ملک ستیز، از بی‌ننگی پرچمی‌گری تا فرومایگی صهیونیستی

قسمت دوم

خشونت در عملیات عمیقا عادلانه و ضدتروریستی ۷ اکتبر، خشونت ستم‌دیدگان دهه‌ها استیلای فاشیزم بود که تنها وجدان‌سوختگانی از جنس ملک ستیزها آن را «تروریزم» و «جنایت» و... نام می‌نهند . ولی چنانچه گفتیم نامبرده از سر بلاهت محض نیست که به حماس و در اصل کل مقاومت فلسطین برچسب «جنایتکار» می‌زند. نگرش و ایدیولوژی او را معلمان امپریالیست و صهیونیست‌اش شکل داده‌اند که وی را وا می‌دارد چنین هار و بی‌مهار برضد باشکوه‌ترین مقاومت قرن دهانش را ملوث نماید. این فرد که «حقوق و روابط بین‌المللِ» دایما ورد کلام‌اش را مایل است در دعواهای خانوادگی هم به کار گیرد، از همان معلمان صهیونیست آموخته است و آن را مجموعه قواعد و قوانین ازلی و ابدی برای تنظیم مناسبات کشورها ترسیم می‌نماید که در برخورد به حقوق ملت‌ها جز «بی‌طرفی»، «برابری» و «عدالت» معیاری نمی‌شناسد! لیکن ماهیت این ادعای دروغ و زجرآور را مخصوصا مردم ما که در جمهوریت فساد و رذالت پوشالیان، خلیلزاد، یوناما، «جامعه جهانی» و کنفرانس پشت کنفرانس کشورهای غربی در باره افغانستان را تجربه نموده و امروز بازی عشق و نفرت آی‌اس‌آی و امپریالیست‌ها را در ظلمت قرون‌وسطایی طالبان نظاره‌گر اند، بیشتر و بهتر از هر ملت اسیر لمس کرده‌اند که روابط بین‌الملل هرگز «بی‌طرف» و تساوی‌طلبانه نی بلکه محصول و در خدمت‌ امپریالیزم و بیانگر تقویت نیروی اقتصادی و سیاسی آن ‌است که همچو ابزاری به قصد استثمار، ستمگری، در انقیاد نگهداشتن ملل و کشورهای محروم و وابسته در کار اند. موازی با وعظ ارتجاعی و فریبکارانه‌ی «روابط بین‌الملل» پیچیدن نسخه «نئولیبرالیزم» ۱ برای افغانستان و کشور‌های مشابه نیز از وظایف ملک ستیزها است.

احمدمسعود با جهادی‌هایش
به نوبه خود همیشه و مکررا هشدار داده‌ایم که تا وقتی احمد مسعود نافش را از ناف کاکاهای ابرفاسد و ابرخاین‌اش، از کاکاکلان‌های میلیاردر صهیونیست‌اش، از شکریه بارکزی‌های سرکاری وابسته به سیا، و نیز از ابربی‌ناموس‌های طالب‌شده کرام‌الدین کریم‌ها نبریده است، از گند «جبهه مقاومت» همان تعفنی متصاعد خواهد بود که از سرجنایت‌سالاران تحت سرپرستی کرزی-غنی-عبدالله بود. هر قدر هم وی «قهرمان ملی»زاده، جوان، تحصیل‌کرده و... جار زده شده و نامش را کشمش بمانند، مردم دیگر دریافته‌اند که نباید از زیر چکک به زیر ناوه فاضلاب پناه برند.

به این اساس لگدپرانی ملک ستیز به مقاومت، خون شهدا و عزای وصف‌ناپذیر مردم فلسطین عجیب نیست بلکه نتیجه آموزه‌های «روابط بین‌الملل» سرمایه‌دارانه و نئولیبرالیستی نمی‌تواند غیر از این باشد. آنچه کمی عجیب می‌نماید میزان بیشرمی و مردن رأفت بشری اوست که اجازه می‌دهد مقاومت را «عامل اساسی» فاجعه در غزه نامیده و در دیدن خون ده‌هاهزار و مجروح و مفقود و خاکستر گردیدن غزه کور و کر مادرزاد شود. نئولیبرالیزم، انسانیت و شرافت را در ملک ستیزها کشته است که این طور در کنار صهیونیزم می‌ایستند. کنه اعتقاد و ایدئولوژی ملک ستیز در این عبارتش هم بازتاب دارد:

«مهم‌ترین تشویشم این است که نتوانیم منطق زمان را درک کنیم و خود را با آن عیار سازیم.»

از دید او و همه علم‌داران نئولیبرالیزم، «منطق زمان» چیست مگر توجیه جنگ ناتو بر ضد روسیه و دفاع از استراتژی امریکا برای حفظ اسراییل صهیونیستی، جلوگیری از پیروزی مقاومت فلسطین، جلوگیری از دگرگونی جهان تحت هژمونی امریکا و کشتن امید در آزادیخواهان ضدامپریالیست کره زمین؟ و ملک ستیز به مثابه یک مینی ایدئولوگ جهان سرمایه‌داری در تقلاست تا «منطق زمان» مذکور را در جوانان ناآگاه و آلوده به مکروب‌های امریکاپرستی، بنیادگرایی جمعیتی-شورای نظاری و ضددموکراسی سکیولر، زرق کند.

بنابر وجیزه خودت، چون در برابر جنایات اسراییل سکوت می‌کنی و خاینانه‌تر از آن، مقاومت فلسطین را هم مقصر حمام خون و تباهی غزه می‌دانی پس تو جناب ملک ستیز:
خودت را فریب داده‌ای
به دیگران خیانت کرده‌ای
به خدایت دروغ گفته‌ای!
با این نوع سکوت و تطهیر اسراییل، تو انتحار کرده‌ای که وجودت سالم و «لوکس» اما معنا یعنی همانا وجدان و شرف را در خود نابود کرده‌ای.
بر اساس وجیزه دیگرت، با دیدن جنایت‌ها و خیانت‌های رژیم کرزی - غنی - عبداله و عطامحمدها، سیاف‌ها، گلبدین‌ها در ذهنت باید عادی شده باشند که برای برخی از آنان نامه‌نویسی پیشه‌ کردی و بعد از آن همه فاجعه‌ها در افغانستان و جنگ‌های اسراییل علیه مردم فلسطین چشمانت را آب‌کش نکردی که عمق فاجعه در ضمیرت جا گرفت و جنایت‌های بعدی را در حافظه نسپردی و از آن‌ها درس نگرفتی که در نتیجه سربه تالاق در خیانت توهین به مقاومت فلسطین غوطه‌ور شدی.
ارشادت درباره خوشبختی آنقدر طالبی، خرافی، ارتجاعی و «دیل‌کارنگی»‌‌وش است که باید آن را از کدام فرد کهنسال پوسیده فکر به عاریت گرفته باشی که به تبصره نمی‌ارزد.

پرسش‌هایی از ملک ستیز در بحث‌اش با جاودانفر:

- چرا از تاریخ ۷۵ ساله جنایات اسراییل بر مردم فلسطین نگفتی؟

- چرا به پیروی از افترائات جعلی علیه عملیات ۷ اکتبر (سر بریدن کودکان و...) و «قتل‌عام» صدها اسراییلی غیرنظامی توسط مقاومت در آن روز گنگه شده و از «اصل هانیبال» تذکر ندادی؟

- چرا از خودسوزی آرون بوشنل پیلوت قهرمان ماندگار امریکاییِ ضدامپریالیزم کشورش که دنیا را تکان داد و بر بایدن، ترامپ، نتانیاهو و نظایر‌شان داغ شرم ابدی نشاند، زبان شور ندادی؟

- همچنین بوشنلِ پیوسته به جاودانگی گفت «خودسوزی امری هولناک است اما نه به اندازه جنایات جاری در غزه»، مگر نه این است که تو موزه‌های ارتش اسراییل را می‌بوسی تا مبادا عاق امریکا و اسراییل شوی که برایت غیرقابل تحمل و هولناک‌تر از هر سانحه‌ای است؟

- به جای توصیه‌نامه‌ها به عطامحمد جهت تداوم رذالت‌سالاری‌اش، چرا امروز به او نگفتی که «خجالت بکش و لااقل در حد "تقبیح" ریاکارانه برادران طالب‌ات علیه جنایات اسراییل در فلسطین زبان باز کن»؟

- اگر مانند نتانیاهو، بایدن، بلینکن و شرکای «اکادمیک» خون‌بوی آنان در آرزوی نابودی مقاومت فلسطین نیستی چرا به جای نوشته‌های پوک و پر از تعارفات ملایی به این و آن آهنگساز و خواننده، آنان را به عظمت هنر و شخصیت توماج صالحی، دفاع پرشور و یاد گرفتن صادقانه از وی رجوع ندادی؟

تفکر خاینانه‌ی ضدزن و ضدهنر جبهه احمد مسعود با تفکر خاینانه‌ی طالبان در این مورد چه فرقی دارد؟
روی سیاه فضل احمد معنوی از «رهبران جبهه مقاومت» به زبان نفرت‌بار خودش:
این قسمتی از راپور سال ۲۰۰۴ تلویزیون ملی می‌باشد در واکنش به پخش صدا و ویدیو آوازخوان زن. سرپرست ستره محکمه وقت اداره انتقالی افغانستان فضل احمد معنوی می‌گوید: «تصمیم نشر ویدیوی آوازخوان زن از خود تلویزیون می‌باشد، و ما (ستره محکمه) در آن دخیل نیستیم. برای هیچ کس صلاحیت نشر عکس و ویدیو زنان را نمی‌دهیم.»

- اگر طرفدار مغازله احمد مسعود و «جبهه»ی جهادی‌اش با برنار آنری لوی نماینده گروه‌های ضدانقلابی در فرانسه و غیره کشورها۲ نبودی، چرا رابطه خاینانه‌ی او را با این بدنام‌ترین اجنت موساد و سرویس مخفی فرانسه و سیا افشا و محکوم ننمودی؟

- چرا پنهان نمودی که سیما سمر دستپخت سیا و محقق و خلیلی مشخصا از کدام صاحب امریکایی-موسادی‌اش دستور گرفته بود در مورد غزه ساکت بماند ورنه کام‌‌اش را پاره خواهند کرد؟

- جناب ملک ستیز اگر ناجیه کارگر یا ارجمندی‌هایت، پونه جان، لاله جان، کاوه جان یا کیومرث جان (یا یکی از آنان) در شمار قربانیان تجاوز جنسی اسراییلی‌ها، شهدا، مریضان زنده‌به‌گورشده، مدفونان زیر میلیون‌ها تن آوار ۳ یا ناپدیدشدگان غزه می‌بودند، بازهم دهانت را کنترول نکرده و بر مقاومت فلسطین می‌تاختی؟

- غیرت و عزت و «انسان» بودنت۴ کجا رفته بود که به صهیونیست دیده‌درا بگویی چطور از دولت خونپرات بی‌قید و شرط پشتیبانی می‌کنی در حالی که نتانیاهو و بایدن مثل یک «بچه و بدمعاش» فلم‌های هندی رای دادگاه بین‌المللی عدالت مبنی بر نسل‌کشی اسراییل در غزه پیشنهادی افریقای جنوبی را با خشم فرعونی رد کردند و نتانیاهو در کمال هیتلرمنشی اخطار نمود که اسراییل تا پیروزی نهایی تا نابودی مقاومت به جنگ ادامه داده و چه آتش‌بس شود یا نشود به رفح حمله خواهد کرد؟ کی جنایتکار و تروریست است، مقاومت یا اسراییل که ده‌ها هزار فلسطینی را به قتل رسانده؟

- اصلا آیا تا کنون در «پژوهش»ها و گزارش‌هایت به نهادهای جهانی دل و گرده‌ی انتقاد به تجاوزها و زورگویی‌های امریکا را داشته‌ای ولو با لحن مهوع سرکار‌ی خودت و همفکران و همه روشنفکران و ماموران سازشکار و عافیت‌طلب؟

جناب روابط بین‌الملل، می‌دانیم که عرضه پاسخگویی به این پرسش‌ها از صدها پرسش را نداری چون غیر از این که بیشتر عرض خود را خواهی برد، بی‌تردید، جواب ‌دادن همان و دور انداخته شدن از کار در «انستیتوت بشری دنمارک»، تفرج در اقصی گوشه جهان، عشق اقامت در هوتل‌های پنج‌ستاره و... همان.

ولی نه. ما به این فکر فرو رفتیم که وقتی صرفنظر از هر چیز دیگر، فقط و فقط جنازه‌ی هزاران نوزاد و کودک غزه تو را «انسان» نسازد، از این چراها و پرده‌دری‌ها چه سود؟ گوشزد فردوسی است:

ز نــاپـــاک زاده مــــداریـــد امـیــــد
که زنگی به شستن نگردد سپید

پایان

قسمت اول


شعری از توفیق زیاد

توفیق زیاد (۱۹۲۹-۱۹۹۴) شاعر انقلابی فلسطینی که در رشته فلسفه، اقتصاد سیاسی و ادبیات در شوروی تحصیل کرده و در ۱۹۷۳ به‌مثابه عضو رهبری حزب کمونیست اسراییل، شاروال ناصره انتخاب گردید و به کنست هم راه‌ یافت، با فعالیت‌های وسیع‌اش به خارچشم دولت اسراییل بدل شده و از چندین سوءقصد جان سالم بدر برد.

شعر توفیق مانند سروده‌های بقیه شاعران مقاومت فلسطین نه پر از استرحام و استغاثه و ناله بلکه مالامال از زیبایی شورآفرین و پیکار بی‌امان و تا به آخر برای رهایی فلسطین از اسارت امپریالیزم و صهیونیزم و ارتجاع عرب می‌باشد. بی‌جهت نیست که شعر مقاومت فلسطین در تعیین راه و خصلت شعر مقاومت در‌‌ اغلب کشورهای جهان نقش ممتاز و چشمگیری داشته ‌است.

در شعر داوود سرمد، عبدالاله رستاخیز، انیس آزاد، سیدال سخندان، حیدر لهیب، سلطان احمد سهراب، سیداحمد دهزاد و دیگر شاعران شهید میهن ما خون شعر مقاومت فلسطین در سروده‌های ماندگار گلوله‌مانند شان موج می‌زند درست متضاد با سایه ننگین ارتجاع سلطنتی و جهادی جمعیتی خلیل‌الله خلیلی و واصف باختری بر شعر لطیف ناظمی، سمیع حامد، پرتو نادری، منیژه باختری وغیره شاعران بی‌درد ضدملی و ضدانقلابی که هنر شان مزه دهان اراذل جهادی و چاکران سیا و موساد و واواک بوده‌ است.

در «اینجا خواهیم ماند» توفیق زیاد اراده خلل‌ناپذیر خلق‌اش را بیان داشته اما دریغا این حماسه‌سرای رنج، خشم و امید فلسطینیان حالا نیست تا می‌دید که ملت بزرگ و شجاع‌اش با قبول قربانی‌های بیکران چه لگدی سخت بر پوزه دشمن امپریالیست و صهیونیست حواله و دنیا را وارد برهه‌ نوینی از نبردهای آزادیخوانه کرده‌اند.



بچه شاه به نتانیاهو: ارباب معظم، حالا که خون و خاک غزه را موفقانه به توبره کردید، نوبت ایران کی بخیر می‌رسد؟
نتانیاهو: «از ایرانیان می‌خواهم امید شان را از دست ندهند.»

شاهین نجفی در اسراییل
هنرمندان ما در پشتیبانی از فلسطین خفقان گرفتند اما شاهین نجفی در بی‌وجدانی‌اش نسبت به مسئله پا فراتر نهاده و به اجرای کنسرت به اسراییلی رفت که سر او و همانندانش را می‌بوسد اما سر هند رجب ها و ده‌ها هنرمند فلسطینی را می‌پاشاند. ما هنر ضد ولایت جنایت‌پیشه‌ی او را می‌ستودیم ولی حالا که وقیحانه و همراه بچه‌ی از ابتدا موسادی محمدرضاشاه ساواکی، سر بر چکمه‌های امپریالیزم و صهیونیزم می‌ساید دیگر برای ما که زیر سلطه فاشیزم دینی طالبی تقلا داریم مرده حساب می‌شود چون هنر ضد فاشیزم دینی او که از مضمون تعیین‌کننده‌ی ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی تهی باشد هنری کاذب و عوامفریبانه بیش نخواهد بود. و بی‌تردید برای مردم آگاه و زخم التیام‌ناپذیر از ساطور جمهوری جلادان اسلامی در جگر نیز چنین است که مصمم اند رژیم با دژخیمان اصولگرا و اصلاح‌طلب‌اش این قاتلان هزاران سعید سلطانپورها و جعفر پوینده‌ها و احمد میرعلایی‌ها و پروانه و داریوش فروهرها و کیان پیرفلک‌های کودک را به کثافت‌دانی تاریخ بسپارند اما مطلقا به زور نیروی خودشان و نه هرگز با تکیه به سیا و موساد و سگ‌های آنها در خارج و داخل ایران.


چند سیلی دیگر از صدها سیلی
بر ملک ستیز

خیزش جهانی جوانان علیه جنایات اسراییل «دموکراتیک» در فلسطین

ایلان پاپه
ایلان پاپه، مورخ اسراییلی و ضدصهیونیست برجسته مدیر مرکز اروپایی مطالعات فلسطین در دانشگاه اکستر در بریتانیا، پس از آن که در ۱۳ می با پرواز از لندن به دیترویت رسید، به مدت دو ساعت توسط مأموران در مورد نظرات خود مورد بازجویی قرار گرفت. پاپه در مصاحبه‌ای با Democracy Now! از بازجویی در دیترویت به عنوان نمونه‌ای از «وحشت و ناامیدی محض» اسراییل و لابی‌های طرفدار اسراییل از ترس تبدیل شدن این کشور به «دولت مطرود» نام برد.... «هیچ لحظه‌ای از زمان ورود صهیونیزم به فلسطین وجود نداشته است که فلسطینیان در معرض خطر بالقوه از دست دادن خانه، مزارع، مشاغل و سرزمین مادری خود نباشند.... به همان اندازه که این تاریخ زشت است، جنگ کنونی غزه زشت است و حتی از نکبه بدتر است.... من فکر می‌کنم ما در حال‌حاضر در نقطه عطفی هستیم. ما شاهد یک خیزش جهانی جوانان هستیم که دیگر نمی‌خواهند ظلم و ستم را تحمل کنند. و این شامل ظلم و ستمی است که اسراییل علیه مردم فلسطین اعمال می‌کند .

من فکر می‌کنم ما در حال‌حاضر در حال گذار به مرحله جدیدی از مبارزه فلسطین هستیم که بسیار امیدوارکننده‌تر از گذشته است.»

برگرفته از «مجله هفته»


ویجی پراشاد:
اندرو گیل مور، معاون سابق دبیرکل سازمان ملل در امور حقوق بشر، به بی.بی.سی گفت که مردم فلسطین «مجازات جمعی» را تجربه می‌کنند و آنچه در غزه می‌بینیم «احتمالاً بالاترین نرخ کشتار توسط هر ارتشی از زمان نسل‌کشی اسراییل در سال ۱۹۹۴ است.»

طبق یک سند فاش‌شده نیویارک تایمز، به روزنامه‌نگاران این روزنامه دستور داده شده است که از کاربرد اصطلاحات «نسل‌کشی»، «پاکسازی قومی» و «سرزمین‌های اشغالی» خودداری کنند. دانشجویان دانشگاهی در سراسر ایالات متحده به طور فزاینده‌ای ناامید شده‌اند و تلاش می‌کنند تا آگاهی در مورد اتفاقات غزه را افزایش دهند و دانشگاه‌‌های خود را متقاعد کنند که از شرکت‌هایی که در اسراییل و مناطق اشغالی فلسطین سرمایه‌گذاری می‌کنند، جدا شوند.... روسای پوهنتون‌ها پلیس محلی را به محوطه پوهنتون خود دعوت کردند، به آنها اجازه دادند تا محصلان را دستگیر و آنها را از پوهنتون‌ها اخراج کنند. با این حال، این اقدامات فقط عزم محصلان را جزم کرد.

... در ۱۲ اپریل، پلیس آلمان یک کنفرانس در مورد فلسطین را که مردم از سراسر آلمان برای گوش دادن به تعدادی از سخنرانان از جمله از نقاط دیگر اروپا و فلسطین گرد هم آمده بودند، تعطیل کرد. در فرودگاه، پلیس غسان ابو سیتا، طبیب بریتانیایی-فلسطینی را دستگیر و سپس اخراج کرد. او داوطلبانه به غزه رفته بود و جنگ نسل‌کشی را از نزدیک تجربه کرده بود. نه تنها او از انجام این سخنرانی منع شد، بلکه به او هرگونه فعالیت سیاسی در آلمان، ممنوعیت ورود و ممنوعیت برگزاری یک رویداد آنلاین نیز داده شد.

به نقل از «مجله هفته»، ۲۶ اپریل ۲۰۲۴ (با اندک تغییرات)


اسراییل شاهاک، مورخ اسراییلی و بازمانده هولوکاست:
«نازی‌ها مرا از یهودی بودن ترساندند و اسراییل مرا از یهودی بودن شرمسار کرد.»

راجر واترز
راجر واترز عضوی از گروه پینک فلوید و نوازنده گیتار بیس و خواننده این گروه ضمن بارها مقایسه اسراییل با آلمان نازی تأکید می‌کند که اجرای هرگونه برنامه هنری در اسراییل از سوی هنرمندان بین‌المللی، همراهی با اسراییل محسوب خواهد شد در حالی که وجدان بشری باید حامی فلسطینی‌ها باشد. او اسراییل را لکه ننگی خواند که نیاز است به مرور برداشته شود.

واترز در ۱۴ می ۲۰۲۱ خواستار توقف کمک‌های نظامی خارجی به اسراییل و پایان حمله به غزه شد. سال‌های گذشته و حالا هر بارکه هنرمندان بین‌المللی در صدد اجرای برنامه در اسراییل بوده‌ اند، واترز از به راه انداختن کارزاری برای ایجاد فشار بر آنان به منظور خودداری از سفر به اسراییل غافل نبوده است. به علت برخورد واترز به نسل‌کشی اسراییل در فلسطین، دولت آلمان کنسرت او را در ۲۸ می ۲۰۲۳ در برلین لغو کرد.

او در حمایت از اعتراضات سراسری در ایران به دنبال جان باختن مهسا امینی هم گفت: «آقای آیت‌الله، مهسا امینی خواهر من است خواهران او در ایران و جهان باید بتوانند در مورد پوشاندن سر خودشان تصمیم بگیرند و به شما ربطی ندارد.»

نورمن فینکلستین: بزرگ‌ترین توهین به یاد و خاطره هولوکاست، انکار کردن آن (چنانچه محمود احمدی نژادی کرد- همبستگی) نه بلکه استفاده از آن به عنوان بهانه‌ای برای ارتکاب نسل‌کشی علیه مردم فلسطین است.

هندرجب
هندرجب ۶ ساله تنها بازمانده اعضای خانواده‌اش در موتری بود که هدف تانک‌های اسراییلی قرار گرفته و ذغال شده بودند. او با موبایلی که نزدش مانده بود از صلیب سرخ کمک خواست. دوازده روز بعد جسد متلاشی هندرجب در کنار اجساد دو مددکاری که برای نجاتش آمده بودند پیدا شد.

مادر هندرجب
مادر هند رجب: از زمانی که هند متولد شد، ساده‌ترین رویدادها در زندگی‌اش را جشن می‌گرفتیم. از درون می‌سوزم که ای کاش دخترم با من بود تا بتوانم تولدش را برگزار کنم. زنی مرا دید و پرسید مادر هند رجب هستی؟ گفتم بله. او گفت که یک تالار در پوهنتون کلمبیا به نام دخترت شده است. من به گریه افتادم، زیرا می‌خواستم همه این اقدامات و حمایت‌ها در زمان حیات هند و نه بعد از او انجام گیرد. با اینهم خوشحالم که آرمان هند بتواند مردم را در این دنیا به حرکت درآورده بسیج کند. شاید هند جرقه‌ای گردد برای تحقق آرمان فلسطین.... برای کاری که محصلان امریکا انجام می‌دهند بسیار خوشحالم، اما امیدوارم این اعتراضات تا زمان برقراری آتش بس دایمی واقعی در غزه متوقف نشود. ما آتش بس شش هفته‌ای را نمی‌خواهیم. پس از شش هفته، بازهم جنگ خیلی سخت است. ما خواهان آتش بس دایمی مادام‌العمر هستیم. ما خسته‌ایم. پیام من به تمام دنیا این است که بیدار شوید هند تنها نیست اولین شهید فلسطین نیست، ما بیش از پانزده هزار شهید کودک داریم، حالا بیدار شوید! چرا دیگرانی مثل هند هنوز هم از این وضعیت رنج ببرند‌؟ واقعا چرا بیدار نمی‌شوید نه به خاطر هند، بلکه به خاطر کودکان دیگری مثل هند؟
محصلان معترض به صورت نمادین تالار همیلتون پوهنتون کلمبیا را به تالار هند تغییر نام دادند

گالانت وزیر دفاع اسراییل اعلام داشت برای کشتن جانورهای انسان‌نما، غزه باید کاملا محاصره شود.

زنی شرکت‌کننده در گرامیداشت بوشنل مقابل سفارت اسراییل گفت: «او مردی عمیقا اخلاقی بود که تلاش ورزید تا وجدان کشور ما را بیدار کند.»

بلی، نه تنها امریکا که مسلما وجدان دنیا را بیدار کرد به استثنای وجدان ملازمان وطنی نوکیسه‌ی امپریالیزم و صهیونیزم از قماش ملک ستیز، نجیب بارور، منیژه باختری، باری جهانی، پرتو نادری، سمیع حامد، لطیف ناظمی، شکریه بارکزی و... را که از جاری بودن خون کثیف کرزی، غنی، عبدالله، خلیلزاد و مافیای جهادی و طالبی در رگ‌های شان خرسند و مفتخر اند.

دوید وایس خاخام امریکایی
دوید وایس خاخام امریکایی از ظهور صهیونیزم و تأثیر آن بر روابط بین جوامع یهودی و فلسطینی ابراز تاسف نمود. وی با اشاره به بیانیه بالفور گفت که منجر به استعمار صهیونیستی بر فلسطین و آواره شدن جمعیت بومی آن شد. وایس تاکید کرد که مخالفت فلسطینی‌ها با اقدامات صهیونیست‌ها ناشی از یهودستیزی نی، بلکه ناشی از تمایل به حفاظت از سرزمین و خانه‌های شان در برابر دزدی و ستم است.

خاخام وایس گفت که آنان آینده‌ای را متصور می‌شوند که در آن فلسطین حاکمیت‌اش را بر سرزمین‌اش دوباره به دست آورده و حمایت و تمایل خود را برای همزیستی به عنوان شهروندان تحت حاکمیت فلسطین ارائه می‌دهد.

اگر چنین نشد، ما باید به کشورهای دیگر برویم. در این تردیدی نیست. این سرزمین آنان است. فلسطین است. سرزمینی متعلق به مردم فلسطین و فرزندان و نواده‌های آنان.

دوید وایس در صحبت با «المیادین» ۱۹ اپریل ۲۰۲۴


۱۷ می ۲۰۲۴، گروهی از میلیاردرهای برجسته یهودی امریکایی و رهبران تجاری، اریک آدامز، رییس بلدیه نیویارک را به طور خصوصی تحت فشار قرار داده‌اند تا پلیس را علیه معترضان دانشجوی طرفدار فلسطین مستقر کند.

۱۷ می ۲۰۲۴، اریک آندره کمدین یهودی امریکایی از کشتار غیرنظامیان توسط اسراییل به نام حفظ امنیت یهودیان انتقاد کرد که این کار به نام او انجام نشود. او که در مقابل نقاشی دیواری یادبود کشته‌شدگان غزه ایستاده بود، از اسراییل خواست که «از سلاح ضدیهودستیزی دست بردارد» و خواستار آتش‌بس دایمی شد «بگذارید غزه زنده بماند. نتانیاهو استیضاح شود.»

۱۷ می ۲۰۲۴، غالی خواننده رپ تونسی-ایتالیایی از هوادارانش خواست برای قربانیان بمباران اسراییل در غزه یک دقیقه سکوت کنند. حضار قبل از ساکت شدن به نشانه حمایت کف زدند. غالی در پایان یک دقیقه سکوت گفت: «هرگز از صحبت در برابر هر نوع بی‌عدالتی نترسید.»

نورمن فینکلستین: اگر قرار بود من جایزه صلح نوبل بدهم، آن را به سه نفر می‌دادم. اول به هیئت افریقای جنوبی، دوم به آن داکترانی که داوطلبانه به غزه رفتند. از یکی از آن داکتران فلسطینی که فکر می‌کنم کشته شد دلیل ترک نکردن غزه را پرسیدند او گفت من ۳۰ سال به مکتب و فاکولته طب نرفتم تا در آخر مردمم را رها کنم، سوم به حوثی‌ها، آنان سومین برنده جایزه واقعی صلح نوبل هستند.

ستاره‌های نامدار سینما در ۷۷مین فستیوال فلم کن در فرانسه به اشکال گوناگون، همبستگی‌ شان را با فلسطین از طریق عموما لباس های خود به نمایش‌ گذاشتند.

ولی چرا از سنگ و چوب به دفاع از مردم فلسطین و محکومیت تبهکاری های اسراییل حرکتی دیده شد، به غیر از هنرمندان ما (به استثنای شکیب مصدق) و بخصوص فلمسازان که چند نفر آنان به شهرت قابل توجهی هم دست یافته‌اند، هیچ صدایی برنخاست؟

اگر اینان پرورده‌های جمهوری رذالت کرزی-غنی-عبدالله نبودند و یا لااقل مثل بسیاری از شاعران و نویسندگان پرمدعا، از همان فرهنگ حاکم خاینان سه‌گانه آغشته به ارزش‌های مقبول سیا و موساد و واواک عطش خود را فرو نمی‌نشاندند پس چه سری در کار بود و هست که نه فساد بیمانند عمرزاخیلوالی و عطا محمدی و دوستمی و سیافی و خلیلی و... و نه هولناک‌ترین جنایات ضدبشری اسراییل چرت شان را خراب نمی‌کند؟

أسماء المدير
اسما المدیر، کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده‌ی مراکشی، برنده جایزه بهترین کارگردان در بخش نوعی نگاه فیستیوال کن، به خاطر کارگردانی فلم «مادر همه دروغ‌ها»

قتل عام فلسطینیان در رفح پاسخ دولت «دموکراتیک» اسراییل بود به دستور دادگاه جهانی عدالت که اسراییل باید تهاجم نظامی به رفح را متوقف سازد.



‌پی‌نوشت‌ها:

۱- بینش اقتصادی و سیاسی سرمایه‌داری است مبتنی بر ترویج بازار آزاد، مقررات‌زدایی، خصوصی‌سازی و کاهش نقش دولت در اقتصاد به هدف توسعه سرمایه‌داری، پیشبرد منافع طبقات دارا و مرفه و تحکیم قدرت آنان. حاکمیت نئولیبرالیزم که نه رفاه محرومان بلکه کسب سود حداکثر مطمح نظرش است، به تشدید استثمار و مالاً تعمیق نابرابری‌های اجتماعی می‌انجامد. مافیاهای کرزی -غنی-عبدالله که تا حد توان سیاست‌های نئولیبرالیستی را اجرا کردند دیدیم که موجب چه مصایبی بر مردم بینوای ما شد.

۲- «سکوت نوکران امریکا و اسراییل در برابر قتل‌عام غزه» دیده شود.

۳- به تخمین ملل متحد بازسازی ویرانی غزه که از جنگ دوم جهانی به بعد نظیر ندارد، ٨٠ سال و ٤٠ میلیارد دالر مصرف را در بر خواهد گرفت.

۴- جالب است که پروفیسر صاحب به «انسانیت» هم ابراز علاقه می‌نماید: «کاش ما همه پیش از همه‌چیز، انسان باشیم»! لاکن کاش ای کاش او می‌فهمید که طنازی به اسراییل اما فحاشی بر حماسه مقاومت فلسطین عفن‌ترین نوع مسخ ‌شدن انسان و انسانیت می‌باشد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 241 نفر