امریکای با ٥٠ میلیون گرسنه نمیتواند منادی رفاه و دموکراسی گردد
- رده: مقالات
- نویسنده: واحد منصوری
- منتشر شده در چهارشنبه، 17 عقرب 1391
یک کودک حدود هشت یا نه ساله در منطقه دهمزنگ کابل پشت کاروان موتر های نظامیان خارجی میدوید و با اشاره دست از آنان کمک میخواست. این کودک پیاپی صدا میزد که هلو هلو دالر دالر. اما سرباز امریکایی که در بالای موتر نظامی ضدگلوله نشسته بود با اشاره تفنگ کودک را تهدید میکرد که نزدیک نشود. جالب این بود که پیر مردی به کودک گفت پسرم روسها نسبت به امریکایی ها خوب بودند حداقل از بالای موتر به کودکان بسکیت میانداختند.
این کودک شاید نمیداند و یا هم دانسته هنوز هم دنبال کمک از سربازان خارجی است. هم روسها و هم امریکایی ها جز مرمی و باروت و دود و آتش هیچ کمکی به این کودک و میلیون ها کودک گرسنه افغان نکردند و نخواهند کرد.
سربازان امریکایی مجهز با پیشرفته ترین سلاح های جهان نه با کودکان ویتنام، نه تنها با کودکان فقیر عراق، سودان، افغان و غیره کمکی نکردند که آنان را با ماشین کشتار و جنایت شان بدبخت تر نمودند.
اگر هدف دولت امریکا و ارتشش کمک رسانی میبود، هفده میلیون کودک کشور خود شان را از فقر و گرسنگی نجات میدادند. حداقل در یک دهه گذشته کاهش رشد اقتصادی و ناکامی دولت امریکا در پوشش تامین اجتماعی موجب شد تا میزان فقر در این کشور به بالاترین حد خود از دهه ١٩٦٠ میلادی برسد. تازه ترین نظر سنجی «آسوشتیتد پرس» از کارشناسان اقتصادی و استادان پوهنتون ها نشان میدهد که در سال ٢٠١٢ بیش از سه میلیون نفر به صفوف فقرا در امریکا اضافه شده اند. از حدود پنجاه میلیون امریکایی که با خطر گرسنگی روبرو هستند نزدیک به هفده میلیون آن کودک و اکثریت شان سیاهپوستان آن کشور اند که هنوز هم مورد استثمار وحشیانه قرار دارند.
تظاهرات مدافعان عدالت در امریکا با شعار «به فقر همین اکنون پایان دهید»
این روز ها امریکا بیش از قبل با آزاردهنده ترین زخمش یعنی فقر دچار است. زخمی که حتی رسانه های دروغ پراکنی مثل «بی بی سی» و نظایرش هم نمیتوانند از آن چشم پوشی کنند.
برنامه «پانوراما» از تلویزیون فارسی بی بی سی چند شب پیش از آغاز انتخابات ریاست جمهوری در امریکا مستندی پخش کرد که اوج فلاکت امریکائی ها را به تصویر کشید. این گزارش که توسط هیلاری آندرسن تهیه شده، وضعیت فقر و بیکاری در امریکا را با آمار و ارقام رسمی تشریح مینمود. تصاویری که پیش از این در کمتر رسانه طراز اول جهان دیده شده و بویژه رسانه های دروغپرداز امریکایی همیشه آنرا زیر میزنند.
از کانال های گندیده زیر شهر ظاهرا پر رونق «لاس وگاس» و بیخانمانی یک و نیم میلیون کودک، تا صف طولانی بیماران در شفاخانه ها و بینصیب بودن ٥٠ میلیون امریکایی از بیمه صحی، گوشهای از صحنه های دردآور این مستند بود.
درین گزارش گفته میشود که در حال حاضر ٤٧ میلیون امریکایی (یا از هر شش امریکایی یکتن) زیر خط فقر قرار دارند که در نیم قرن اخیر بیسابقه است و به همین جهت در سراسر این کشور، مردم خشمگین هستند؛ چون یک پنجم درآمد امریکا نصیب ثروتمندانی میشود که یک درصد جمعیت امریکا را تشکیل میدهند.
گزارش ها حکایت از آن دارد که درآمد سالانه بیش از بیست میلیون امریکایی کمتر از نه هزار و پنجصد دالر است که در مقایسه با هزینه های بلند زندگی در امریکا رقم ناچیزیست. شش میلیون امریکایی زندگی خود را روی سرک ها و کوچهها، زیر پل ها و یا در منزل اقوام و دوستان سپری میکنند، در حالیکه به علت بحران شدید در زمینه مسکن، دهها هزار منزل مسکونی متعلق به شرکتهای بزرگ خالی از سکنه هستند. مستند «بی بی سی» تصاویر دلخراشی از زندگی امریکایی ها نشان میدهد. یک کودک در مصاحبه با «بی بی سی» میگوید مادرش بعضی شب ها برای آنان از بیچارگی و گرسنگی موش میپزد. کودک لحظات خوردن گوشت موش را با اشک ریزی بیان میکند. این گوشهای از وضعیت کودکان فقیر در کشوریست که ادعا دارد با بمب و گلوله به کشور های دیگر رفاه، دموکراسی و حقوق بشر میآورد!
وزارت زراعت امریکا گفته شش عشار چهار میلیون خانواده امریکایی با کمبود مواد غذایی روبرو هستند و اکثرا غذای کافی برای خوردن ندارند. بر اساس آمار ارایه شده از سوی این وزارت، حدود ۱۴ میلیون امریکایی بیکار هستند و زندگی فلاکتبار دارند.
فقر و بی خانمانی در امریکا و تظاهرات مردم با شعار «ما نود و نه درصد هستیم»
«نابرابری در امریکا از کشورهای جهان سوم بسیار گستردهتر است»
کارل گیبسون، از مؤسسان جنبش یو اس آنکات (U.S Uncut) در گفت وگو با رسانه ها گفته است «نابرابری در امریکا، در حقیقت از بسیاری از کشورهای جهان سوم از جمله اوگاندا و روندا بیشتر است.»
بنابر آمار جدید موسسه سیاست اقتصادی امریکا، شکاف میان اقشار ثروتمند امریکایی و اقشار متوسط جامعه در ۵۰ سال گذشته دو برابر شده است.
بر اساس گزارش جدید کنسرسیوم کشورهای توسعه یافته از میان ۳۴ کشور عضو «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی»، بالاترین میزان نابرابری درآمد و فقر به امریکا اختصاص دارد و بخصوص کودکان امریکا در میان کشورهای پیشرفته بدترین وضعیت معیشتی را دارند.
گرسنگان امریکا: «گرسنه هستم، لطفا کمک کنید، خدا شما را یاری دهد»
مایکل مور فلم ساز پرآوازه امریکایی در فلم های مستند مشهورش چون «سیکو»، «کپتالیزم، داستان عشق»، «فارانهایت ٩/١١» و غیره به نابسامانی های اجتماعی و نبود عدالت اجتماعی در این کشور با دلایل و مدارک معتبر پرداخته است که آگاهی بخش و تامل برانگیز اند. تجارتی شدن بیش از حد خدمات صحی و بازی سرمایه داران با حیات فقرا حتی به سوژه بعضی فلم های امریکایی نیز مبدل شده و از جمله فلم «جان کیو» با بازی هنرپیشه نامآور هالیود، دنزل واشنگتن به این قضیه میپردازد.
این درحالیست که بودجه نظامی امریکا برابر است با مجموع بودجه نظامی تمام جهان. تنها بودجه رسمی پنتاگون و شانزده سازمان جاسوسی امریکا بیش از یکهزار میلیارد دالر است اما این ارقام مصارف جنگ امریکا در عراق و افغانستان را در بر ندارد. آمار واقعی مصارف نظامی امریکا پنهان نگهداشته شده و هیچکسی در موردش نمیداند چون پنتاگون بودجهای به نام «بلک بجت» (بودجه سیاه) دریافت میکند که مقدار آن به مردم گفته نمیشود و فقط رئیس جمهور از آن آگاهی دارد و میتواند صورت مصرف آنرا تقاضا کند. این بودجه مخفی برای پر کردن جیب مقامات نظامی امریکا و دادن رشوه های کلان برای خریداری عناصر وطنفروش در کشورهای دیگر به مصرف میرسد.
فقر و نابرابری در سالهای اخیر امریکا اعتراضات و جنبش های عظیم مردمی را به دنبال داشته است. در سال ٢٠١١ معترضان امریکایی با شعار «ما ۹۹ درصد هستیم!» به جاده ها برآمدند. «جنبش ۹۹ درصدیها»، ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱ زمانی آغاز شد که گروهی از مردم در اعتراض به نابرابری، فساد در سطوح عالی و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی با شعار «اشغال وال استریت» در منطقه تجاری نیویورک تجمع کردند. اما این جنبش با شدیدترین واکنش سرکوب شد. میلیون ها امریکایی آگاه با شعار «ما ٩٩ درصد هستیم» خط خود را مبارزه علیه «١ درصدی ها» اعلام نموده تا امروز به مبارزات شان ادامه میدهند. اما از آنجایکه رسانه ها و غول های رسانهای امپریالیستی مانند سی ان ان، فاکس نیوز، ای بی سی نیوز، ای پی و دهها روزنامه و شبکه تلویزیونی در اختیار رژیم امریکا قرار دارند، برحقایق پرده پوشی کرده و واقعیت های زندگی در امریکا را وارونه جلوه داده، اشغالگری های امریکا در بیرون از این کشور را نیز جنگی برای «صلح و امنیت» تبلیغ میکنند.
رسانه ها در امریکا به طور عمده در تسخیر شش شرکت بزرگ قرار دارند و این شش شرکت تصمیم میگیرند جامعه ۹۹ درصدی امریکا هر روز چه چیزی مطالعه یا تماشا کنند یا به چه چیزی گوش دهند. همین شرکتهای بزرگ اند که دولت و مقامات مهم را نیز در اشغال شان دارند.
امریکا تنها در دو جنگ عراق و افغانستان طی یازده سال گذشته بیش از دوهزار میلیارد دالر مصرف کرده است، و این مردم مظلوم امریکا هستند که باید با پرداخت تکس های بلند این هزینه سرسامآور را متقبل شوند. وزارت دفاع افغانستان مصرف یک هفته سربازان امریکا در افغانستان را یک میلیارد دالر اعلام کرده و این برابر است با نیمی از بودجه سالانه حکومت کرزی.
اما این شرکت های بزرگ امریکا و چند سرمایه دار این کشور اند که بیشترین سود را از این جنگ میبرند و با حرص سیری ناپذیر شان به قیمت خون و عرق میلیونها انسان در امریکا و سایر کشورها، بر سرمایه های شان میافزایند. از عواید اقتصادی نفت و گاز در عراق گرفته تا فروش اسلحه به کشور های عربی و قاچاق مواد مخدر در افغانستان سود های هنگفتی به جیب یک فیصدی های امریکا میریزد. اینان تلاش دارند که با انداختن بار بحران بیسابقه سیستم سرمایهداری بر دوش ملت های فقیر و زحمتکشان امریکا، بر آن فایق آیند، از همینرو زنجیرهای ستم و استثمار بر دست و پای فقرا را شدید تر حلقه میزنند.
جنبش نود و نه درصدی های امریکا سراسر کشور را در بر گرفته است.
نتیجه مصارف در جنگ افغانستان که طولانی ترین جنگ برای امریکاست جز بدبختی، ویرانی، کشتار و ترور چیزی برای مردم فقیر کشور ما و امریکاییان نادار به دنبال نداشته و نخواهد داشت. گذشته از مصارف نظامی، سالانه میلیارد ها دالر هم به جیب جنگسالاران و مهره های اصلی و جاسوسانی میرود که مانند کنه در بدنه حکومت کرزی نصب هستند. افرادی مانند سیاف، خلیلی، فهیم، عبدالله، عطامحمد، گل آغا شیرزی، کرزی، اسماعیل خان، احمد ضیا مسعود و دالر خوران و مهرههایی مانند احسان الله بیات، میرویس عزیزی، محمود کرزی، زمری کامگار، حسین فهیم، کمال نبیزاده و غیره با فروش افغانستان به امریکا، دالر درو میکنند و همه روزه دعا میکنند که دست امریکا را خداوند از سر شان کوتاه نکند.
رژیم بر سراقتدار امریکا اگر ناجی صلح و آرامش میبود، اولتر از همه برای مردم خودش این ارزش ها را ارزانی مینمود و بعد به فکر مردم عراق و افغانستان وسودان و سوریه و دیگران میشد. و این چیزییست که روزتاروز تعداد بیشتر مردم امریکا هم به آن پی برده اند و علیه دولت جنگ افروز شان برخاسته خواهان محاسبه اند. اگر حاکمان امریکا کوچکترین توجهی به مردم فقیر آنکشور میداشتند، تنها با بخشی از بودجه سرسام آور نظامی میتوانستند فقر و فلاکت را ریشهکن کنند، اما از آنجاییکه فقر ٩٩ فیصدی هاست که خوان یک فیصدی ها را رنگین و جیب شانرا پر میکند، به این مسئله کوچکترین توجهی مبذول نمیدارند.
مردم امریکا در یکچنین وضعیت ابتر به پیشواز انتخابات رفتند و همه روزه به دروغ ها و لاف و پتاق دو کاندید رامنی و اوباما از طریق بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیستی گوش دادند. تنها این دو کاندید بیش از دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون دالر برای کمپاین خود به مصرف رسانیدند که در تاریخ امریکا رکود تازهای به ثبت رسانید. اما هر فرد آگاه و باخبر از ماهیت سیستم حاکم امریکا میداند که این دو حزب جمهوریخواه و دموکرات هیچ فرق ماهوی با هم نداشته و هردو از یک فیصدی ها نمایندگی نموده حافظ منافع شرکتهای غول پیکر و غارتگر اند.
مردم امریکا از انتخاب اوبامای سیاهپوست در چهار سال گذشته درس بزرگی آموختند. او که با وعده های چرب و بلندبالای «تغییر و امید» به میدان آمد و با شیوه های جدید عوامفریبی اکثریت مردم را جادو نموده به رای دادن به خود تشویق نمود، اما عملا دیده شد که تغییر او فقط تشدید فقر و بحران و جنگ بود و بس. اوباما نه تنها جنگ را در افغانستان ادامه داده بلکه لیبی را به آتش کشید و از چاله به چاه انداخت و حال از طریق کمک به القاعده، سوریه را نیز به مخروبه مبدل کرده و پیاپی کشورهای دیگر را تهدید میکند. به همین دلایل بود که میزان شرکت مردم در انتخابات امسال بسیار کمتر از سال ٢٠٠٨ بود. اوبامایی که در آنسال با یک اکثریت قاطع برنده شده بود امسال نسبت به رقیبش حدود دومیلیون رای کمتر بدست آورد ولی از برکت سیستم پیچیده انتخابات امریکا بود که بازهم برنده گردید.
کشوری که تفاوت های اجتماعی در آن به این حد گسترده باشد و مردمش از عدالت اجتماعی برخوردار نباشند، ادعای دموکراسی و حقوق بشر آن به چرندیات رذیلانهای میماند که فقط مطبوعات مزدور و روشنفکران خودفروخته میتوانند آنرا نشخوار کنند.