خواجه عبدالوکیل با دید انتقادی به گذشته خویش به راه مبارزه وفادار ماند

با تاسف و تاثر عمیق، دگروال خواجه عبدالوکیل یکی از اعضای فعال و رزمنده «حزب همبستگی افغانستان» در ۱۳ سرطان ۱۳۹۸ در اثر گازگرفتگی در زادگاهش جان سپرد. او انسان شرافتمندی بود که میهن‌دوستی‌اش را با موضع‌گیری قاطع در برابر سران میهن‌فروش خلقی-پرچمی، اشغالگران امریکایی و متحدان و مزدوران تنظیمی-طالبی ثابت نموده و تا پای جان صادقانه به تعهدش به منافع مردم وفادار ماند.

خواجه عبدالوکیل در ۱۳۲۹ در ولسوالی قره‌باغ کابل چشم به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی را در لیسه قلعه قاضی سفلی قره‌باغ به پایان رساند و سپس در ۲۷ عقرب ۱۳۴۱ شامل مکتب نظامی گردید و در اول جدی ۱۳۴۸ فارغ شد. بعد در رشته تانک به تحصیلات خویش در پوهنتون حربی ادامه داد. پس از فراغت از پوهنتون و خدمت در قطعات مختلف، به فرقه ۱۴ غزنی در کندک تانک شروع به کار نمود. نامبرده در ۱۵ عقرب ۱۳۵۳ شامل کورس در قوای چهار زره‌دار شد و بعد از تکمیل کورس در فرقه ۱۵ قندهار، لوای ۷ زره‌دار منحیث قومندان تعیین بست گردید. به تعقیب آن به فرقه ۷ کابل تبدیل شد و در بخش تعلیم و تربیه منصوبین اردو به ایفای وظیفه ‌پرداخت. در ۱۳۶۰ جهت ماستری به اتحاد شوروی رفت و در ۳۱ جوزای ۱۳۶۴ فارغ گردیده و به کشور برگشت. بار دیگر در قوس ۱۳۶۷ جهت تکمیل آموزش نظامی به شوروی اعزام شد و یک سال بعد به وطن آمد.

فدرالیزم و تجزیه‌طلبی لطیف پدرام خاین و شرکا، خواست «سیا»، «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «موساد»

دوستان گرامی، با درود این نوشته را برایتان فرستادم که امید پس از هر گونه اصلاحاتی، آن را سزاوار انتشار در سایت رزمنده حزب همبستگی بیابید. (متین ضیا)


لطیف پدرام مشهور به خوشخانه‌ای با سابقه شکنجه‌گری در خاد و دستگاه استخبارات ربانی-‌مسعود مدت‌هاست که به عنوان مخالف تمامیت ارضی افغانستان و لجن‌پراکن به سهم و خاطره استقلال‌طلبانه و مترقی شاه امان‌‌الله در اذهان مردم ما کوبیده شده و به علت بیش از حد مستی در این فکر و تبلیغ خاینانه‌اش، عده‌ای خواستار انحلال فزیکی این یکی از بدنام‌ترین واواکی‌ها در کشور شدند که بالنتیجه در مجلسی در ننگرهار مجبور شد از برخورد رذیلانه‌اش به شاه امان‌‌الله از مردم عذر بخواهد. ولی او بنابر منش روسپی‌وارش بیش‌تر از آن وقیح است که به یک‌چنین عذرخواهی‌هایی پابند بماند. برخی‌ها بر آن اند که او چون می‌خواهد به هر حال در رسانه‌ها «مطرح» باشد از هیچ حرکتی هر قدر هم ارتجاعی و در خدمت «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «سیا» ابا نمی‌ورزد. او دقیق‌تر از هر کس می‌داند که مثلا در انتخابات ریاست‌جمهوری پنجاه رای از پنجاه هموطن نسبتا آگاه و افغانستان‌دوست حاصل نمی‌تواند و در انتخابات پارلمانی هم شکست مفتضحانه‌ای خورد اما به جای حیا کردن و آرام نشستن، در انتخابات ریاست‌جمهوری نام نوشت! او از تجزیه‌طلبی و اهانت به امان‌‌الله هزار بار هم که پوزش بخواهد، فردا باز به آن نجاست‌خوری‌هایش رو خواهد نمود زیرا طاقت محو نام و عکس‌اش از رسانه‌ها را ندارد.

جنبش فتح‌الله گولن، ابزاری در دست «سیا»

بعد از سرنگونی حکومت دموکرات‌ها در ترکیه، دولت‌های مرتجع حاکم (بین سال‌های ۱۹۶۰-۱۹۸۰) در تبانی با امپریالیزم جهانی، بخاطر سرکوب چپ‌ها و جلوگیری از اشاعه افکار مترقی، تا می‌توانستند افراد و گروه‌های اسلام‌گرا را حمایه کرده و به اسلامیزه کردن جامعه پرداختند، که جریان ارتجاعی فتح‌الله گولن (Fethullah Gülen) یکی از میوه‌های زهرآلود همان سیاست‌هاست. دولت اسلام‌گرای اربکان، سازمان‌یافته‌تر از قبل زمینه رشد سرطان‌وار گروه‌های بنیادگرا در ترکیه را مساعد ساخت، و توجهش به آسیای‌میانه روی گسترش جنبش گولن تاثیری عمیق گذاشت و در دوره حکومت تورگوت اوزال (۱۹۹۳-۱۹۸۹) بود که گولن حمایه همه‌جانبه قدرت حاکم را دریافت کرد. با روی کار آمدن حزب بنیادگرای «عدالت و توسعه» در ۲۰۰۲ و در دوره ریاست جمهوری عبدالله گل، حمایت‌های دولت از گولن به اوج خود رسید و ابعاد بین‌المللی پیدا کرد تا این که بعد از اعتراض‌های پارک گزی استانبول در ۲۰۱۳ میانه گولن با اردوغان برهم خورد.

مردم ایران انتقام این پاک‌بازترین فرزندان‌شان را از رژیم خون و خیانت خمینی و خامنه‌ای گرفتنی اند!.
مردم ایران انتقام این پاک‌بازترین فرزندان‌شان را از رژیم خون و خیانت خمینی و خامنه‌ای گرفتنی اند!

دوستان ارجمند حزب همبستگی، با سلام‌های گرم اجازه بدهید صرف‌نظر از هر ستایش دیگر، دفاع شما از مبارزات مردم، کارگران، معلمان، پرستاران، محصلان و روشنفکران ایران برضد رژیم پلید خامنه‌ای را از ته قلب بستایم و به شما درود بفرستم. این دفاع مخصوصاً از آن جهت اهمیت بزرگی دارد که در کشور اشغال‌شده و مزدوران مافیایی امریکایی، غیر از شما غیر از حزب پرافتخار همبستگی افغانستان هیچ تشکل و نشریه‌ای نمی‌شناسم که ابراز همبستگی با مبارزان دلیر ایران را وظیفه خود بداند. من سال‌ها در ایران زندگی کرده و شاهد بوده‌ام که بسیاری از مردم آگاه ایران با چه گرمی و صمیمیتی از پشتیبانی حزب همبستگی از پیکارهای مردم ایران برضد رژیم جنایت‌کار ولایت فقیه یاد می‌کردند. همان‌قدر که این امر برای شما موجب سربلندی است، روی همه احزاب و رسانه‌هایی را سیاه می‌سازد که در برابر غریو عظیم ضدملایان حاکم جنایت‌کار ایران بی‌شرمانه سکوتی مرگبار اختیار می‌نمایند.

تنفر مردم از کاسه‌لیسی عطا و همزادانش در برابر مقامات پاکستان

به تاریخ ۳ سرطان ۱۳۹۸، جمعی از خون‌خوارترین و پلیدترین مهره‌های تنظیمی و غیرتنظیمی «آی.اس.آی» در منطقه مری پاکستان، زیر نام «کنفرانس صلح افغانستان» گرد آمده و از آغوش دولت جهادی-طالب‌پرور پاکستان در حالی در باره «صلح» حرف زدند که طی چهار دهه گذشته، خود عوامل اصلی جنگ و تباهی در افغانستان محسوب می‌شوند.

علی کاکاوند

علی کاکاوند، متولد ۱۳۵۸ کرمانشاه، شاعر و نویسنده ایران می‌باشد که باوجود اقامت در داخل کشور، صدای اعتراض‌اش را برضد رژیم خونخوار ایران بلند کرده است. این شاگرد نیما، فروغ و شاملو و عضو هیئت دبیران «کانون نویسندگان ایران» که تا اکنون سه مجموعه شعر به چاپ رسانیده است، به بهانه روز مبارزه با سانسور در مطلبی تحت عنوان «مهاجرت و سانسور» می‌نویسد:

یتیم‌بچه‌های امریکا در آغوش روسیه

در ۲۰۰۱، هنگامی که سی‌آی‌ای یکبار دیگر «ایتلاف شمال» را به کرایه گرفت تا راه ورود ارتش اشغالگر امریکا را هموار سازند، نشریه «گاردین» به نقل از یک قومندان تنظیمی نوشت: «شما رهبران افغان را به کرایه گرفته می‌توانید، اما خریده نمی‌توانید.» اما تاریخ این دست‌نشاندگان نشان می‌دهد که اینان قابلیت خرید و فروش، کرایه، گرو و حتا مالچه‌شدن را داشته و تن به هر معامله ننگین و خاینانه می‌دهند.

در کنار کارگران رزمنده و بپاخاسته ایران می‌ایستیم!

موج اعتراضات و اعتصابات کارگری سرتاسر ایران را فرا گرفته است، زحمتکشان برای کسب ابتدایی‌ترین حقوق به جاده‌ها ریخته جمهوری خون‌آشام مذهبی را به وحشت انداخته اند. سردمداران خون و خیانت «ولایت فقیه» به روش استبدادی همیشگی خود، به سرکوب هر صدای مخالف با غل و زنجیر متوسل شده و ده‌ها کارگر مبارز و فعال اجتماعی را دستگیر و زیر شکنجه‌های قرون وسطایی برده اند.


زحمتکشان فرانسه بازهم با یک جنبش همگانی و عدالتخواهانه خواب خوش سیستم سرمایه‌داری را نآرام ساخته روح «کمون پاریس» را زنده ساختند. جنبش اعتراضی‌ای که در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸ در مخالفت با سیاست‌های ریاضت اقتصادی، درآمد نابرابر و دولت امانوئل مکرون در پاریس آغاز شد به «جنبش واسکت‌زردها» شهرت یافت. در آغاز این جنبش تنها مختص به فرانسه می‌شد، لیکن امروز به بلجیم، هالند و عراق گسترش یافته است. ریشه خیزش‌ها به زمانی برمی‌گردد که پریسیلیا لودوسکی، زن راننده ۳۲ ساله، در اعتراض به افزایش نفت در می ۲۰۱۸ کارزار و توماری را در انترنیت به نشر رسانده خواهان حمایت مردم شد، ولی در آن وقت توجه شمار کمی را به خود جلب کرد تا این که در ۲۲ اکتوبر روزنامه پاریزن گزارشی درباره این کارزار انترنیتی به نشر رساند و سپس نظر همه به آن معطوف گردید. در ادامه معترضان با استفاده از شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر وصل و در ۱۷ نوامبر، ۳۰۰هزار تن که متشکل از طبقات تنگدست، کارگر و متوسط اند از سرتاسر فرانسه به پاریس آمده و برای چهار روز تمام جاده‌های عمده شهر را بستند. پوشیدن واسکت زرد هم از مقرره‌ای نشئت می‌گیرد که در ۲۰۰۸ دولت فرانسه تمام راننده‌ها را وادار ساخت که بایست در موترهای شان واسکت زرد داشته باشند و در صورت مشکل، آن را به تن کنند تا به آسانی کمک به آنان برسد. این بار هم معترضان واسکت‌های زرد پوشیدند تا نشان دهند که نیازمند کمک اند.

کرنل امام، «بچه‌های» جهادی و طالبی‌اش را رسوا می‌کند!

از چگونگی شکل‌گیری، تمویل و تجهیز باندهای بنیادگرای افغان توسط «سی.آی.ای»، «آی.اس.آی»، «موساد»، «ام.آی۶»، رژیم داعشی ایران و دولت‌های مرتجع عرب فراوان اسناد، سهوا یا عمدا توسط جاسوسان و کارمندان استخبارات بیرون داده شده و کتاب‌هایی نیز در مورد به چاپ رسیده اند. سلطان امیر مشهور به کرنل امام افسر بلندپایه‌ی «آی.اس.آی» در مصاحبه تلویزیونی با خبرنگار مشهور پاکستانی افتخار احمد در برنامه «جوابده» تلویزیون «جیو» پاکستان (سپتامبر ۲۰۰۹)، به صراحت اعتراف به دست داشتن «آی.اس.آی» در تربیت، سازماندهی و رویکار آوردن تنظیم‌های اخوانی و طالبان وحشی کرده و با چشم‌سفیدی از «شاگردان» طالب‌اش دفاع می‌کند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 584 نفر