اظهار نگرانی» بر جنایات موحش تروریست‌ها، راه‌اندازی نشست‌های خاینانه دوحه طبق میل طالبان و... گوشه‌ای از خیانت سازمان ملل متحد به افغان‌های ستمدیده است.

برای درک این که ملل متحد «ماموریت» دارد تا در نبود نیروهای امریکایی و ناتو در سرزمین ما جای خالی آنان را پر کرده و سرپرستی غلامان غرب را بر دوش گیرد،‌ کافیست مروری بر زندگی و ماهیت رییس کنونی «یوناما»، خانم روزا اوتونبایوا انداخته و دلایل نصب او در این کرسی را بیابیم. این خانم که با اظهارات عق‌آورش در خدمت تروریست‌های طالبی قرار دارد، حتی سروصورتش را طبق میل سران طالبی سر تا پا می‌پوشاند تا قوانین جاهلانه طالبی را عادی جلوه دهد.

اوتونبایوا از چهره‌های شناخته‌شده و کارکشته سیاسی در قرقیزستان است. او در جوانی به عضویت حزب کمونیست شوروی درآمد و در سال ۱۹۸۱ سکرتر دوم حزب در ناحیه لنین و بین سال‌های ۱۹۸۳ الی ۱۹۸۶ رییس حزب در ناحیه فرنز (بیشکک امروزی) مقرر شد. سپس در پست‌های مهم معاون رییس شورای وزیران، وزیر خارجه جمهوری قرقیز جمهوری سوسیالیستی شوروی، رییس کمیته یونیسکوی اتحاد جماهیر شوروی، سفیر شوروی در انگلستان و مالیزیا و... گماشته شد.

با جدایی قرقیزستان در ۱۹۹۲، وی در کرسی وزیرخارجه و معاون صدراعظم و نخستین سفیر این کشور در امریکا و کانادا نصب گردید.

اوتونبایوا از مارکسیست‌های قدیمی نوع رنگین دادفر سپنتا و اعظم دادفر و... است که قبله بدل کرد و در نقش پادو سرسپرده امریکا و غرب وارد میدان شد. او تحصیلاتش را در رشته فلسفه مارکسیزم در اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسانید و رساله دکترایش «نقد تحریف دیالکتیک مارکسیستی-لنینیستی توسط فیلسوفان مکتب فرانکفورت» عنوان داشت، اما خودش بدتر از کارگذاران مکتب فرانکفورت به دامان استخبارات غرب افتیده و همچون حربه‌ای برای تحمیل سیاست‌های ضدبشری نئولیبرالیستی و یکی از رهبران «انقلاب رنگی» ساخت سی.آی.ای نقش‌آفرینی کرد.

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان «جنگ سرد»، مفهوم «انقلاب رنگی» وارد ادبیات سیاسی گشت که در واقع الگوی امریکایی و غربی برای «تغییر نرم» ساختار سیاسی در جمهوریت‌‌های تازه تاسیس و کشورهای اروپای شرقی و مرکزی بود. نهادهای استخباراتی غرب عمدتا بر اساس تیوری‌های ارتجاعی «جین‌شاپ» دست‌اندرکار این نوع انقلاب‌ها گردیدند و رد پای «موسسه آلبرت انیشتین» جین‌شاپ را نیز در اکثر این وقایع می‌توان یافت. امریکا برای زدودن آخرین نمودهای جوامع سوسیالیستی، تسلط دولت‌های مزدور غرب و تحمیل ارزش‌های نئولیبرالی تحت نام زیبای «گذر به دموکراسی» در این کشورها عده‌ای از چاکران‌اش را حمایت مالی و تبلیغاتی بی‌دریغ نمود. هدف دیگر «انقلاب رنگی» دسترسی به منابع عظیم نفت و گاز آسیای‌میانه و قفقاز و ایجاد پایگاه‌های نظامی در منطقه برای تهدید کشورهای متمایل به روسیه بود.

روزا اوتونبایوا طرفدار غرب و محبوب واشنگتن
اکثر تحلیل‌ها و مقالاتی را که در باره «انقلاب لاله‌ها» در قرقیزستان مرور کردم، لقب «طرفدار غرب» و «محبوب واشنگتن» به نام اوتونبایوا پیوند زده شده است.

نهادهای بدنام امریکایی که جهت انحراف افکار عامه و زمینه‌سازی برای «انقلاب‌های رنگی» میلیون‌ها دالر به انجیوها و «جامعه مدنی» جمهوریت‌های سابق شوروی فراهم کردند، در قرقیزستان نیز دست به کار شده و از جمله «جامعه باز» جورج سروس، «خانه آزادی» (که جیمز ولسن و ویلیام ویبستر روسای سابق سی.آی.ای. از مشاوران مهم آن بودند)، «بنیاد دموکراسی امریکا» (NED) (که وزیرخارجه جنگ‌افروز سابق امریکا مادلین آلبرایت از رهبران ارشد آن بود) و غیره مبالغ هنگفتی را صرف زمینه‌سازی انقلاب امریکایی کردند. در این میان «رادیو آزادی» (که توسط سی.آی.ای به این هدف پایه‌گذاری شده است) تحت نام «رادیوی اروپای آزاد» در زمینه تبلیغاتی نقش عمده‌ای داشت.

در سال‌های ۲۰۰۳ الی ۲۰۰۵ گرجستان، اوکراین و قرقیزستان به ترتیب زیر نام «انقلاب گل گلاب» «انقلاب نارنجی» و «انقلاب لاله‌ها»، هدف هجوم امریکا قرار گرفته و رژیم‌های پوشالی غرب در آنها نصب گردیدند.

آندریا پیترز در مقاله تحلیلی «پول و پرسونل امریکا در عقب انقلاب لاله‌های قرقیزستان» (سایت جهانی سوسیالیستی، ۲۸ مارچ ۲۰۰۵) به گوشه‌هایی از فعالیت‌ها و شیوه‌های کار این سازمان‌ها پرداخته، می‌نویسد:

«ارتباطات بین اپوزیسیون قرقیزستان و ایالات متحده فراتر از کمک مالی امریکا به سازمان‌های غیردولتی و چاپخانه‌های طرفدار مخالفان است. روزا اوتونبایوا که رییس آتا دژورت (حزب پدر وطن) و یکی از سخنگویان برجسته ائتلاف ضد آقایف است، روابط شخصی و سیاسی گسترده‌ای با ایالات متحده و به طور کلی غرب دارد.»

روزا در رویدادهای گرجستان و بخصوص قرقیزستان نقش مهمی داشت. او که از ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۴ سفیر قرقیزستان در امریکا و کانادا، بعد تا ۱۹۹۷ وزیر امور خارجه و سپس سفیر در انگلستان بود، مناسبات عمیقی با مقامات امریکا و غرب برقرار ساخته و در سال‌های آتی به یکی از مهره‌های مورد اعتماد آنان مبدل گشت. در سال ۲۰۰۲ او یکباره جذب سازمان ملل متحد شد و به حیث «معاون نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در مأموریت حفظ صلح در گرجستان» تقرر یافت. این در واقع ماموریتی بود که از جانب غرب به او سپرده شد تا نقش‌اش را در «انقلاب گل گلاب» گرجستان ادا نماید.

«مؤسسه تحقیقات و ابتکارات سیاست خارجی ANO» در کتاب «کشتن دموکراسی: عملیات سیا و پنتاگون در دوره پس از شوروی» به روابط اوتونبایوا با غرب و دست داشتن‌اش در «انقلاب گل ‌گلاب» گرجستان پرداخته شرح می‌دهد که حضور روزا اوتونبایوا در جریان آشوب‌های تفلیس در سال ۲۰۰۳ تصادفی نبوده و او روابط وسیع با دیپلمات‌های غربی و بخصوص سفیر امریکا داشت و همانجا بود که از میخایل ساآکاشویلی (دلقک غرب که در نتیجه انقلاب رنگی گرجستان به قدرت نصب شد و فعلا یکی از مقامات دولت پوشالی زلنسکی در اوکراین است) شیوه‌های براندازی یک حکومت قانونی را نیز آموخت تا از این تجارب بعدا در قرقیزستان استفاده نماید.

بعد از نصب دولت مزدور امریکا تحت رهبری ساآکاشویلی در گرجستان، روزا در سال ۲۰۰۴ به قرقیزستان برگشت و با متحد ساختن اپوزیسیون، حزبی به نام «پدر وطن»‌ را سر و سامان داد تا زمینه را برای برچیدن دولت عسگر آقایف فراهم سازد.

مجله «الترناتیو» چاپ ترکیه در شماره پنجم سال ۲۰۰۶ نوشت:

«... شایان ذکر است که رهبران ائتلاف ضد آقایف اکثراً از چهره‌های طرفدار غرب هستند. یکی از این رهبران طرفدار غرب روزا اوتونبایوا است که روابط شخصی و سیاسی گسترده‌ای با غرب به طور عام و با ایالات متحده به طور خاص دارد.»

در اوایل ۲۰۰۵ که انتخابات پارلمانی جریان داشت به دلیل اتهامات فساد و رد صلاحیت تعدادی از کاندیدها و از جمله خود روزا، اعتراضاتی در قرقیزستان به راه افتاد. او به کمک چند مزدبگیر دیگر به رهبری موج ناآرامی‌ها که «انقلاب لاله‌‌ها» نامیده شد، پرداخت و از کمک نهادهای امپریالیستی و تبلیغات وسیع «رادیو اروپای آزاد» (رادیو آزادی) و بخصوص حمایت و همکاری استیفن یانگ سفیر امریکا در بیشکک برخوردار بود.

سایت روسی mk.ru به تاریخ ۲۲ اگست ۲۰۱۰ گزارش داد:

«انقلاب لاله‌ها در سال ۲۰۰۵ در قرقیزستان یک "انقلاب رنگی" کلاسیک بود که در آن نیروهای خارجی نقش بزرگی داشتند. به گفته الکساندر کنیازف، دانشمند علوم سیاسی قرقیزستان (از شاگردان اوتونبایوا)، با جمعیتی حدود ۵ میلیون نفر در این جمهوری، ۵۰۰۰ سازمان غیردولتی وجود داشت که تنها در سال ۲۰۰۴ ایالات متحده ۱۲ میلیون دالر به آن اختصاص داد. ان‌جی‌اوها نیروی اصلی این انقلاب‌ها بودند. برخلاف احزاب سیاسی، آنها می‌توانند به طور رسمی از خارج از کشور تامین مالی شوند.»

اوتونبایوا زن شجاع کاخ سفید
در هشتم مارچ ۲۰۱۱، لقب «زن شجاع سال» توسط هیلری کلنتن و میشل اوباما به گردن اوتونبایوا آویخته شد، جایزه‌ای که هدفش مطرح‌ ساختن و تبلیغ برای زنان مزدبگیر امریکاست.

در سوم مارچ ۲۰۰۵ به صورت مشکوک بمبی در آپارتمان روزا در بیشکک منفجر شد که هرچند تلفاتی به همراه نداشت اما شخص آقایف مسئول آن قلمداد شده به تشدید خیزش‌ها منجر گردید. با سپری شدن دو دور انتخابات که برای اپوزیسیون نتایج ناامیدکننده‌ای داشت، تظاهرات ضدحکومتی شکل خشونت‌بارتری گرفت که در نهایت در ۲۴ مارچ ۲۰۰۵ با فرار آقایف به روسیه و ارسال استعفانامه‌اش به پارلمان که در ۱۱ اپریل به رسمیت شناخته شد، به حکومت ۱۵ساله او نقطه پایان گذاشته شده و اپوزیسیون امریکایی حاکم گشت.

با پیروزی «انقلاب لاله‌ها» روزا انتخاب اول برای پست ریاست جمهوری بود، اما از آنجایی که در انتخابات سلب صلاحیت شده بود (قانون انتخابات قرقیزستان کسانی را که طی پنج سال گذشته خارج از کشور بوده‌اند از شرکت در انتخابات محروم می‌سازد) در مقام وزیرخارجه دولت جدید گماشته شد. اما این انقلاب هیچ چیزی را به نفع مردم تغییر نداد و قربان‌بیک باقی‌یف که در کرسی ریاست جمهوری نصب شد، به فساد گسترده دست زده کوشید قدرت را در چنگ خود و خانواده‌اش متمرکز سازد.

در سال ۲۰۱۰ موج دوم خیزش‌ها و اعتراضات و اما این بار به صورت خونبارتر آغاز گشت که ده‌ها کشته و صدها مجروح بر جا گذاشت و نهایتا باقی‌یف را مجبور به فرار از کشور ساخت و در اپریل همان سال روزا رییس دولت موقت گردید تا زمینه را برای انتخابات مهیا سازد. دوران ریاست جمهوری ۱۹ماهه او با موجی از نآرامی‌ها و خشونت‌های قومی میان قرقیزها و ازبیک‌ها به همراه بود که صدها تن در نتیجه به قتل رسیدند. روزا به دلیل تلاش ناکافی در پایان دادن به این مناقشات قومی و فشار بر مدافعان حقوق بشر مورد انتقادات شدید قرار گرفته منفور جامعه گشت.

از سال ۲۰۱۲، او سازمان غیرانتفاعی «ابتکار روزا اوتونبایوا» را راه‌اندازی نمود تا در چهارچوب «جامعه مدنی» سیاست‌های غرب را در کشورش پیاده نماید.

روزا به دلیل خدماتش به امریکا و غرب مثل دلقکانی چون ناهید فرید، ظریفه غفاری، سیما سمر، فوزیه کوفی، ماری اکرمی، شهرزاد اکبر، پلوشه حسن، محبوبه سراج، حبیبه سرابی، بنفشه یعقوبی، ثریا پاکزاد و... با مدال‌ها و جوایز زیادی مورد تشویق منابع غربی قرار گرفت. از جمله در سال ۲۰۱۱ ملقب به «زن شجاع سال» وزارت خارجه امریکا گردیده و در رسانه‌های امپریالیستی به حیث «شخصیت تاثیرگذار» تبلیغ شد و دولت فرانسه بالاترین نشان‌اش، «لژیون دونور» را به گردنش آویخت. زمانی که او در مارچ ۲۰۱۱ در مقر وزارت خارجه امریکا دعوت شده بود، مورد استقبال گرم باراک اوباما قرار گرفت و از همکاری‌اش در برپایی پایگاه نظامی مناس در قرقیزستان که در طول اشغال نظامی افغانستان به حیث یک مرکز مهم ترانزیتی برای تجهیز نیروهای امریکایی عمل می‌کرد، سپاسگزاری نمود.

روزا عضو چندین گروه مهم لابی غربی است، از جمله «کلب مادرید» که جمعی از روسای جمهور سابق کشورهای مختلف در آن عضویت دارند. این کلب زیر نام «سازمان غیرانتفاعی» در پوشش «ارتقای دموکراسی، حقوق بشر و تغییر در ساختار جامعه جهانی» در واقع یک لابی‌گر امپریالیستی و صهیونیستی می‌باشد جهت مداخله در امور کشورهایی که نمی‌خواهند تحت سلطه مخرب نظم نوین جهانی و نئولیبرالیزم امریکا و غرب قرار گیرند. عناصر بدنامی چون میخایل گورباچف، بیل کلینتون، جیمی کارتر، هلموت کهل، جان میجر، فرانسوا هولان، گوردن براون و غیره اعضای کنونی و گذشته این نهاد بوده‌اند. بی‌مناسبت نیست که در کنار روزا، چندین تن از روسا و مقامات مهم سازمان ملل متحد چون پرز دکوئیار، بانکی‌ مون، کوفی عنان، آنتونیو گوترش، میچل باچله و... نیز اعضای «کلب مادرید» بوده‌اند.

روزا اوتونبایوا عضو کلب مادرید لابی‌گر امپریالیستی
روزا اوتونبایوا در جمع رهبری «کلب مادرید»، نهاد لابی‌گر امپریالیستی و صهیونیستی که هدفش کمک برای براندازی دولتهایی‌است که حاضر نیستند به غلامی امریکا و غرب تن دهند.

روزا به تاسی از خواست باداران غربی‌اش، میخایل گرباچف را که به نام دلقک غرب منفورترین چهره تاریخ روسیه گشت، می‌ستاید. او به تاریخ ۲ مارچ ۲۰۲۱ به مناسبت ۹۰سالگی گرباچف طی نامه‌ای نوشت:

«در قرقیزستان، میخایل سرگیویچ عزیز، شما را به عنوان یک دولتمرد برجسته قرن بیستم می‌شناسند. من مطمئن هستم که با گذشت زمان، عظمت سهم دوران‌ساز شما در تاریخ جهان حتی روشن‌تر و برجسته‌تر خواهد شد و از اهمیت آن قدردانی خواهد شد.»

با استعفای دیبرا لاینز از ریاست «یوناما» (که دلایل آن پنهان ماند)، برای سفیده‌مالی و معامله با طالبان، روزا از سپتامبر ۲۰۲۲ منحیث نماینده خاص دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان و رییس «یوناما» تعیین گردید که با تاریخچه ننگین یک‌ونیم ‌ساله‌اش نشان داد که بهتر از هر فردی توانایی پاسبانی و تطبیق منافع باداران امریکایی‌اش‌ را دارد. او طی روزهای گذشته طبق خواست طالبان ستم‌پیشه و برای توجیه قوانین ضدزن آنان گفت زنان در جامعه افغان جنس دوم اند و طالبان از کوه پایین شده اند نیاز است که تحمل داشته باشیم! مماشات شرم‌آور او با سران طالبی بیانگر آنست که او وظیفه گرفته است تا بر بربریت و زن‌ستیزی دیوانه‌وار طالبان پرده افکنده زمینه را برای مشروعیت جهانی شان مساعد سازد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 133 نفر