سارا واگنکنشت، صدایی دربرابر اشغال و بیعدالتی
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در دوشنبه، 07 حمل 1402
سارا واگنکنشت یک نام آشنا و شناختهشدهترین چهره چپ و عضو حزب چپ آلمان (دی لنکه) است که با رُکگوییهایش علیه سیاستهای ضد بشری دولت آلمان همیش بر سر زبانها بوده و به نام روزا لوگزامبورگ دوم شهرت یافته است. سارا در ۱۶ جولای ۱۹۶۹ در آلمان شرقی به دنیا آمد. زمانیکه در برلین بود به عضویت «جوانان آلمانی آزاد» (FDJ) در آمد و در سال ۱۹۸۹ به «حزب اتحاد سوسیالیست» (SED) پیوست. پس از فروریختن دیوار برلین و تبدیلی «حزب اتحاد سوسیالیست» به «حزب سوسیالیزم دموکراتیک»، واگنکنشت به عضویت کمیته ملی حزب انتخاب شد و همچنان به «پلتفورم کمونیست» که یک حزب مارکسیست-لنینیست بود، پیوست. سارا خواست به معاونت حزب خود را کاندید نماید اما از آنجا که طرفدار نظام آلمان شرقی و کمونیزم بود، در داخل حزب با مخالفت رهبران مواجه و از این تصمیم خود منصرف شد. سارا استدلال میکرد که حزب چپ باید اهداف رادیکال و ضد سرمایهداری را دنبال کند و از «حزب سوسیال دموکرات» و «حزب سبز» که میانهرو هستند، متمایز بماند. این روزها به دلیل اظهارات صریحاش با مخالفتهایی از جانب رهبری حزباش که مواضع سازشکارانه دارند نیز مواجه میباشد بنابر این رسانهها از احتمال اینکه او حزب جدیدی پایهگذاری کند سخن میگویند.
سارا در سال ۲۰۱۷ خواستار انحلال ناتو شد. نامبرده از پیروزی رهبران چپ در امریکای لاتین حمایت کرد و بهعنوان سخنگوی «شبکه همبستگی آوانزا» ونزویلا فعالیت میکرد. در سال ۲۰۱۰، هنگامی که شیمون پرز، صدراعظم جنایتکار اسراییل در روز یادبود هولوکاست در پارلمان آلمان سخنرانی کرد، سارا تنها فردی بود که از ایستادن و ادای احترام به وی سر باز زد. او بهخاطر نظرات رادیکالاش برای مدت درازی تحت نظارت سازمان اطلاعات داخلی آلمان بود. سارا به شدت برای پایاندادن دخالت نظامی آلمان در جنگهای خارجی تلاش کرد و از دولت آلمان میخواست که صادرات سلاح را متوقف کند. سارا میگوید:
«من این را بسیار ناصادقانه میپندارم که دولت میگوید ما با تروریزم میجنگیم درحالیکه شما با کسانی که آشکارا از تروریزم حمایت میکند همکاری میکنید و به آنها سلاح میدهید. شما نمیتوانید توسط تروریزم با تروریزم مبارزه کنید.»
۲۶ فبروری ۲۰۲۳: سارا واگنکنشت در کنار الیس شواتزه (روزنامهنگار فیمنیست آلمانی) راهپیماییای را تحت «شورشیان صلح» در برابر پارلمان این کشور فرا خوانده بودند که بیش از ۵۰ هزار تن در آن اشتراک ورزیده بودند.
پس از حمله روسیه به اوکراین او به طرفداری روسیه توییت نوشت که به مخالفت شدید رهبران حزب «دی لنکه» روبرو شد. او در سخنرانی خود در بوندستاک (پارلمان آلمان) گفت:
«من هم مثل شما به این لشکرکشی رای نخواهم داد. اما من از خود، جدا، میپرسم که آیا شما در استدلالهای خود قدری یک جانبه نیستید؟ شما به درستی از این که افراد غیرنظامی در حملات به رقه قربانی شدهاند شاکی هستید. ولی درمورد کسانی که قربانی حملات هوایی روسها شدهاند، مثلا در منطقه حمص، چه میگویید؟ البته این قربانیها هم به اندازه قربانیان حملات فرانسویها، مانند قربانیان بمهای امریکایی، قربانیان همه بم های دیگر غمانگیز هستند.... بمها صلح نمیآورد، چه بمب روسی باشد، یا بمب امریکایی و یا هم بمب فرانسوی. این را من همهجا به همین صورت گفتهام. من دیروز در تظاهرات دربرابر "رایشتاگ" که من به آن دعوت شده بودهام، دقیقا همین را گفتم. این صادقانه نیست که شما دست میزنید و میگوید که این قربانیان عوضی هستند ـ در روزنامهها هم آمده است، ولی شما امروز به اعزام نیروی نظامی به سوریه رای موافق میدهید. صاف و ساده بگویم این یعنی دغلکاری. اگر شما مخالف بم هستید و بم روسی را محکوم میکنید. پس لطفا دست خود را برای دست دادن و اعلام موافقت بالا نبرید که هواپیماهای "تورنادو"ی خود را برای بمباران مردم غیرنظامی به آن جا بفرستید.»
سارا منتقد نقش عربستان سعودی در حمایت از تروریزم اسلامی است و در این مورد میگوید:
«عربستان سعودی در همه اینها نقش بدی ایفا میکند. آنها نه تنها یک طرف متخاصم در سوریه هستند، بلکه نشان داده شده است که مواد لازم را برای سازمانهای اسلامگرا تامین میکنند و گروههای تروریستی اسلامگرا را تامین مالی میکنند.»
او همچنان از اردوغان و مراکز تحت حمایت او انتقاد کرده و گفت:
«باید مراقب بود که بهانه اسلام از سازمانهای خاصی که در آلمان از ادغامزدایی حمایت میکنند و در حقیقت نفرت را آموزش میدهند یا در مساجد تبلیغ نفرت میکنند، حمایت نکنید. این سازمانها که یکی آن DITIB یا سازمان چتر اسلامی است توسط اردوغان اداره میشود.»
در مصاحبه با آلبرت مولر (۲۹ مارچ ۲۰۱۶) در مورد نظام سرمایهداری حاکم در جهان میگوید:
«نظام اقتصادی سرمایهداری فعلی ما، که نه تنها مولد نابرابریهای اجتماعی است، بلکه آن طوری که بسیاری از مردم به اشتباه باور دارند، این نظام بهطور فزایندهای قادر به تولیدات مفید و نوآورانه نیست. برعکس در زمینههای مهم این نظام حتا نوآوری را مهار میکند، چون برای سردمداران قدرت این نوآوریها به صرفه نیست. بهعنوان مثال، دنیای دیجیتالی انحصار شده و علیه منافع عموم به کار برده میشود. کاربرد دنیای دیجیتالی اکنون در جنگها و در جاسوسی و کنترل دولتها علیه منافع عموم به کار برده میشود و این در گذشته تا این حد امکان پذیر نبود.
...
در نظام سرمایه داری آن طوری که ادعا میشود استعدادها و شایستگیها و نبوغ شکوفا نمیشوند. چرا که بیشترین درآمدها متعلق به کسانیست که داراییهای کلان دارند. در نظام سرمایهداری بازار اقتصادی آزاد نیست. چرا که بازارهای مهم اقتصادی از طرف کنسرنهای بزرگ کنترل میشوند. در حال حاضر کنسرنها و شرکتهای بزرگ خود را پشت یک دیوار از اختراعات ثبتشده (Patent) مخفی میکنند و مانع شکوفایی افراد شایسته و کنجکاو میباشند. علاوه بر این، معمولا مالکان سرمایه در کاپیتالیزم مانند گذشته مالکان کارآفرینی و ارزش آفرینی نیستند، بلکه این مالکان کارآفرین و ارزشآفرین به طور فزایندهای به حاشیه رانده میشوند و نسبتا کمابیش مشکلات زیادی برای بقای خود دارند. صاحبان اقتصاد در نظام سرمایهداری معمولا تراستها و کنسرنهای انحصاری هستند، آنهایی که مراکز تولیدی را به شرکتهای سهامداران بزرگ کاهش دادهاند که فقط و فقط به دنبال سودجویی اند و رابطهای با خط تولید ندارند.»
او که مدافع طبقات محکوم جامعه است در صفحه انستاگرام خود نوشت:
«در سال ۲۰۲۲ معاشات حقیقی ۳٫۱ در صد کاهش یافتهاند. این به ترتیب؛ سومین سال بود که قدرت خرید و درآمدها کاهش یافتند. و امسال؟
نظر به تخمین اداره فدرالی احصاییه آلمان، در ماه فبروری سال جاری ۲۰۲۳، نرخ تورم رقم درشت ۸٫۷ در صد را نشان میدهد. به این معنی که هر سال تنها به سبب افزایش قیمتها، یک ماه معاش به گفته مردم عام خاک و دود میشود. من معتقدم که به همین سبب، درخواست معاش بلندتر از جانب کارگران پست، کارگران میدانهای هوایی، کارگران ترانسپورت شهری، کارگران جمعآوری زبالههای شهر و کارگران کودکستانها به کلی برحق است... نظر به پیشگوییها، داکس به سهمداران شرکتهای عضو خویش در سال جاری ۵۵ میلیارد یورو تحویل خواهد داد، یعنی چهار میلیارد یورو بیشتر از سال گذشته. سردسته این لیست، شرکت فولکس واگون، آنقدر مفاد به سهمداران خویش سپرده که هیچ شرکت عضو داکس آلمان پیش از این چنین نکرده است. من چنین یک برتری را موازی و همزمان با موجودیت بحران اقتصادی، فشار موجود بالای حقوق حقیقی زحمتکشان و مبارزه برای ادامه حیات از جانب شمار زیاد شرکتهای کوچک و نیمهبزرگ، جنون محض میپندارم! ساختار سیاسی بالاخره باید این نظم توزیع از پایین به بالا را متوقف نموده و شرایط را برای کسبهکاران و طبقه متوسط جامعه بهتر سازد!
حقوق/معاشات باید افزایش یابند!»
سارا واگنکنشت درمورد جنگ و تباهی در سوریه، لیبیا، عراق، افغانستان، اوکراین و... معتقد است که مقصر اصلی این همه فجایع دولت امریکا است چون با جنگافروزی، بازار فروش اسلحه و صنعت آن رونق میگیرد و این کشور مولود انواع تروریزم و بنیادگرایی تلاش میورزد با بهانههایی، کشورهای عقبنگهداشتهشده را به جنگ بکشاند و سود به چنگ آورد. او بارها بیان نموده است که دیگر فریب امریکا را نباید خورد:
«من آرزو میکردم که در مقابل همه آن جنگهایی که با دروغ آغاز شد، مانند جنگ عراق، افغانستان، لیبیا، سوریه و حتا در همین وسط اروپا یعنی بمباران بلگراد، مانند این جنگ اوکراین، شاهد اعتراض و واکنش میبودیم. هیچ جنگی روی جنگهای دیگر را نمیتواند سفید کند. پس نباید فریب کسانی را خورد که مانند بایدن در هریک از این جنگها به نوعی نقش داشته و حالا خود را خیرخواهانه جا میزنند.»