امرالله صالح، «دموکرات» ضدطالب یا جاسوس در خدمت امریکا!

در ۱۶ سنبله ۱۳۹۹ تلویزیون طلوع مصاحبه‌ای با امرالله صالح را نشر نمود که حضور چند درجن چک‌چکی‌ها در استدیو و لاف و دروغ‌هایش، هر هموطن باشرف را مالامال از خشم و انزجار می‌ساخت. نکات فراوانی در این گفتگو بود که باید به آن پرداخت اما در این مقاله تلاش کرده‌ام تا به عمده‌ترین آنها اشاره نمایم.

سیلی غفار در شمار صد زن تاثیرگذار جهان

روزنامه ایتالیایی «لا ریپوبلیکا» (La Repubblica) آخرین شماره‌ مجله هفتگی‌اش مورخ ۲۲ اگست ۲۰۲۰ را به صد زن تاثیرگذار جهان اختصاص داده است که مشتمل بر زنان دانشمند، اقتصاددان، سیاستمدار، هنرمند، فعال اجتماعی، مدافع محیط زیست، نویسنده و ورزشکار می‌‌باشد. مجله در رابطه نگاشته است: «با موجودیت این زنان آینده بهتری خواهیم داشت و بایست مدیون آنان باشیم.» خانم سیلی غفار، سخنگوی حزب همبستگی نیز در زمره این ۱۰۰ زنی قرار گرفته است که بنابر نوشته مجله، جهان را دگرگون می‌توانند. زنان مبارز دیگری چون اوپل تومیتی (Opal Tometi)، پتریسی کولرز (Patrisse Cullors) و الیشیا گارزا (Alicia Garza) از فعالان جنبش «زندگی سیاهان مهم است»، زهرا دوغان (Zehra Doğan) روزنامه‌‌نگار کورد مخالف رژیم فاشیست ترکیه، بینا اگروال (Bina Agarwal) اقتصاددان هندی، و نادین لبکی (Nadine Labaki) بازیگر و کارگردان و فعال اجتماعی لبنانی نیز در این لیست جا دارند.

الاهیات رهایی‌بخش

تقریبا چهار دهه است که در وطن ما گروه‌های تروریستی و جنایت‌پیشه، با سوءاستفاده از عقاید و دین مردم به ستم و غارتگری و مزدوری می‌پردازند و نه‌تنها حرکتی جدی از جانب روحانیون علیه آن ظهور نکرده ‌است که برعکس جمعی از روحانیون در خدمت اینان قرار گرفته‌اند. آیا در تمامی کشورهای جهان، روحانیون و مذهب حربه‌ای به دست اینچنین باندهای ستمگر به خاطر سرکوب مردم اند؟ درین نوشته به تجربه امریکای لاتین می‌پردازم که چگونه یک جنبش عدالت‌خواهانه از میان روحانیون علیه ستم و استبداد سربرآورد و به «الهیات رهایی‌بخش» شهرت یافت.

مبارزه مردم فلسطین علیه امریکا

دونالد ترامپ گفت که اگر مردم فلسطین می‌خواهند صاحب صلح شوند باید با طرح صلح من موافقت کنند، در غیر آن شاید دیگر فلسطین به‌عنوان کشوری در نقشه وجود نداشته باشد. در این به‌اصطلاح «معامله قرن» (که بامسماتر خواهد بود آن را «خیانت قرن» نامید)، هدف دولت امریکا این‌ است که قسمت‌های اشغال‌شده از خاک فلسطین توسط اسراییل، رسما به اسراییل سپرده شود و مردمان این مناطق که مهاجر شدند مختار اند در همان جا باقی بمانند و یا به کشور دیگری بروند!

از خون صدها جوان معترض ایران، طلیعه آزادی دمیدنیست!

خیزش شکوهمند مردم ایران در اواخر عقرب ۱۳۹۸ سراسر این سرزمین را درنوردید اما توسط جلادان حاکم نازی‌وار سرکوب و به خون نشست. سران جنایتکار رژیم که دستگاه جبار و ضدمردمی خویش را در سراشیب فروپاشی ‌دیدند، فرمان قتل‌عام داده و از ۲۶ عقرب الی ۳ قوس به طور کامل انترنت را قطع نمودند تا مانع انعکاس جنایات شان در شبکه‌های اجتماعی گردند. با وصل دوباره انترنت روزهاست که انتشار صدها ویدیو و عکس‌ از شکنجه و قتل‌عام جوانان مبارز، گویای عمق فاجعه و ابعاد گسترده اعمال فاشیزم در برابر مردمی‌ست که از استبداد مذهبی به جان رسیده‌اند.

در حالی که تعداد کشته‌شدگان را منابع غیررسمی تا سه هزار تن ذکر می‌کنند، در ۲ جدی ۱۳۹۸ خبرگزاری رویترز به نقل از چند منبع دولتی ایران، از قتل حدود ۱۵۰۰ تن از جمله ۱۷ کودک و ۴۰۰ زن در جریان اعتراضات اخیر به دستور خامنه‌ای جلاد خبر داد که لکه ننگ دیگری بر کارنامه خونین ۴۰ساله نظام ددمنش «ولایت فقیه» حک نمود.

فروزان باد قیام شکوهمند مردم ایران در برابر رژیم منفور «ولایت فقیه»!

بار دگر موج اعتراضات مردمی، رژیم فرسوده و جنایتکار ایران را به لرزه درآورده است. مخالفت‌ها که با اعلام افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت تیل توسط دولت غارتگر و فاسد در نیمه‌شب ۲۳ عقرب ۱۳۹۸ آغاز شد، جرقه‌ای شد برای شعله‌ور گشتن خشم فروخفته مردم به‌جان‌رسیده‌‌ که به سرعت به بیش از ۱۰۰ شهر از جمله تهران، کرمانشاه، یزد، بوشهر، تبریز، آذربایجان، مریوان، شیراز، اصفهان، ارومیه و... گسترش یافته و میلیون‌ها ایرانی ستم‌دیده را به سرک‌ها کشانید.

فروزان باد قیام شکوهمند مردم ایران در برابر رژیم منفور «ولایت فقیه»!
فروزان باد قیام شکوهمند مردم ایران در برابر رژیم منفور «ولایت فقیه»!
شعارهای روی دیوار بر ضد سران رژیم

مردم با سر دادن شعارهای «هرکس بی‌طرف است، او بیشرف است»، «دانشجو، معلم، کارگر اتحاد، اتحاد»، «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «ما زن و مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم»، «ترک، کرد دست به دست هم علیه ظلم برمی‌خیزیم»، «دیکتاتور حیا کن، مملکتو رها کن، روحانی حیا کن، مملکتو رها کن»، «بنزین گرون‌تر شده، فقیر فقیرتر شده»، «ملت گدایی می‌کند آغا خدایی می‌کند»، «نترسید نترسید ما همه باهم هستیم» و... در شهرهای بزرگ به جمع معترضان پیوستند.

فوران خشم جوانان عراقی با خواست سرنگونی رژیم فاسد و پوشالی

طی هفته‌های گذشته، جاده‌های بغداد شاهد موج اعتراضات خشماگین مردمی بود که با سرکوب وحشیانه‌ آن توسط رژیم حاکم، خروشان‌تر گردید. مردم عراق و افغانستان سرنوشت کمابیش یکسانی را تجربه کرده‌اند. شانزده سال اشغال عراق توسط امریکا، مردم ستمدیده آن کشور را عمیق‌تر در بدبختی، فقر، فساد، خون و تباهی غرق نمود. مردم عراق با هجوم امریکا و ناتو بیش از یک میلیون دلبند شان را از دست داده از فاشیزم صدام حسین به دام وحشیانه‌تر اشغالگران و چاکران شان اسیر گردیدند.

طبق مشخصه هر سیستم تحمیل‌شده بوسیله امریکا، در عراق فساد دولتی به اوجش رسیده که در نتیجه فاصله میان اغنیا و فقرا روز به روز افزایش می‌یابد و طبقه حاکم برای تداوم حاکمیتش تفرقه‌ قومی، مذهبی و سمتی را دامن می‌زند. رژیم بر سر اقتدار که سر در آخور امریکا و ایران و دیگر کشورهای منطقه دارد، همانند هم‌کیشان افغان شان، فقط در تلاش پول‌اندوزی بیشتر برای خود و بستگان شان می‌باشند. باوجود درآمد سرشار از صادرات نفت، اما عواید در بخش خدمات عام‌المنفعه به مصرف نرسیده غارت می‌شود.

خواجه عبدالوکیل با دید انتقادی به گذشته خویش به راه مبارزه وفادار ماند

با تاسف و تاثر عمیق، دگروال خواجه عبدالوکیل یکی از اعضای فعال و رزمنده «حزب همبستگی افغانستان» در ۱۳ سرطان ۱۳۹۸ در اثر گازگرفتگی در زادگاهش جان سپرد. او انسان شرافتمندی بود که میهن‌دوستی‌اش را با موضع‌گیری قاطع در برابر سران میهن‌فروش خلقی-پرچمی، اشغالگران امریکایی و متحدان و مزدوران تنظیمی-طالبی ثابت نموده و تا پای جان صادقانه به تعهدش به منافع مردم وفادار ماند.

خواجه عبدالوکیل در ۱۳۲۹ در ولسوالی قره‌باغ کابل چشم به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی را در لیسه قلعه قاضی سفلی قره‌باغ به پایان رساند و سپس در ۲۷ عقرب ۱۳۴۱ شامل مکتب نظامی گردید و در اول جدی ۱۳۴۸ فارغ شد. بعد در رشته تانک به تحصیلات خویش در پوهنتون حربی ادامه داد. پس از فراغت از پوهنتون و خدمت در قطعات مختلف، به فرقه ۱۴ غزنی در کندک تانک شروع به کار نمود. نامبرده در ۱۵ عقرب ۱۳۵۳ شامل کورس در قوای چهار زره‌دار شد و بعد از تکمیل کورس در فرقه ۱۵ قندهار، لوای ۷ زره‌دار منحیث قومندان تعیین بست گردید. به تعقیب آن به فرقه ۷ کابل تبدیل شد و در بخش تعلیم و تربیه منصوبین اردو به ایفای وظیفه ‌پرداخت. در ۱۳۶۰ جهت ماستری به اتحاد شوروی رفت و در ۳۱ جوزای ۱۳۶۴ فارغ گردیده و به کشور برگشت. بار دیگر در قوس ۱۳۶۷ جهت تکمیل آموزش نظامی به شوروی اعزام شد و یک سال بعد به وطن آمد.

فدرالیزم و تجزیه‌طلبی لطیف پدرام خاین و شرکا، خواست «سیا»، «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «موساد»

دوستان گرامی، با درود این نوشته را برایتان فرستادم که امید پس از هر گونه اصلاحاتی، آن را سزاوار انتشار در سایت رزمنده حزب همبستگی بیابید. (متین ضیا)


لطیف پدرام مشهور به خوشخانه‌ای با سابقه شکنجه‌گری در خاد و دستگاه استخبارات ربانی-‌مسعود مدت‌هاست که به عنوان مخالف تمامیت ارضی افغانستان و لجن‌پراکن به سهم و خاطره استقلال‌طلبانه و مترقی شاه امان‌‌الله در اذهان مردم ما کوبیده شده و به علت بیش از حد مستی در این فکر و تبلیغ خاینانه‌اش، عده‌ای خواستار انحلال فزیکی این یکی از بدنام‌ترین واواکی‌ها در کشور شدند که بالنتیجه در مجلسی در ننگرهار مجبور شد از برخورد رذیلانه‌اش به شاه امان‌‌الله از مردم عذر بخواهد. ولی او بنابر منش روسپی‌وارش بیش‌تر از آن وقیح است که به یک‌چنین عذرخواهی‌هایی پابند بماند. برخی‌ها بر آن اند که او چون می‌خواهد به هر حال در رسانه‌ها «مطرح» باشد از هیچ حرکتی هر قدر هم ارتجاعی و در خدمت «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «سیا» ابا نمی‌ورزد. او دقیق‌تر از هر کس می‌داند که مثلا در انتخابات ریاست‌جمهوری پنجاه رای از پنجاه هموطن نسبتا آگاه و افغانستان‌دوست حاصل نمی‌تواند و در انتخابات پارلمانی هم شکست مفتضحانه‌ای خورد اما به جای حیا کردن و آرام نشستن، در انتخابات ریاست‌جمهوری نام نوشت! او از تجزیه‌طلبی و اهانت به امان‌‌الله هزار بار هم که پوزش بخواهد، فردا باز به آن نجاست‌خوری‌هایش رو خواهد نمود زیرا طاقت محو نام و عکس‌اش از رسانه‌ها را ندارد.

جنبش فتح‌الله گولن، ابزاری در دست «سیا»

بعد از سرنگونی حکومت دموکرات‌ها در ترکیه، دولت‌های مرتجع حاکم (بین سال‌های ۱۹۶۰-۱۹۸۰) در تبانی با امپریالیزم جهانی، بخاطر سرکوب چپ‌ها و جلوگیری از اشاعه افکار مترقی، تا می‌توانستند افراد و گروه‌های اسلام‌گرا را حمایه کرده و به اسلامیزه کردن جامعه پرداختند، که جریان ارتجاعی فتح‌الله گولن (Fethullah Gülen) یکی از میوه‌های زهرآلود همان سیاست‌هاست. دولت اسلام‌گرای اربکان، سازمان‌یافته‌تر از قبل زمینه رشد سرطان‌وار گروه‌های بنیادگرا در ترکیه را مساعد ساخت، و توجهش به آسیای‌میانه روی گسترش جنبش گولن تاثیری عمیق گذاشت و در دوره حکومت تورگوت اوزال (۱۹۹۳-۱۹۸۹) بود که گولن حمایه همه‌جانبه قدرت حاکم را دریافت کرد. با روی کار آمدن حزب بنیادگرای «عدالت و توسعه» در ۲۰۰۲ و در دوره ریاست جمهوری عبدالله گل، حمایت‌های دولت از گولن به اوج خود رسید و ابعاد بین‌المللی پیدا کرد تا این که بعد از اعتراض‌های پارک گزی استانبول در ۲۰۱۳ میانه گولن با اردوغان برهم خورد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 94 نفر