جو هیل: «برای من گریه نکنید، سازماندهی کنید!»
- رده: هنر و ادبیات
- نویسنده: قباد سینا
- منتشر شده در دوشنبه، 24 سنبله 1393
جو هیل (Joe Hill)، متولد ۷ اکتوبر ۱۸۷۹ و وفات ۱۹ نومبر ۱۹۱۵، آهنگساز، ترانهسرا، کارتونیست و رهبر نامآور جنبش کارگری بود که در راه دفاع از زحمتکشان جانش را فدا نمود و بهمثابه نمادی از ایستادگی و خیزش در برابر استبداد و بیعدالتی برای همیشه جاودان گشت.
جو هیل در شهر گاول سویدن چشم به جهان گشود. نام اصلیاش جول هگلند بود که بعد از مهاجرت به امریکا، آن را به جوزف هیل استورم تغییر داد. پدرش «آلوف هگلند»، کارگر راه آهن و مادرش مارگریتا مانند اکثر زنان سرپرست خانه بود.
جو هیل نوجوان
در آن زمان فقر گریبانگیر اکثریت ساکنین سویدن بود و خانواده هیل نیز از آن جمله به حساب میآمد، بنابر این هیل مجبور بود که آوان بازیهای کودکانهاش را در کارهای سخت در کارگاهها و کارخانهها سپری کند. کمی که بزرگتر شد در معدن ذغال سنگ به کار مشغول شد و به بیماری سل مبتلا گشت اما از مرگ نجات یافت.
در جنوری ۱۹۰۲، با مرگ مادرش، هیل تصمیم گرفت جهت جستجوی کار راهی امریکا شود. در اکتوبر همان سال یکجا با برادرش به نیویارک رسید و در یکی از فقیرترین محلههای این شهر در یک مشروبفروشی مشغول کار شدند. پس از مدتی نیویارک را به مقصد شهرهای دیگر ایالات متحده ترک کردند.
هیل، با سراییدن ترانه و سرود جهت آگاهی زحمتکشان پرداخت و از این طریق گردهماییها و اعتصابات کارگری را پرشورتر میساخت. او در این مورد میگوید: «یک رساله هر چقدر هم که عالی نوشته شده باشد بیش از یک بار خوانده نمیشود، اما مردم ترانهها را به خاطر میسپارند و آنها را بارها با خود زمزمه میکنند.» و این کار، باعث خشم کارفرمایان شده و در نهایت او را با تهدید از کار اخراج کردند.
در ۱۹۱۰، جو هیل با اتحادیه «کارگران صنعتی جهان» (Industrial Workers of the World – IWW) پیوست. در جنوری ۱۹۱۱، «هسته انقلابی دهقانان مکسیکو» علیه رژیم و دولت مستبد این کشور دست به قیامهای خودجوش زدند و در اینجا بود که دولت ایالات متحده از ترس این که مبادا این خیزشها به خاک خودش سرایت کند، به کمک دولت مکسیکو شتافت. در این زمان، هیل در مرز میان ایالات متحده و مکسیکو در دفاع از دهقانان زحمتکش مکسیکو فعال بود.
در ۱۹۱۱، هیل بلندترین سرودهاش به نام «دختر شورشی» (The Rebel Girl) را که از پسندیدهترین سرودههای جو هیل برای خودش نیز میباشد، با الهام از مبارزه خانم الیزابت گورلی فلاین (Elizabeth Gurley Flynn)، یکی از رهبران کارگری ایالات متحده سرود:
الیزابت گورلی فلاین
در این جهان عجیبی که ما میشناسیم
زنان به گونههای مختلفی هستند
بعضیهای شان در قصرهای باشکوه زندگی میکنند
و لباسهای گران میپوشند
ملکهها و شاهدختها نیز بسیارند
با جواهرات و الماسهای درخشان،
اما ارجمندترین زنان، دختر شورشی است.
اوست دختر شورشی، دختر شورشی!
او از تبار کارگران است: نیروی جهان
از جورجیا تا مانی، او برای من و تو میرزمد
آری، او در کنار تو با تمام جرات و غرورش است
او در همه جا در نابرابری بهسر میبرد
و من میبالم که در کنار او مبارزه کنم
آری، اگرچه دستانش از کار آبله بستهاست
و لباسهایش چندان مناسب نیستند
اما برای طبقه خود، در سینه قلبی صادق و تپنده دارد
و کارفرمایان میدانند که او را تغییر داده نمیتوانند
پس باید در دفاع از کارگران جهان بمیرد
آری، ارجمندترین زنان دختر شورشی است.
در ۱۰ جنوری ۱۹۱۴، جان جی. موریسن که گذشتهی کار در پولیس را داشت و پسرش آرلینگ در دکان ترکاریفروشی شان توسط دو مرد مسلح که چهرههای شان را با دستمال سهگوشه پیچانده بودند، به قتل میرسند. شام همان روز، هیل با شانه زخمی به داکتر مراجعه میکند و دلیل زخمیشدنش را نزاع با مردی بهخاطر یک زن عنوان میکند. داکتر به پولیس اطلاع میدهد و هیل به اتهام قتل این دکاندار که برای اداره پلیس علیه انقلابیون جاسوسی میکرد، دستگیر میشود.
پوش کتاب «دختر شورشی» حاوی سرودههای جو هیل
با خبر دستگیری هیل، کارگران اتحادیههای کارگری ایالات متحده و جهان خواهان آزادی او شدند. در برخی کشورها، اتحادیههای کارگری به حمایت از او دست به تظاهرات وسیع زدند و صدها نامه و تلگراف با درخواست آزادی هیل، به مقامات قضایی امریکا فرستادند. اما محکمه ایالت یوتا، جو هیل را به اعدام محکوم نمود. هیلین کیلر، سفیر وقت سویدن در ایالات متحده، و حتا ودورو ویلسون، رییسجمهور وقت ایالات متحده، خواهان فسخ حکم اعدام هیل شدند اما والی ایالت یوتا بهمثابه نماینده سرمایهداران که از این کارگر مبارز کینه عمیقی به دل داشت، تمام درخواستها را نادیده گرفته حکم اعدام را نهایی ساخت.
هیل در مطلبی در نشریه «درخواست برای استدلال» درمورد حکم اعدامش نوشت:
«با درنظرداشت برتری آقای موریسن، طعمهای باید پیدا میشد و من آن طعمه هستم. قسمی که آنان فکر میکنند یک ولگرد بیرفیق، یک سویدی و بدتر از همه یک عضو اتحادیه "کارگران صنعتی جهان" هیچ حق برای زندگی ندارد، بنابر این من منحیث آن "طعمه" انتخاب شدم.»
هیل درحالیکه برای اعدام آماده میشد، در تلگرامی به رهبر اتحادیه «کارگران صنعتی جهان» نوشت:
«بدرود بیل. من به عنوان یک شورشی واقعی میمیرم. برای سوگواری وقت ضایع نکن. سازماندهی کن.»
وصیتنامه جو هیل با دستنویس خودش
در ضمن، وصیتنامهاش را نوشت و به یکی از محافظان زندان تسلیم نمود:
در مورد میراث من به سادگی میشود تصمیم گرفت
چرا که آهی در بساط نداشته تا آن را قسمت کنم
خویشاوندانم نیز آه و زاری نکنند
«خزه بر سنگهای روان نمیروید»
جسدم را؟
آه،
اگر میتوانستم درموردش تصمیم بگیرم
به سوختنش راضی بودم
و خاکسترش را
به نسیم بهاری میسپردم
تا آن را به هر کجا که گلی در حال پژمردن است
بپاشند
شاید که دوباره به زندگی باز گردد
این آخرین وصیت من است
پیروز باشید.
جسد تیربارانشده جو هیل
باوجودی که محکمه هیچ سندی برای اثبات جرم علیه هیل نداشت ولی سرانجام در سحرگاه ١٩ نوامبر ۱۹۱۵، در ایالت «یوتا» به زندگی پرشکوه این بزرگ مرد تاریخ خاتمه دادند.
در کتاب زندگینامه جو هیل که توسط ویلیام ام. ادلر تحت عنوان «مردی که هرگز نمرد» در ۲۰۱۱ به نشر رسید، نویسنده اظهار میدارد که جو هیل بیگناه بوده ولی این نکته را به خوبی میدانست که جانباختنش برای جنبش کارگری باارزشتر از زندهماندنش است. آقای ادلر علاوه میکند که به احتمال قوی مظنونی به نام فرانک زیت ویلسون که قبلا توسط پولیس دستیگر شده بود، قاتل اصلی بوده است.
پس از اعدام، جسد هیل به شیکاگو انتقال داده شد و در مراسم جنازهاش ۳۰۰۰۰ تن شرکت جستند و ترانههایش از جمله «…برای من گریه نکنید، سازماندهی کنید!» و «کارگران جهان به پا خیزید!» را یکجا فریاد کشیدند. طبق خواسته خودش، جسد هیل سوختانده شد و خاکستر آن را به تمام ایالتهای امریکا بهجز یوتا و دیگر نقاط جهان فرستادند تا در اول می ۱۹۱۶ «به نسیم بهاری سپرده» شود.
جسد جو هیل در حضور بیش از سی هزار تن طی مراسم خاصی بنابر وصیتش سوزانیده شد.
بیش از ۳۰ خواننده و آهنگساز ترانههای جو هیل را بازخوانی کردهاند و یا بر اساس آن آهنگ ساختهاند که آهنگ «دیشب در رویایم جو هیل را دیدم» مشهورترین آن است. شعر این آهنگ در ۱۹۳۰ توسط الفرد هیز سروده شد و در ۱۹۳۶، ایرل رابنسون آهنگی بر این شعر ساخت. خوانندگان متعدد این آهنگ را بازخوانی کردند. جون باییز نیز این آهنگ را میخواند و در ۲۰۰۵ این آهنگ را به مایکل مور تقدیم نمود. در سال ١٩٧١ فلم هنریای تحت نام «جو هیل» توسط بو وایدربرگ (Bo Widerberg) از زندگی او ساخته شد که آن را از اینجا میتوان دونلود کرد.
خاطرات و زندگی جو هیل بسیار دردناک است ولی او با افتخار جان داد و بدون کوچکترین خواست زندگی شخصی تا آخرین لحظه حیاتش برای مردم مظلوم و ستمدیده رزمید. او با پشتکارش نه تنها در قلب مردم سرزمینش جا دارد بلکه جهانیان نیز به او افتخار میکنند و لقب «مردی که هرگز نمرد» را به او اعطا کردند.
سایتهای مرتبط:
موزیم جو هیل در سویدن
یادبود از صدمین سال اعدام جو هیل
اسنادی درمورد جو هیل
پروژه جو هیل حاوی تمامی اسناد مرتبط با دوسیه او