مکاتب و لیلیههای فتحالله گولن، مراکز ترویج فاشیزم بنیادگرایی در افغانستان
- رده: مقالات
- نویسنده: قباد
- منتشر شده در چهارشنبه، 05 جوزا 1400
افغانستان در ۴دهه خونین رژیمهای مستبد و پوشالی و ضدمردمی را به خود دیده است که هرکدام در تباهی معارف کشور نقش جنایتبار ایفا کرده عوامل و زمینهساز رشد سرطانوار گروههای جهالتپیشهی خصم علم و فرهنگ مترقی بودهاند. امپریالیزم امریکا و ارتجاع عرب و ایران و پاکستان از طریق دستپروردههای خونآشام تنظیمی و طالبی و روشنفکران پلید جهادی-طالبی ضربه مهلکی بر بنیاد فکر ایستادگی در برابر هر نوع تجاوز و فرهنگ انسانی معمول افغانها زده، اذهان چند نسل را با مخدر اخوانیزم آغشته و آنان را از دانش و دستاوردهای علمی بشر محروم و دور نگهداشتند.
روزنامه واشنگتنپست مقالهای درباره گولن منتشر و با گراهام فولر محقق در راند کارپوریشن و رییس سابق «سی.آی.ای» در افغانستان (۱۹۷۸) گفتگو نموده که فولر میگوید: «... در ۲۰۰۶ نامهای به اداره پلیس فدرال امریکا نوشته و در آن اعلام نمود که فتحالله گولن تهدیدی برای امنیت امریکا محسوب نمیشود و از دولت درخواست نمود تا از بازگرداندن وی به ترکیه خودداری نماید.»
مولود متعفن دیگر سی.آی.ای۱ ، جریان فتحالله گولن نیز از قافله دور نماند و از ۱۹۹۵ بدینسو با ایجاد مکاتب زنجیرهای افغان-ترک، لیسههای خصوصی، کودکستانها، مکاتب متوسطه خصوصی، کورسهای آمادگی کانکور، کورسهای آموزش زبان ترکی، مدارس دینی، لیلیهها و نهادهای فرهنگی و امدادرسان در چندین ولایت افغانستان ریشه دوانیده و در راستای تحقق اهداف امپریالیزم تروریستپرور امریکا در حال افزودن بر لشکر جاهلان بنیادگرا است.
نورالدین ورن از افراد مورد اعتماد گولن در یک مصاحبه تلویزیونی با تی.وی نیت (۱۳ اگست ۲۰۰۶) راجع به ماهیت مکاتب و مدارس گولن معلومات داده میگوید:
«... این مکاتب به مثابه جاسوسخانههای امریکا مورد استفاده قرار میگیرد... من موسس تمامی مکاتب و مدارس گولن از آسیای میانه گرفته تا روسیه و سایبریا بودم... ما طوری فعالیت میکنیم که در پارلمان تمامی کشورها کادرهای خود را جابجا نماییم تا از منافع جنبش گولن و امریکا دفاع نمایند... وقتی که کریماوف رییس جمهور ازبکستان مکاتب گولن را بخاطر موجودیت جاسوسها در بین شان بست، گولن فورا گفت زود به ازبکستان رفته و با خرید هدیه موتر یک میلیون دالری به کریماوف رابطه را ترمیم کن... اساتید زبان انگلیسی از امریکا با پاسپورتهای سرخ و آبی وارد ممالک آسیای میانه شده و به فعالیت آغاز کردند.»
از میان شمار لانههای جاسوسی گولن در افغانستان، مشت نمونه خروار به سه نهاد آن اشاره میکنم که در کنار گروههای میهنفروش و جنایتکار جهادی، طالبی، داعشی، حزبالتحریر، جماعت تبلیغی، فاطمیون، نجم و دهها گروه تروریستی دیگر به هدف پخش زهر نفاق و جهل و افکار قرونوسطایی در ظلمتکدهای به نام افغانستان، فعال اند.
مکاتب «افغان-ترک» از نخستین مراکز شکار استعدادها و جاسوسپروری گولن در افغانستان بود که با بیش از دو دهه فعالیت، بنیادگرایان نکتاییپوش فراوانی را تقدیم جامعه طالبزدهی ما نمود. پشت ظاهر کیفیت درسی خوب، اساتید لایق و سهولتهای دیگر مکاتب افغان-ترک، واقعیت خطرناک و گندیدهای نهفته است که تا هنوز از انظار مردم پنهان مانده است. اکثریت معلمان ترک و افغان این مکاتب یا پیرو افکار گولن و یا هم سمپاتهای قوی جریان ارتجاعی گولن بودند که ضمن آموزش مضامین ساینسی هیچ فرصتی را برای تبلیغ بنیادگرایی در صنوف از دست نداده و شاگردان را به مطالعه آثار ایدیولوگهای بنیادگرایی، سعیدنورسی و گولن تشویق میکردند. رهبری مکاتب افغان-ترک مخصوصا اساتید ترک آن، لیلیهها و کورسهایی را در کابل و ولایات تحت نظارت داشتند که ماموریت اصلی شان مغزشویی و خشکاندن افکار و احساسات ملی در وجود شاگردان بود.
محتوای صحبتهای ورن در مصاحبه مذکور که در باره ماهیت تمامی شاخههای گروههای بنیادگرا از مرکز تولید امامزادهها در قم ایران گرفته تا مدارس دینی در پاکستان و افغانستان صدق میکند، موید ادعای فوق است. او میگوید:
«جنبش گولن شاگردانش را به آدمکهای رباتیک تبدیل کرده آنان را طوری مغزشویی میکند که بخاطر منافع گولن از پدر و مادر و همه چیزش میگذرند... او شاگردانش را دچار چنان هیپنوتیزم میسازد که به یکدیگر میگویند اگر نماز صبح را نخوانی او (گولن) تو را از امریکا خواهد دید... او (گولن) با ظاهر معصوم، ایتوپیای دهشت را در اذهان میپروراند... او به انسان هیچ ارزشی قایل نیست، او با انسانها با این دید رابطهاش را ادامه میدهد که در کجا و چگونه میشود از او استفاده کرد.»
«انتشارات باران امید» که دفتر مرکزی آن در قلعه فتحالله کابل قرار دارد، یکی از مراکز چاپ و نشر کتابهای گولن در افغانستان است که تا هنوز ۲۰ اثر این روحانی بنیادگرا را بعد از ترجمه به فارسی در اکثر ولایات پخش کرده است. کتاب «نور جاویدان» گولن به پشتو نیز ترجمه گردیده در ولایات غرب و جنوب کشور وسیعا در دسترس کتاب فروشان قرار گرفته است. این انتشارات با داشتن نمایندگیها در نقاط مختلف کابل، بلخ، بغلان، غزنی، تخار، هرات، سمنگان، جوزجان و فاریاب در خدمت ترویج افکار ارتجاعی گولن قرار دارد. وقتی برای یافتن کتابهای گولن در کتاب فروشیهای کابل سر زدم تقریبا هیچ کتابفروش نبود که با نام گولن آشنا نبوده و کتابهایش را نداشته باشند. مجموعه قصههای ۴۰ جلدی برای کودکان با محتوای شدیدا ارتجاعی به قیمت ناچیز ۱۶۰۰ افغانی و با هزینه انتقال ۳۰ افغانی در سراسر کابل بیانگر آن است که جریان ارتجاعی گولن در راستای اهداف «سیا» در تلاش است تا با آلودن ذهن اطفال و نوجوانان با سموم بنیادگرایی آنان را بیگانه با علم و ضددموکراسی و سکولاریزم بار آورد.
هدف از گسترش امپراتوری وسیع گولن در بخش آموزش و تبلیغات تربیه میلیونها فناتیک جاهل بوده که در صورت لزومدید منافع پنتاگون از آنان به مثابه لشکر بییونیفورم دولت امریکا در راهاندازی جنگهای ویرانگر در کشورهای فقیر و توجیه مداخلات و تجاوزهایش استفاده نماید. گولن با الهام از «سی.آی.ای» پیچکاری تعصبات و مغزشویی پیروانش را از سنین کودکی آغاز نموده است.
شریفالدین عظیمی مانند هر روانشناس بیکله و خنثی در برنامه «بامداد خوش» طلوع (۲۱ دسامبر ۲۰۲۰)، در حالیکه پهلوی نماینده و مترجم انتشارات باران نشسته و مجموعه «قصهها برای کودکان» این نشرات را در دست دارد «فرهنگ غلط برخورد با اطفال» و «خشونت علیه کودک در خانوادهها» را برشمرده از فواید قصه گفتن برای کودکان میگوید، بدون این که کوچکترین اشارهای به محتوای مملو از دگم و تخدیری «کتاب برای کودکان» انتشارات نماید. اگر روانشناس ما مثقالی از وجدان برخوردار میبود یگ گام جلو گذاشته جملهپردازی میانتهی و بیخطر «فرهنگ غلط... و خشونت علیه کودک»اش را با این جمله «فرهنگ غلط برخورد با اطفال و خشونت علیه کودک در خانوادهها، ریشه در تسلط فرهنگ زور و تفنگ جهادی-طالبی در جامعه دارد»، تکمیل میکرد. او باز در صحبت عام، «قصهگویی برای اطفال» را مسکن کودک «تروما»دیده میخواند. اما زبانش لال میشود که از تصاویر و افکار پوپنکزده و ارتجاعی در «مجموعه قصههای کودکان» انتشارات باران، که ترومای فکری خطرناکتر از آن برای کودکان و نسل نو افغان وجود ندارد، یادآور شود. بلی، «کودک از قصه هویت و شجاعت میگیره». نمونه ميخواهید؟ به نسلی از لمپنهای جذب شده در احزاب جهادی و صفوف وحوش طالبی بنگرید که چگونه پوهنتون نبراسکای امریکا در جریان جنگ مقاومت ضدروسی، با چاپ کتابهایی با محتوای «خشونت و نفرت از کمونیستها» برای کودکان بیپناه افغان، خوراک فکری ایجاد لشکر جاهل از لمپنها را مهیا ساخت.
فارغان مدارس و مکاتب گولن در ممالک آسیای میانه در سطح پارلمان آن کشورها راه یافته و به عوامل و سمپاتهای قوی گولن و دولت امریکا تبدیل شدهاند. مستعدترینهای مکاتب گولن از کشورهای مختلف و آسیای میانه به بورسیههای امریکا روان شده بعد از پایان تحصیل به کشورهایشان برگشته، در ردههای بلند دولتی نصب میشوند تا به خرابکاری به سود امریکا و پیاده کردن برنامههای استعماری جانفشانی نمایند.
«مرکز تعلیمی و تربیوی عنایه» یکی از لیلیههای مربوط گولن است که (در پنج طبقه و با کرایه ماهوار ۲ هزار دالر) در کارته چهار کابل موقعیت دارد. در این لیلیه ۸۰ محصل و متعلم بودوباش دارند که در بدل امکانات فوقالعاده، برای این که خود را مستقل نشان داده باشد از هر محصل ماهانه پنج هزار افغانی میگیرد. محصلان مکلف اند روزانه بعد از هر وعده غذا و قبل از نماز خفتن نیم ساعت در کتابخانهی لیلیه آثار گولن را مطالعه کرده به بحث و اظهارنظر بپردازند. هر چهارشنبه شبها تمام محصلان اجبارا به مطالعه آثار گولن پرداخته و استاد ترک مطابق میل خود و در توجیه افکار گولن آیات قرآن را به محصلان تفسیر میکند. هر اتاق از خود یک مسئول دارد که او را «آبی» (برادر بزرگ) صدا میزنند و وظیفهاش کنترول محصلان در اتاق بوده تا آنان را از شنیدن موسیقی و دیدن فلم و بحثهای سیاسی باز دارد. تا قبل از سپردن مکاتب افغان-ترک به اردوغان جلاد، اساتید افغان-ترک از این لیلیه نظارت میکردند. شرایط ورود در لیلیه بسیار مشکل است و فرد متقاضی بعد از امضای ورق ۴۰ مادهای که در آن مادههای سختگیرانهای پابندی به اصول گولن و غیره ذکر است، پذیرفته میشود. این نوع لیلیهها به گونهی شبکهای در اکثر کشورها و چندین ولایت افغانستان فعال اند.
علاوه بر لیلیهها، در ولایات مختلف کشور، مدارس دینی مجهز که توسط اساتید افغان-ترک نظارت میشدند نیز فعال بوده که در آن آموزشهای دینی و عمدتا آثار گولن تدریس میگردد. مکاتب، لیلیهها و مدارس مربوط به گولن با پیچکاری تعصبات مذهبی و نژادی در مغز شاگردان، تفرقه مذهبی۲ شیعه و سنی را نیز دامن زده و با تشخیص شاگردان لایق، بالای شان سرمایهگذاری کرده به بورسیههای خارج فرستاده میشوند تا خنثی و عاری از حس انسانی بار آمده در خدمت منافع امریکا و گولن قرار گیرند.
فیض محمد عثمانی وزیر اسبق حج و اوقاف که مدتی گرداننده برنامهی دینی در تلویزیون طلوع نیز بود، با استفاده از چوکی وزارت، تا توانست کادرهای افغان جنبش گولن را در شعبات مختلف این وزارت نصب و سهولتهای بیشتری را برای فعالیت وسیعتر مدارس مربوط گولن مهیا ساخت.
البته مهرههای پلید گولن در رژیم پوشالی تنها به عثمانی خلاصه نشده بهشمول یوسف پشتون که حلقه غلامی امریکا را نیز به گردن دارد -گفته میشود زمانی عطا محمد چور نیز با دیدن مناسبات گرم گولن با غرب حلقه غلامی او را به گردن آویخته به جیرهخوارش مبدل شده بود- در پارلمان و ادارات محلی فراوان بوده و از طریق آنهاست که برنامههای شومش را به پیش میبرد.
لیلیهها، مکاتب و نهادهای آموزشی مربوط گولن در افریقا، پاکستان، آسیای میانه و امریکای لاتین و سایر کشورهای فقیر وظیفه دارند تا مستعدترین افراد را جذب و بعد از مغزشویی وارد سی.آی.ای ساخته و از آنان در پیشبرد اهداف امپریالیستی دولت امریکا در نقاط مختلف جهان استفاده نماید.
عناصر و نیروهای مترقی و ضدبنیادگرا باید خطر گروههای ارتجاعی و استخباراتی نوع گولن را جدی گرفته در مورد این ویروسهای مهلک روشنگری و افشاگری نمایند.
پانویسها:
۱) درباره تایید مغازله امریکا با نوکر ترکاش فتحالله گولن، نقل قول گولن از زبان نورالدین ورن که زمانی از افراد معتمد و دست راست گولن بود، کافیست: «... دولت امریکا رهبری جهان را در دست دارد و ما نه تنها مانع پروژههایش نمیشویم بلکه در کنار برنامههایش ایستاده و حمایت میکنیم.»
۲) گولن در حالیکه با سران حکومتی ادیان مسیحیت و یهودیت، رژیم متجاوز اسرائیل، واتیکان و مراکز قدرت دینی غرب زیر نام گفتگو بین ادیان ابراهیمی طی نشستهای سوالبرانگیز روابط صمیمی برقرار میسازد اما همسو با سیاستهای شیطانی امپریالیزم امریکا، در سخنرانی تفرقهانگیز خود با خشم و غضب اهل تشیع را افرادی «ریاکار، منحرف، تفرقهانداز در دنیای اسلام و آلت دست یهودیان»! مینامد.