یتیم‌بچه‌های امریکا در آغوش روسیه

یتیم‌بچه‌های امریکا در آغوش روسیه

در ۲۰۰۱، هنگامی که سی‌آی‌ای یکبار دیگر «ایتلاف شمال» را به کرایه گرفت تا راه ورود ارتش اشغالگر امریکا را هموار سازند، نشریه «گاردین» به نقل از یک قومندان تنظیمی نوشت: «شما رهبران افغان را به کرایه گرفته می‌توانید، اما خریده نمی‌توانید.» اما تاریخ این دست‌نشاندگان نشان می‌دهد که اینان قابلیت خرید و فروش، کرایه، گرو و حتا مالچه‌شدن را داشته و تن به هر معامله ننگین و خاینانه می‌دهند.

روسیه برای دومین بار اجیران نوگماشته‌‌‌‌ی طالبی خود را به مسکو فرا خواند و بعضی مهره‌های سوخته‌ای که امریکا دست از سر شان برداشته نیز مشتاقانه بدانجا شتافتند. سفله‌گانی مانند کرزی، قانونی، محقق، اسماعیل، عطا، کریم خرم، سپنتا، اتمر، لطیف پدرام، انورالحق احدی، زلمی رسول، فوزیه کوفی، حوا علم نورستانی، شهنواز تنی، عمر زاخیلوال، داوود علی نجفی، نوچُندک گلبدین و چند چوکره دیگر که از مدتی بدینسو یتیم شده‌اند، سرلچ و پالچ به مسکو دویدند که مبادا از قافله پس بمانند و در‌عین‌حال به ع و غ هم سوز ‌دهند که درست به‌سان آنان مشتری داشته، بادار و بادارانی هستند که اینان را نیز به کرایه می‌گیرند. همه‌ی اینان برای حراج خویش در عقب عباس ستانکزی خلقی-اخوانی-طالبی صف بستند. روسیه هم که می‌خواهد به رقیب دیرین‌اش، امریکا دندان نشان دهد، تا هرچه توانسته بود از زیر هر سنگ و چوب جاسوسی را پیدا کرده و به این نشست آورده بود تا دست بالایش در افغانستان را به نمایش بگذارد.

این جمع خاین که برای سهم در قدرت از ناموس و شرف خود تیر اند چه پروایی دارند که قانون اساسی تغییر کند یا هرچیز دیگر. اینان همان‌هایی اند که تا دیروز «جهاد شان در برابر روس» را به رخ مردم کشیده و لاف از سقوط دادن دیوار برلین می‌زدند، و سپس ادعای «مقاومت در برابر طالبان» می‌کردند، اما امروز به چاپلوسی طالبان در دامن روسیه رفته می‌کوشند دستان خون‌آلود طالبان وحشی را تطهیر نمایند.


روسیه جاسوسان کهنه‌اش مانند شهنواز تنی و حنیف اتمر را نیز فراخوانده بود تا برای ماموریت‌های بعدی آنان را دوباره به کرایه گیرد.

در این نشست هرکدام گلو پاره کردند تا به باداران روسی نشان دهند که ارزش خریداری را داشته و حاضر اند مطابق قالب جدید خود را تغییر شکل دهند. در اینجا فقط به سخنان دو تن این گروه جانی و دست‌نشانده می‌پردازیم که بیانگر نظر اغلب آنان می‌باشد:

از روزگار بد مردم افغانستان، حالا که خدای ناخواسته عطا نیز نویسنده شده و در روزنامه «۸ صبح» قلم می‌زند یا قلم‌به‌دستان زرخریدی به نام او قلم می‌زنند، ضمن تعریف و تمجید خود به‌مثابه «یکی از چهره‌های تاثیرگذار در مسایل افغانستان»، سعی می‌ورزد تا یکبار دیگر به چشم مردم ما خاک بپاشد:

«در این نشست حضور یافته‌ام تا ضمن دفاع از قانون اساسی، آزادی‌های شهروندی و تاسیسات امنیتی و دفاعی کشور، صدای اکثریت خاموش این سرزمین را نماینده‌گی کنم و برای ایجاد یک حکومت فراگیر، تامین صلح و ثبات و تحکیم مناسبات عادلانه و دمکراتیک در افغانستان تلاش نمایم.»

نخیر قربان! خودت به دلیلی در این نشست برده شدی که از مدتی قبله‌ات را از امریکا به‌سوی روسیه عوض کرده‌ای و خودت هم تلاش داری که سرمایه‌های قارونی‌ات در بلخ را حفظ کنی. اگر این نشست در عربستان سعودی توسط امریکا برگزار می‌شد، مطمئنا که ریش‌ات درازتر از دوران جهادت می‌شد و اینبار به‌جای سخن از «دفاع از قانون اساسی، آزادی‌های شهروندی و تاسیسات امنیتی و دفاعی کشور»، برای جلب بادار کلمات «دفاع از شریعت غرای محمدی، امت مسلمه و مجاهدین» را بر زبان رانده به‌جای «حکومت فراگیر...»، صحبت از «حکومت ناب اسلامی» می‌کردی! البته که تلاش‌هایت برای «تامین صلح و ثبات و تحکیم مناسبات عادلانه و دمکراتیک در افغانستان» هم از روی چک‌گرفتن گوش محمد آصف مهمند توسط ارجمندی‌ات، بچه‌بازی‌ قومندان‌هایت و تجاوز به مریم توسط اکرم زارع از قومندان‌های خودت، نیز هویداست. «مناسبات عادلانه و دمکراتیک» از نظر شما سران مافیای جنگسالاری و خیانت اینست که دست تان در هرگونه غارت و چپاول و وطنفروشی و فساد باز گذاشته شده با مصونیت کامل مردم تیره‌روز ما را بقاپید. اما یک جامعه عادلانه و دموکراتیک تنها زمانی در افغانستان ایجاد خواهد گشت که اولتر از همه شما اراذل ستم‌پیشه در کنار برادران طالبی تان در دادگاه صحرایی ملت محاکمه و مجازات شوید.

در ادامه، ضمن لول‌دادن کلماتی چون «پوپولیسم» و «پارانویا» که مطمئنا خودش هم معنای آن‌ها را نمی‌فهمد، از هم‌کیشان دیروزش، ع و غ ناخوش است که چرا سد راه صلح شده و به آن دو تجویز می‌کند: «صلح با سازش به دست‌آمدنی است...»

فوزیه کوفی
فوزیه کوفی که گویا نماینده زنان در این نشست بود، از گردن بریده تبسم، خون زرمینه، ضجه‌های دردناک رخشانه و فریاد هزاران زن قربانی توحش طالبان شرم و ننگ نکرده، دلقک‌وار به سفیده‌مالی طالبان پرداخته اعلان نمود که «طالبان برنامه‌های خوبی برای زنان دارند».

عطا خان، نگران نباش. هر زمانی که قدرت و چوکی ع و غ هم ضمانت شود و یا بادار شان امریکا امر کند، ایندو از خودت در این «سازش» پیشی می‌گیرند. فقط متوجه باش که عقب نمانی! اما، مادران و پدران داغدار قربانیان چهار دهه اخیر به تجربه دریافته اند که «سازش» با خونخواران وحشی غلام بیگانگان فقط تشدید جنگ و ویرانی به دنبال خواهد داشت. صلح زمانی در افغانستان تحقق خواهد یافت که خودت در کنار دیگر برادران تنظیمی، طالبی، داعشی، خلقی، پرچمی و نکتایی‌پوش امروزی در یک محکمه مردمی سرخم ایستاده باشید. «صلح با سازش»، فقط صلحی برای جنایتکاران شده می‌تواند و نه مردم رنجور ما. اما مردم افغانستان دیگر به خوبی درک کرده اند که یکی از عوامل اصلی تشدید تروریزم طی ۱۸ سال گذشته و تبدیل دوباره افغانستان به حمام خون، «سازش» کرزی و بادارانش با شما جنگسالاران ددمنش بود. شما طی اینهمه سالها بصورت «صلح‌آمیز» با فساد، غارتگری، استبداد و رذالت‌های تان ملت را در فقر و بینوایی و بی‌عدالتی و ستم غرق کرده زمینه‌ساز بدامنی و رشد طالبان و داعشیان در وطن ما گشتید.

عطا ادعا می‌کند:

«ما و متحدان ما تحت رهبری پروفیسور استاد برهان‌الدین ربانی شهید و قهرمان ملی کشور در کوهپایه‌های هندوکش و البرز و از پنجشیر تا دره صوف و بلخاب در برابر طالبان مقاومت می‌کردیم...» و «هم‌چنان رهرو راستین پیر خردمندی بوده‌ام که قربانی راه صلح شد.»

ولی شما همان غیرت ابتدایی افغانی را نیز ندارید که می‌گویند: «پدر کشتی و تخم کین کاشتی / پدرکشته را کی بود آشتی». هیچ‌کدام از شما شورای‌نظاری‌ها و جمعیتی‌ها و دیگر برادران اخوانی تان این غیرت ساده را ندارید که با قاتلان رهبران و هم‌حزبی‌های تان هم‌کاسه نشوید. شما که با خون «قهرمان ملی» تان بی‌دردانه معامله کنید، خون مردم بی‌گناه را هزار بار سهلتر در برابر دالر و کرسی به طالبان چه که به هر نیروی کثیف‌تر و خونخوارتر از طالبان فروخته از آن عار نیز نخواهید کرد.

گدی دیگری که در این جمع جانیان خود را رسانده است، سپنتا می‌باشد. او که شاید می‌دانست به‌زودی صبغت‌الله مجددی عمرش را به طالبان می‌بخشد، خود را به روسیه رساند تا پس از مجددی دست طالبان را ببوسد و نکند که کرزی هم بی‌شاهد بماند! این مردک بی‌خاصیت و دلداده نام و نشان و کرسی که خود را فیلسوف و استاد زمین و زمان می‌پندارد، در شروع موعظه‌های صلح‌اش، به‌سان دیگر سخنران‌ها از «انجمن افغانان مقیم فدراسیون روسیه» برای «برگزاری محفل گفت‌وگوهای بین‌الافغانی» تشکر می‌کند. نخیر، همه مردم افغانستان را مانند خود بی‌کله فکر نکن! همه‌ی ما به‌درستی می‌دانیم که اگر دست دولت روسیه در عقب چنین برنامه‌ای نباشد، انجمن گمنام افغان‌های مقیم روسیه توان پرداخت کرایه یک‌ساعته تالار آن هوتل مجلل را ندارد چه رسد به مصارف دیگر این نشست، گفتگوهای بین‌الافغانی نه بلکه گفتگوهای جمعی از جانیان چهار دهه اخیر به امر باداران می‌باشد. مردم عام افغانستان نیاز به صلحی میان هم ندارند چون جنگی با هم نداشته‌اند.

سپنتا
سپنتا، این روشنفکر خودفروخته از یک سو مدعی است که اشتباه زندگی‌اش این بوده که فکر می‌کرده از طریق دولت می‌شود وضع را تغییر داد، اما برای رسیدن به قدرت حتا از نجاست‌خوری طالب هم روگردان نیست.

سپنتا به اکت و اداهای پروفیسوری خود ادامه می‌دهد:

«صلح در افغانستان زمانی می‌تواند مفهوم داشته باشد که در آن زنان و مردان، اقوام و باشندگان افغانستان تا کوچک‌ترین آن‌ها، پیروان مذاهب و ادیان گوناگون بتوانند در یک افغانستان مستقل و متحد دارای حقوق برابر باشند. و همه‌گان به گونه برابر تابع قانون و برخوردار از آزادی ها و حقوق اساسی خود باشند. صلح نمی‌تواند بدون عدالت و برابری، بدون مردم‌سالاری یک صلح پایدار باشد.»

آقای سپنتا به‌جای این همه حرافی و نقل تعریف صلح از کتاب‌های علم سیاست‌ات، کاش اندک شرافت به خرج داده از نشستن یابووار در قطار عطاها، قانونی‌ها، اسماعیل‌ها، محقق‌ها، گلبدین‌ها و دیگر آدمکشانی که یک عمر علیه اینهمه ارزش‌های انسانی جنگیده و ملت را در خاک و خون کشانیده اند اندکی شرم و ننگ می‌کرد. سپنتا اگر خودفروخته نمی‌بود، باید بیان می‌نمود که انتظار «عدالت و برابری» و «مردم‌سالاری» از گروه آدمخوار طالبان خودفریبی است و آنانی هم که از گرگان هار انتظار رحم و شفقت دارند، یا احمق و کور و کر اند و یا هم مهره‌های استخباراتی این و آن کشور.

البته نمی‌توان توقع چنین وجدانی را از سپنتا داشت. فردی که از شنیدن دشنام‌‌های ناموسی‌ کریم خرم در برابرش خنثا بوده در کتابش به افتخار از آن بنویسد و یکجا با او به مسکو برای پابوسی طالبان بشتابد، چطور می‌توان توقع کرد که از درد مردم سخن گوید؟

آقای سپنتا، بی‌شرمی هم یک حد دارد! خودت که هنوزهم از نوشتن مسوده سند فروش افغانستان یا به گفته‌ی تو و دیگر چاکران «پیمان دوجانبه امنیتی» با امریکا که فقط خون و تباهی بیشتر را در پی داشت، فخرفروشی می‌کنی، چطور به خود حق می‌دهی از «پایان دادن به این مداخلات ویرانگر در کشور ما» و «سیاست خارجی و سیاست امنیتی خود و یا در بخشی از سیاست خارجی و امنیتی خود تابع تصمیم‌گیری‌های کشور های دیگر باشند» صحبت کنی؟ مگر، تو با سهم کثیف‌ات در این سند فروش مادروطن زمینه بیشتر ‌«مداخلات ویرانگر در کشور ما» را فراهم نکردی و مردم در خون تپیده افغانستان را بیشتر «تابع تصمیم‌گیری‌های کشورهای دیگر» بخصوص امریکا نکردی؟

پدرام
لطیف پدرام هم فدرالیزم و تاجیکیزم و خراسان‌بازی‌اش را برای لحظه‌ای در جیب‌ پنهان کرده و با نمایندگان طالبان همچون عاشق و معشوق دست در دست و با لب خندان در دهلیز هوتل قدم می‌زند تا در دولت آینده معجون طالبی مقامی نصیب‌اش شود.

مردم ما باید فراموش نکنند که اتحاد این همه خاینان لمیده در دولت با طالبان روزهای به‌مراتب خونباری‌تری را در پی خواهد داشت. این وضعیت فقط زمینه را برای حضور اشغالگران امریکایی قانونی و راحت‌تر می‌سازد. آوردن گلبدین جانی و اکنون طالبان، یکبار دیگر ثابت می‌سازد که کشورهای استیلاگر به‌ویژه امریکا برای حفظ منافع خود بر هر جانی‌ای دست می‌گذارد و هرگز برای شان مهم نیست که بر مردم آن سرزمین چه ستم‌هایی را روا می‌دارند، چون برای آنان فقط منافع استراتژیک و اقتصادی خود شان ارزش دارد و برای برآورده ساختن آن حاضرند میلیونها تن را به کشتن داده و قساوت‌پیشه‌ترین عناصر و نیروها را تا دندان مسلح و تجهیز نمایند.

نشست‌های نوع مسکو و قطر و غیره و تگ و دو های خلیلزاد، هیچ چیز مثبتی در راه صلح در وطن ما به بار نخواهد آورد. اینها ادامه همان بازی‌های رسوایی تحت نام «صلح» و «مصالحه» و غیره است که از چهل سال بدینسو در وطن ما به شیوه‌های مختلف جریان داشته ملت را در انتظار نشانده است. ریشه‌های جنگ افغانستان در اشغال وطن ما بوسیله امریکا و ناتو، تضادهای حاد قدرت‌های جهانی و منطقوی و حضور چاکران بنیادگرا و غیربنیادگرای شان است که تا وقتی این غده‌های چرکین خشکانیده نشوند، سرزمین ما صلح و آرامش را تجربه نخواهد کرد. و قطع این ریشه‌ها فقط با دستان توانای مردم ما تحت رهبری یکی نیروی استقلال‌طلب، مترقی و عدالتخواه میسر است و بس.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 86 نفر