فدرالیزم و تجزیه‌طلبی لطیف پدرام خاین و شرکا، خواست «سیا»، «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «موساد»

فدرالیزم و تجزیه‌طلبی لطیف پدرام خاین و شرکا، خواست «سیا»، «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «موساد»

دوستان گرامی، با درود این نوشته را برایتان فرستادم که امید پس از هر گونه اصلاحاتی، آن را سزاوار انتشار در سایت رزمنده حزب همبستگی بیابید. (متین ضیا)


لطیف پدرام مشهور به خوشخانه‌ای با سابقه شکنجه‌گری در خاد و دستگاه استخبارات ربانی-‌مسعود مدت‌هاست که به عنوان مخالف تمامیت ارضی افغانستان و لجن‌پراکن به سهم و خاطره استقلال‌طلبانه و مترقی شاه امان‌‌الله در اذهان مردم ما کوبیده شده و به علت بیش از حد مستی در این فکر و تبلیغ خاینانه‌اش، عده‌ای خواستار انحلال فزیکی این یکی از بدنام‌ترین واواکی‌ها در کشور شدند که بالنتیجه در مجلسی در ننگرهار مجبور شد از برخورد رذیلانه‌اش به شاه امان‌‌الله از مردم عذر بخواهد. ولی او بنابر منش روسپی‌وارش بیش‌تر از آن وقیح است که به یک‌چنین عذرخواهی‌هایی پابند بماند. برخی‌ها بر آن اند که او چون می‌خواهد به هر حال در رسانه‌ها «مطرح» باشد از هیچ حرکتی هر قدر هم ارتجاعی و در خدمت «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «سیا» ابا نمی‌ورزد. او دقیق‌تر از هر کس می‌داند که مثلا در انتخابات ریاست‌جمهوری پنجاه رای از پنجاه هموطن نسبتا آگاه و افغانستان‌دوست حاصل نمی‌تواند و در انتخابات پارلمانی هم شکست مفتضحانه‌ای خورد اما به جای حیا کردن و آرام نشستن، در انتخابات ریاست‌جمهوری نام نوشت! او از تجزیه‌طلبی و اهانت به امان‌‌الله هزار بار هم که پوزش بخواهد، فردا باز به آن نجاست‌خوری‌هایش رو خواهد نمود زیرا طاقت محو نام و عکس‌اش از رسانه‌ها را ندارد.

لطیف پدرام در این کارزار ننگین و دلربایی از «سیا»، «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «موساد» تنها نیست. شورای نظار، جمعیت اسلامی افغانستان، سایت خراسان، کابل‌پرس، و... بی‌باک یا شرمنده شرمنده بر عین خط روان اند.

لیکن آقای تجزیه‌طلب این روزها غره‌تر و شادمانه‌تر از پیش جان تازه گرفت زمانی که جو بایدن دشمن یکپارچگی افغانستان پستان در دهانش نهاد: «وقتی پاکستان سه ولایت افغانستان را در شرق کشور کنترول می‌کند افغانستان را نمی‌توانیم درست کنیم، درست شدنی نیست. جو بایدن تلویحانه راه حل فدرالیزم را برای افغانستان پیشنهاد کرده است.»(۱)

و لطیف خان با شنیدن این حرف پدر امپریالیست‌اش به رقص درآمده و بدون فوت وقت گفت: «جو بایدن وضعیت جاری افغانستان را خوب درک و تحلیل کرده است که ساختار کنونی در افغانستان جواب‌گو نبوده بلکه تنها راه‌ حل نجات این کشور در بحران کنونی و ختم حکومت قبیله‌ای، فقط تشکیل حکومت فدرالی می‌باشد... تکت انتخاباتی ما (آزادی، عدالت و امنیت) با دیدگاه و هدف آقای جو بایدن به خاطر تامین عدالت و امنیت سرتاسری در افغانستان زیر ساحه حکومت فدرالی موافق است و بر تشکیل حکومت فدرالی نیز تاکید می‌کند.»(۲)

لطیف پدرام با رضا گیلانی وزیر خارجه پاکستان
لطیف خان هر قدر بیشتر خود را زیرپای گلبدین و سایر جنایت‌پیشگان و مقامات پاکستانی بیندازی، ماهیت خاینانه‌ی تجزیه‌طلبی‌ات را برجسته‌تر می‌سازی.

برای یک دشمن قسم خورده‌ی افغانستان متحد، صدای یک امریکایی خصم افغانستان واقعا به منزله نفس مسیحا به فکری مرده و حاملان مرده‌ترش می‌باشد. در حالی که برای یک افغان پاک و بی‌ادعا، آواز تجزیه این مرز و بوم از هر سو و از هر فردی، قوله‌ی مشئومی تلقی می‌شود که حاضر است برای خشکاندن و قطع آن قوله از خونش بگذرد.

لطیف پدرام در این کارزار ننگین و دلربایی از «سیا»، «واواک»، «آی‌اس‌آی» و «موساد» تنها نیست. شورای نظار، جمعیت اسلامی افغانستان، سایت خراسان، کابل‌پرس، و... بی‌باک یا شرمنده شرمنده بر عین خط روان اند.

دولت امریکا جهت ادامه استیلا بر کشورهایی همواره کوشیده آن‌ها را بر اساس زبان، مذهب و قوم تقسیم کند تا از آتش دشمنی بین آنها کاسته نشده و بدینوسیله در چنگ داشتن آنها برایش آسان‌تر و حضور نظامی‌اش موجه و ناگزیر جلوه نماید. بر مبنای همین سیاست امپریالیستی، در ۱۳۹۰ چند تن از اعضای کنگره امریکا به ریاست دانا رورابکر در انستیتیوت اسپن (که از سوی شرکت‌های امپریالیستی نظیر کارنیگی، برادران راکفلر، بنیاد فورد و... تمویل می‌شود) از عطا محمد، محقق، ضیا مسعود، فیض‌الله ذکی، حسین یاسا، یونس قانونی، امرالله صالح، داکتر عبدالله و... دعوت کرد تا در کنفرانس فدرالیزم افغانستان در برلین تشریف ببرند. البته نه آن توطئه و نه توطئه‌های دیگر قبل و بعد از آن، به علت مخالفت شدید و یک‌صدای مردم افغانستان نتوانستند جامه عمل بپوشند.

مهم این است که طرح تجزیه وطن ما به شمال و جنوب زیر نام فریبنده فدرالیزم از دیرباز تا حال روی میز دولت جهادی‌پرور، طالب‌پرور و داعش‌پرور امریکا قرار دارد و هنوز ایادی‌اش محقق، لطیف پدرام، قانونی، دوستم، ضیا مسعود و... را از تلاش برای اجرای آن ناامید نساخته است.

لطیف پدرام با حمید خراسانی
دانشمند محترم حمید خراسانی از نوچه‌های عطامحمد به اتهام باج‌گیری، اختطاف، قتل، چپاولگری، داشتن افراد مسلح جنایت‌پیشه، قاچاق مواد مخدر و ... عجالتا در زندان است؛ تو جناب لطیف پدرام در تمامی تبهکاری‌هایش شریک بوده‌ای یا عمدتا در دلالی وی به «استاد»ش؟

پیشینه غوغای فدرالیزم در افغانستان تحت سلطه جنایت‌بار مافیای جهادی و گلبدینی و بخصوص اظهارات جو بایدن به وضاحت می‌رساند که این نقشه از کله یک هرزه‌ی واواکی و امثالش نجهیده بلکه دست‌پخت «سیا» می‌باشد که غلامان وطنی‌اش در فرصت‌های معین آن را نشخوار می‌کنند تا سرسپردگی و وفاداری خود را به «سیا» و دیگر استخبارات ثابت نموده باشند.

امریکا به یاری «آی‌اس‌آی» و عربستان با ایجاد «تنظیم»‌های جهادی به سرکردگی جنایتکاران حرفه‌ای و در دست گرفتن کامل زنجیرشان هر چند ثمر و آینده جنگ مقاومت ضدروسی را دزدید، موفق شد افغانستان را ویتنام اتحاد شوروی سازد. حال دولت روسیه هم بی‌میل نیست برای گرفتن انتقامی سرزمین ما را از طریق تشدید تضادهای قومی، مذهبی، خرید سران طالبی و جهادی و پشتیبانی پنهان و آشکار از فدرالیزم به ویتنام دومی برای امریکا بدل کند.

چرا چنین است؟ چرا علاوه بر امریکا و پاکستان، روسیه و ایران و حتی ترکیه همچو کفتاران بر میهن بی‌رمق ما، میهنی در بند اشغال و جهادی و طالبی نشسته و قصد دریدن کامل آن را دارند؟ زیرا در افغانستان از داشتن دو ابزاری (اکثریت ناآگاه و اقلیت خاین) برخوردارند که چرچیل گفته بود.(۳)

لطیف پدرام و دیگر خاینان افغان با مقامات پاکستانی
لطیف خان هر قدر بیشتر خود را زیرپای گلبدین و سایر جنایت‌پیشگان و مقامات پاکستانی بیندازی، ماهیت خاینانه‌ی تجزیه‌طلبی‌ات را برجسته‌تر می‌سازی.

اکثریت ملت ما در اثر ضربات خونبار و پرفاجعه ۴۰ سال اخیر دولت‌های پوشالی و فرهنگ قرون وسطایی جهادی و طالبی ناآگاه مانده‌اند، و اقلیتی از فاسدترین خاینان از نوع کرزی و خاندان و کابینه‌های جاسوس و غارتگر‌ش تا دولت به همان اندازه فاسد و چپاولگر غنی و داکتر عبد‌الله‌ وقیحی که نه از گران‌پوشی تهوع‌آورش می‌شرمد و نه از خریدهایش از اروپا. در این میان طبعا اراذل میهن‌فروش دست‌دوم نظیر لطیف پدرام، کامران میرهزار، غلام‌سخی ارزگانی(۴) و... بی‌قرارانه سعی می‌ورزند از سروران سرجنایتکارشان در جلب «سیا» و «آی‌اس‌آی» عقب نمانند. ارزگانی، کامران میرهزار، رزاق مامون و غیره تجزیه‌طلبان در شادی‌مرگک شدن «دکتر» از حرف جو بایدن شریک اند. و این بیانگر تنیدگی ناف آنان با ناف رورابکرها، جو بایدن‌ها، خلیل‌زادها و از این قبیل گردانندگان ماشین خون و خیانت امریکا در جهان و مشخصا افغانستان شوربخت می‌باشد.

هنگامی که فوزیه کوفی با دنائت یک زن خودفروخته چتلی طالبان را خورد، عمر زاخیلوال امیرالمومنینی با دهان پخ و متفاخرانه با آنان عکس یادگاری گرفت و کرزی مثل همیشه از دلالی برای «برادران ناراض»اش سر از پا نمی‌شناخت، بسیاری تعجب کردند که چه شده که خاینان مذکور در آب تطهیر ریختن بر مزدوران «آی‌اس‌آی» توجهی به حفظ ظاهر هم نمی‌نمایند. آنان خبر نداشتند که زلمی خلیل‌زاد مدت‌ها قبل این حقنه را در مغز دوحه‌رفتگان تطبیق کرده بود: «در گذشته حدس می‌زدم طالب‌ها یک عسکر پیاده زیر کنترول یک کشور خارجی است اما بعد از این ۹-۱۰ ماه به این نتیجه رسیدم که او گپ از حقیقت کمی فرق دارد. هستند طالب‌هایی وطندوست که می‌خواهند یک افغانستان پیشرفته و با امن رویکار بیاید.»(۵)

لطیف پدرام و دوستم در جمع خبرنگاران پس از هتک‌حرمت خانه اکبر بای
لطیف پدرام و دوستم در جمع خبرنگاران پس از هتک‌حرمت خانه اکبر بای.
اگر دولتی وجود می‌داشت این هر دو باید به عنوان اوباش بیناموس در زندان می‌پوسیدند.

رنگین سپنتا میمون مقلدِ زلمی خلیل‌زاد، او را «دیپلمات بسیار برجسته و توانا» توصیف می‌نماید(۶) لاکن به این سیاه‌مار «بسیار توانا» در این وطن گفته می‌شود «روی دروغگو سیاه» و در امریکا به یقین حتی از کودکان خواهد شنید «Liar, Liar, Pants on Fire!» (یا چیزی از این قبیل که ما بلد نیستیم) که چرا پس از دهه‌ها، ناگهان وابسته و چاکر «آی‌اس‌آی» و «عسکر پیاده و زیر کنترول» پاکستان بودن طالبان را حاشا می‌کند! آوردن شواهد متعدد در مورد این که مادر طالبان «سیا» و پدر شان «آی‌اس‌آی» است را زاید می‌دانم. تنها این گفته‌ی تازه‌ی عمران خان سیلی‌ای سختی به روی خلیل‌زاد «فراموشکار» می‌باشد: «ارتش پاکستان و آی‌اس‌آی، القاعده را برای جنگ در افغانستان آموزش دادند پس همیشه یک رابطه میان القاعده و آی‌اس‌آی بوده.»(۷) بینظیر بوتو اقرار نموده بود: «فکر روی‌کار آوردن طالبان از انگلیس‌ها بود، مدیریت آنرا امریکایی ها بعهده گرفتند، هزینۀ آنرا سعودی‌ها پرداختند و من اسباب آنرا فراهم کرده و طرح را به اجرا درآوردم.»(۸) جنرال اسد درانی رییس اسبق «آی‌اس‌آی» نیز از این واقعیت پرده برداشته و به خبرنگاری که پرسیده بود «آیا از نقش پاکستان به‌ویژه آی‌اس‌آی یا سازمان استخبارات نظامی ‌آن کشور که شما زمانی رییسش بودید، در ایجاد جنبش طالبان پشیمان هستید؟» جواب داده بود: «آنچه را که ما انجام دادیم یکی از نیاز‌های شرایط آن زمان بود. تا هنوز هم از آنچه انجام شده است، پشیمان نیستم و من فکر می‌کنم که ما آن طوری که لازم بود، بازی کردیم.»(۹)

و این مشتی بر دهان خلیل‌زاد به شمار می‌رود:

«احمد رشید در فایننشل تایمز پیشنهاد تجزیه افغانستان را که روبرت بلک‌ویل سفیر پیشین آمریکا در هند مطرح کرده است، رد می‌کند. آقای بلیک در یکی از شماره‌های قبلی فایننشل تایمز نوشته بود که چون آمریکا نمی‌تواند در جنگ جاری در افغانستان برنده شود، پس باید تجزیه بالفعل این کشور را بررسی کند. جنوب پشتون‌نشین را به طالبان بگذارد و از شمال که در آن ازبک‌ها، تاجیک‌ها و هزاره‌ها زندگی می‌کنند حمایت کند.... احمد رشید می‌نویسد که حتی یک افغان هم از چنین پیشنهادی حمایت نمی‌کند.... احمد رشید ادامه می‌دهد که ترکیب قومی افغانستان بسیار پیچیده است. پشتون‌ها در شمال با ازبک‌ها و تاجیک‌ها زندگی می‌کنند و جنوب نیز سهم ساکنان غیر پشتون دارد.... به نوشته احمد رشید، تجزیه افغانستان نتایج خونبارتر و وحشتناک‌تر از تجزیه هند در سال ۱۹۴۷ را در پی خواهد داشت. احمد رشید در ادامه نوشته است اگر آمریکا و ناتو جنوب افغانستان را ترک کنند این خیانتی به آن پشتون‌هایی خواهد بود که در برابر طالبان مقاومت کرده‌اند..... احمد رشید پیشنهاد تجزیه افغانستان از سوی سفیر پیشین آمریکا در هند را ساده‌دلانه می‌خواند.»(۱۰)

خلیل‌زاد باید بفهمد که مردم این اسناد را جدی می‌گیرند و نه جعلیات او را.

ضمنا، «دیپلمات توانا» با این گفتارش در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا (۱۲ جولای ۲۰۱۶) چه می‌کند:

«از دیدی وسیع‌تر استفاده پاکستان از عوامل افراطی و تروریست به شمول تهدید هندوستان، نقش مهمی در هراس جهانی از افراط‌‌‌گرایی اسلامی دارد. اگر قرار است در شکست تروریزم و افراطیت در سراسر جهان موفق باشیم باید علیه آن بایستیم.... از سقوط طالبان به این سو پاکستان به بازی دوجانبه محیلانه و خطرناکی مشغول بوده است. پاکستان از یک سو چهره شریک امریکا را به خود می‌گیرد ولی از سوی دیگر از شبکه طالبان و حقانی مرتبط با القاعده پشتیبانی می‌کند. از سال ۲۰۰۵ طالبان و شبکه حقانی در پاکستان تجدید سازمان یافته و شورش ویرانگری را بر ضد نیروهای امریکایی و افغان راه انداخته‌اند.... پرویز مشرف سال‌ها بعد از عزل از رهبری کشورش، با مباهات از حمایت پاکستان از گروه‌های افراطی سخن گفت.... امریکا در قبال این سیاست پاکستان باید به فشار بر اسلام‌آباد بیفزاید.... افزایش حملات پهپادها علیه حقانی و رهبران ستیزه جوی طالبان این پیام را برساند ولی حملات پهپادها به تنهایی و بدون فشارهای هم‌زمان سیاسی و مالی، کافی نخواهد بود.... واشنگتن باید به پاکستان هشدار دهد که با تعزیرات شدیدتری نظیر ایران مواجه خواهد شد اگر مذاکرات صلح بین حکومت افغانستان و طالبان را تسهیل نکند.... در حال حاضر پاکستان برای امریکا یک "متحد غیرناتویی" به حساب می‌رود. این به‌هیچ‌وجه مناسب نیست. با توجه به سیاست و کردار پاکستان بهتر است این کشور در فهرست کشورهای حامی تروریزم وزارت خارجه ما شامل گردد.»

خلیلزاد، حامد گیلانی و سپنتا در دیدار با سران وحشی طالبان در دوحه
مستر خلیلزاد می‌توانی به اینگونه طالبان و غیرطالبان بوت‌پاکت که صدقه و قربانت می‌شوند هر امرونهیی کنی اما یادت باشد که اینان برای مردم افغانستان به مثابه خودفروختگان و نوکران بیگانه حیثیتی ندارند.

چه پیش آمد که تجربه پانزده ساله «پدرخوانده آدمکشان جهادی و طالبی» فقط با مذاکرات چندماهه با طالبان دود هوا شد و تروریست‌های قرون وسطایی که باید با پهپادها نابود گردند، به کسانی استحاله یافتند که «افغانستان پیشرفته» می‌خواهند؟

طرح تجزیه وطن ما به شمال و جنوب زیر نام فریبنده فدرالیزم از دیرباز تا حال روی میز دولت جهادی‌پرور، طالب‌پرور و داعش‌پرور امریکا قرار دارد.

نه. واقعیت این است که خلیل‌زاد نه مشاعرش را از دست داده و نه در عالم بی‌خودی این حرف‌ها را پرانده. امریکا که می‌خواهد هر طوری هست با طالبان صلح کند پس غیر از چشمک‌زدن به پاکستان، برای صحنه‌آرایی، باید خلیل‌زاد خودفروختگان گوناگونی را به مسکو و دوحه میفرستاد تا مانند نبی مصداق، جعفر مهدوی، نرشیر نگارگر، روستار تره‌کی، خلیل‌‌الله‌ هاشمیان، جنرال رحمت‌الله صافی و... خاک‌پای چشم‌سرمه‌ای‌های «آی‌اس‌آی»‌ای را بلیسند، و به آنان تفهیم می‌نمود که طلبه‌کرام غلامان حلقه بگوش پاکستان نه بلکه وطندوست، خواهان صلح و افغانستان پیشرفته اند! چیزی که خود طالبان هم از گفتن‌اش خجالت می‌کشند. و دیدیم که با اطاعت برده‌وار از همین فرمان پدر خلیل‌زاد بود که از عطا‌محمد گرفته تا حامد کرزی، عمر زاخیلوال، لطیف پدرام، رنگین سپنتا، اسماعیل، قانونی، محقق و سایر مادرفروشان، پروانه‌وار گرد عباس ستانکزی و سایر آدم‌کشان طالبی چرخیدند و چرخیدند و فوزیه کوفی شرف‌باخته در واقع به نیابت از همه میهن‌فروشان اناث و ذکور، با الهام از پدرش خلیل‌زاد گفت «طالبان تغییر کرده‌اند»!

حتی یک چهره ملی بین این حقوق‌بگیران کثیف «سیا» پیدا نشد که طالبان را به نام اصلی‌شان -‌تروریست‌ها و سرسپردگان آی‌اس‌آی-‌ خوانده، کارنامه جنایات هیتلری آنان را برملا نموده و تلاش‌های خلیل‌زاد را دغلکاری‌ای هلاکتبار علیه مردم و میهن ما اعلام کند. آری، قسمی که چرچیل گفته تا زمانی که امریکا یا هر قدرت زورگو مشتی غداران بنیادگرا و غیربنیادگرا را در اختیار داشته باشد و مردم ما به نیروی عظیم برانداز خود پی نبرده‌اند، می‌تواند با سرنوشت مردم ما بازی کرده و برای آینده آنان توسط همان پاپی‌گک‌های‌ روی زانوی شان «راه‌ حل‌های» امریکا، ایران و پاکستان‌پسند را ارایه دارند.

جنتری منتشره لطیف پدرام
سگ در سایه شتر راه میره و میگه سایه از مس!
لطیف خان، هزار بار دهانت را بشوی و بعد نام حفیظ آهنگرپورها، مجید کلکانی‌ها و قیوم رهبر‌ها را بگیر که در راه حفظ یکپارچگی و بهروزی میهن‌شان از جان گذشتند و زمانی که قبل از تیرباران شدن توسط خاد شکنجه می‌شدند، تو چه بسا یکی از شکنجه‌گران بودی و حالا همآواز با امریکا و پاکستان خورشید و عشق این فرزندان را می‌خواهی دو پاره کنی. بین تو و آن جانباختگان دریایی از خون حایل است. ننگ و نفرین راهروان آن قهرمانان بر تو و شرکای وطنفروش‌ات!

باری، دروغگویی خلیل‌زاد، هیچ تعجب ندارد. امریکا که به منفورترین، جنگ‌افروز‌ترین و قلدرترین کشور در جهان ملقب است چگونه سیاست‌هایش می‌تواند عاری از ریا و پیمان‌شکنی باشد؟ مگر امریکا راجع به سلاح‌های کشتار جمعی صدام دروغ نگفت تا با این بهانه به عراق حمله کند؟ مگر تجاوز اشغالگرانه‌اش به افغانستان زیر نام «آزادی، دموکراسی و تامین حقوق زنان» نبود ولی به جای طالبان لنگی‌پوش، خون‌آشامان نکتایی‌پوش بی‌ناموس‌تر و سیاه‌کار‌تر از طالبان را بر مسند قدرت نه‌نشاند؟ مگر ترامپ متهم نیست که تنها در یک سال کارش بیش از دو هزار دروغ تحویل داده؟(۱۱) و سی‌ان‌ان مدعی نیست که ترامپ تا ۲۰۱۹ ده‌هزار بار دروغ‌گو تشریف داشته است؟(۱۲) پس این مهره‌اش چه باشد که دروغ نبافد آن هم به دولت پوشالی و مشتی مرتجعان مادرفروش در مسکو و دوحه؟

خلیل‌زاد طبق سیاست تفرقه‌ انداز و مسلط شو امریکا می‌داند که در افغانستانی چنین در تقلا در گرداب مدهش بنیادگرایی، توطئه فدرالیزم چقدر مطابق سیاست امپریالیستی قطعه قطعه کردن نوع یوگوسلاوی و تفرق قومی و مذهبی کشورهای وابسته است.

بناءً لطیف پدرام و شرکای «فدرال» طلب‌اش را عزیز می‌دارد و هر چند وقت بعد آنان را به سر دادن این نغمه نحس وچ می‌کند. گسیل او به مسکو و پاکستان از همین دسیسه‌ی تقسیم افغانستان به شمال و جنوب آب می‌خورد! او به آنجا رفت تا مولودات فاشیست «آی‌اس‌آی» را از نطفه‌ی حرام فدرالی، تجزیه افغانستان و به رسمیت شناختن خط دیورند در شکم‌اش اطمینان دهد. سرخمی حضوری او به طالبان در دوحه در خدمت تقویت عمیق‌تر پیوندش با «آی‌اس‌آی» هم بوده است.

با اطاعت برده‌وار از فرمان پدر خلیل‌زاد بود که از عطا‌محمد گرفته تا حامد کرزی، عمر زاخیلوال، لطیف پدرام، رنگین سپنتا، اسماعیل، قانونی، محقق و سایر مادرفروشان، پروانه‌وار گرد عباس ستانکزی و سایر آدم‌کشان طالبی چرخیدند و چرخیدند.

در این‌جا بد نیست تاکید نمود که اگر این مرغک‌ باز بی‌وقت آذان فدرالیزم را شروع کرده، تقصیری ندارد. از یک واواکی که دهانش را با فحاشی علیه شاه امان‌‌الله بیالاید و در مقابل از نبش قبر و تکریم حبیب‌‌الله کلکانی با اوباش شورای نظاری به خلسه فرو رود، دیورند را سرحد مسجل بداند(۱۳)، افشاگری‌های زنان مبارز را به شیوه اسحق نگارگر با کشیدن تنبانش پاسخ دهد(۱۴)، در برخورد به آدمخوری‌های رژیم خون و خیانت خامنه‌ای، سنگ و کلوخ شده همچو تمامی به اصطلاح نویسندگان و شاعران و سیاست‌مداران واواکی و سازشکار دهانش را ببندد و... توقعی غیر از این نیست. او با تجزیه‌طلبی آشکارش و بوسیدن پای طالبان چه فرقی دارد با مفلوکی به اسم نورالله جلیلی و تملق‌های کراهت‌انگیزش(۱۵) به طالبان؟ رقت‌انگیز وضع کسانیست که او را «دکتر» گفته بالا بالا می‌کنند به جای این که ماسکش را دریده و ماهیت واواکی و ضدملی او را آفتابی نموده به رویش تف بیندازند.

اما در رسوا و طرد نمودن این فرد نباید تاکید بر جریان خوش‌خانه‌ای بودنش اساسی پنداشته شود، باید کوشید بر نقطه‌نظرات ضدملی او که ملهم اند از «سیا»، «آی‌اس‌آی»، «واواک»، «ام.آی۶» و «موساد» دایر بر پیوسته نوکر، عقب‌مانده، فقیر، بنیادگرا و متفرق بودن افغانستان، تمرکز داد.

تردیدی نیست که اگر چه امروز افغانستان زیر یوغ اشغال و پادوان آن جان می‌کند، سرانجام گورستان دشمنان خارجی و سگ‌های زنجیری آنان چه از جنس ملای لنگ، چه حبیب‌‌الله کلکانی، نادر، پرچمی، خلقی، طالبی و چه جهادی گردیده و کلیه اقوام ما با خشم و انزجار بیکرانی در سینه‌ همراه با روشنفکران انقلابی‌ خود بهمن‌آسا توفیده و گلیم آن دشمنان و همدستان خرد و کلان واواکی، آی‌اس‌آیی و موسادی آنان را از بیخ‌وبن بر خواهند چید.





پی‌نوشت‌ها:

۱) سایت آریا نیوز، ۲۳ سنبله ۱۳۹۸.

۲) همان‌جا.

۳) زمانی چرچیل در پاسخ به این سوال اوریانا فالاچی که چرا شما برای ایجاد یک دولت دست‌نشانده آنقدر دور به هند می‌روید اما این کار را نمی‌توانید در بیخ‌گوش خودتان یعنی در آیرلند انجام دهید؟ جواب داد: برای انجام این کار به دو ابزار مهم احتیاج است که آنها را در آیرلند نداریم یعنی اکثریت ناآگاه و اقلیت خاین.

۴) این آقا طی مقاله‌ای هر قدر توان روده‌درازی داشته به خرج داده تا از «فواید» و «کرامات» بی‌شمار فدرالیزم از زبان «بابه مزاری» و غیره «بابه»ها روی کاغذ آورد بدون آن که قادر باشد بفرماید هم اکنون در کشوری که به برکت سلطه جانیان دزد جهادی و به اصطلاح تکنوکراتان مولود «سیا» با معاش‌های نجومی، آه در بساطش نمانده و امپریالیست‌ها و پاکستان و ایران کل هستی‌اش را تهدید می‌کنند، تجویز فدرالیزم برای آن اگر صرفا به معنی اتن انداختن فرومایگان بی‌وجدان بر سر یک جنازه عزیز نیست، چیست؟ او و امثالش به واهی و غدارانه بودن پلان شان وقوف دارند که هم اکنون در نبود فدرالیزم مدرالیزم، این «بابه مزاری»‌ها، «بابه مسعود»ها، «بابه گلبدین»ها،«بابه عطا»ها، «بابه سیاف»ها و بقیه «بابه»‌های تبهکارتان چه بر سر مردم بی‌دفاع آورده‌اند که وقتی بر مناطق فدرالی‌شده حاکم گردند، خواهند آورد. مشخصا: در صورتی که «بابه محقق» بر یک ولایت دست بازتر داشته باشد، دیگر به سبک «بابه مزاری» هوس داشتن پتنوس‌های پر از چشم‌های قربانیانش و سینه‌های بریده زنان را نخواهد داشت؟ رشید دوستم دیگر از گلیم‌جمعی، تجاوز به همراهی لطیف پدرام بر خانه اکبربای، تجاوز جنسی به فیض‌الله ذکی، احمد ایشچی و سایر مخالفانش دست خواهد کشید؟ سیاف به میخ‌زنی بر کله‌ی مردم هزاره ما و عرضه زنان ما به باداران عربش نخواهد پرداخت؟ عطا محمد به همین صدها میلیون دالر دارایی کنونی قناعت کرده، به چور و رهزنی ادامه نداده و داره‌های مافیایی‌اش به سرکردگی حمید خراسانی، داکتر ربیع، افضل حدید، جنرال صبور، زلمی یونسی و... را منحل خواهد کرد؟ در خوردوبرد و قاچاق‌بری ظاهر قدیر، فوزیه کوفی، گلبدین، یونس قانونی، ضیا مسعود، ولی مسعود و شرکا در قلمرو‌های فدرالی‌شان وقفه‌ای پدید خواهد آمد؟ آیا خیل کلان دزدان و هرویین‌سالاران پارلمان‌نشین با معجزه فدرالیزم، انسان‌هایی شریف، باوجدان و وطن‌دوست شده و دست‌دردست بقیه همتایان میهن‌فروش شان، به قصد تجزیه کشور، رابطه خود را با «واواک» و «آی‌اس‌آی» قطع خواهند کرد؟ بر اساس کدام معجزه، سرجنایتکاران در هر فدرال از قوم‌بازی و مذهب‌بازی روی برتافته و به حقوق متساوی شهروندی زنان و مردان احترام خواهند گذاشت؟ آیا...
آقای ارزگانی میدانی و می‌دانیم که سگ و پشک این دیار اسیر «سیا» و مادرفروشان طالبی، جهادی و غیرجهادی‌اش نیز به فدرالیزم‌بازی‌های خودت، «دکتر»ات و همفکران می‌خندند. ولی این ترا و نظایرت را به سکوت و استعفا از اجرای فرمایش «سی‌آی‌ای»، «آی‌اس‌آی» «واواک» و «موساد» وا نخواهد داشت زیرا تا وقتی که سرجنایتکاران جهادی بر سرانگشتان والد‌های شان زنده و فعال اند شمایان باید خالصانه و خستگی‌ناپذیر به دهل سوراخ‌شده‌ی‌ آنان برقصید.

۵) مصاحبه با تلویزیون «طلوع»، ۲ سپتامبر ۲۰۱۹.

۶) رنگین سپنتا در برنامه «کاکتوس» تلویزیون یک، ۳۱ جنوری ۲۰۱۹.

۷) بی‌بی‌سی فارسی، ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹.

۸) مصاحبه با «لوموند»، ۳۰ اکتوبر ۲۰۰۰.

۹) روزنامه «۸ صبح»، ۲۹ حمل ۱۳۹۴.

۱۰) بی‌بی‌سی فارسی، ۵ اگست ۲۰۱۰

۱۱) سایت artofthelie.org

۱۲) سی‌ان‌ان، ۲۹ اپریل ۲۰۱۹.

۱۳) در مورد دیورند باید تصریح نمود که حل آن منوط به استقرار دولت‌های دموکراتیک در پاکستان و افغانستان است تا با مراجعه آزاد و عادلانه به آرای پشتون‌ها و بلوچ‌های دو طرف خط مناقشه‌ی دیرین خاتمه یافته و آغاز دوستی‌ای پایدار بین مردم دو سرزمین بنیان نهاده شود.

۱۴) «فحاشی‌ های‌ بی‌ناموسانه‌ی‌ لطیف‌ پدرام‌ (آوان‌) نمی‌تواند جواب‌ مطلب‌ "پیام‌ زن‌" باشد»، «پیام زن» نشریه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا)، شماره مسلسل ۴۱، عقرب ۱۳۷۴.

۱۵) «سید نورالله جلیلی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان می‌گوید، در صورت پیروزی در انتخابات، نظام سیاسی را از جمهوری اسلامی به امارت اسلامی تغییر خواهد داد. آقای جلیلی در مصاحبه‌ای با رادیو آزادی گفته که در صورت نیاز سرود ملی و رنگ بیرق افغانستان را نیز تغییر می‌دهد. او جنگ طالبان را مشروع می‌خواند و می‌گوید این گروه برای اعادۀ امارات اسلامی می‌جنگد». (رادیو آزادی، ۲۸سنبله ۱۳۹۸)

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 102 نفر