اردوغان فاشیست، زمینهساز امارت طالبی در کنفرانس استعماری «استانبول»!
- رده: مقالات
- نویسنده: پسرلی الفت
- منتشر شده در یکشنبه، 26 ثور 1400
به ادامه سریال نشستهای «صلح» دوحه و مسکو، این بار قرار است «کنفرانس» مسخره دیگری در استانبول برگزار و لاشه خونین و نیمهجان افغانستان دودسته تقدیم طالبان خونخوار گردد. زلمی ذلیلزاد که با شیادی سران بوگرفتهی طالبی را از هیچ به «شخصیتهای سیاسی» ارتقا داده به آنان وجهه بینالمللی بخشید، میکوشد با وساطت دیکتاتور فاشیست ترکیه طیب اردوغان، ناف گرگان جهادی و تکنوکراتهای سیآیایزادهی حاکم را با جانیان طالب گره زده و امارت جدیدی را بر مردم ما تحمیل نماید که متضمن منافع امریکا باشد.
امریکا جهت موفقیت در توطئه نصب تبهکاران طالبی در قدرت، مکان مناسبی را برای «کنفرانس» بعدی در نظر گرفته است. از آنجا که مردم ما به مداخلات و سیاستهای شیطانی ارتجاع عرب و پاکستان و ایران پی برده و با نفرت عمیق این دولتها را حامی و پدر تروریستان جهادی و طالبی و داعشی میشمارند، پس محاسبه دولت اشغالگر امریکا و متحدان برای تدویر کنفرانس در ترکیهی تحت حاکمیت رژیم مستبد اردوغان با گذشته نیک رابطه تاریخی با مردم افغانستان و عضویت در ناتو؛ پنهان ماندن مداخلات خاینانه و جاسوسپروری حکومت اخوانی ترکیه در افغانستان؛ خاستگاه فکری مشترک بین طالب و اردوغان؛ عضو بانفوذ سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی که حساسیت شدید مردم ما را در پی ندارد، بسیار دقیق بوده است.
ماهیت هر رژیم را از روی برخودش با مردم و زحمتکشان آن کشور میتوان پی برد. رژیم سرکوبگر ترکیه با اعمال جنایتکارانه خشم میلیونی مردم را برانگیخته و مانند رژیم داعشی ایران کوچکترین اعتراض را با گلوله و زندان پاسخ میگوید. آیا چنین حکومت ضد مردمی میتواند به ملت دیگر «صلح» و «نان» و «آرامی» هدیه کند؟
همان گونه که انتظار «صلح» از امریکا به معنی گدایی ناامیدانه حیات از عزراییل است، چشمداشت میانجیگری مثبت از رژیم اخوانی اردوغان چیزی جز توقع ترحم از گرگ گرسنه نمیتواند باشد. رژیمی که از سر و رویش خون رشیدترین فرزندان آزادیخواه ترک جاریست؛ در اتحاد با امریکا از طریق مولودات حرام داعشی و جبههالنصره، عراق، سوریه و لیبیا را به خاک و خون کشانیده؛ هزاران تروریست داعشی را در جنگ قرهباغ گسیل نموده؛ با اتکا بر زرادخانه سنگین و اشغال نظامی، قلبهای طفلکان معصوم سوری را منفجر ساخته و خلق آزاده کرد را از دم تیغ میکشد، فقط میتواند صادرکننده بربریت و بنیادگرایی و تروریزم به افغانستان باشد و بس. استفاده ابزاری از مهاجران به مثابه گوشت دم توپ در جنگ سوریه و عراق از کارکرد پلید دیگر این رژیم خونآشام است که در حد لشکر فاطمیون ایران هنوز بینقاب نشده است.
رژیم مستبد اردوغان سالهاست توجه ویژه به یکی از مزدوران جنگسالار افغانش مبذول داشته و در کنار امریکا از دوستم گلیمجمع، اژدهای خطرناک چپاول و بربادی بار آورد. واضح است که دوستم سفاک بدون اشاره و حمایت ارباب ترکیاش هرگز جرات نداشت از فدرالیزم و تجزیهطلبی حرف بزند.
اردوغان که ترکیه را به مرکز صدور تروریزم اسلامی (۱) در منطقه مبدل ساخته است از طریق درامههای مبتذل و شبکههای وسیع فرهنگی و نهادهای آموزشی و جواسیس و دوستم و ایشچی و لشکری از جوانان اخوانی نکتاییپوش تربیه شده در «بنیاد یونس امره» (۲) و امثال آن در ترکیه که مدافع و پرچمدار تفکر پاناسلامیزم اردوغان زیر نام نوعثمانیزم و پانترکیزم در افغانستان اند، چنگال خونیناش را وسیعتر و عمیقتر از آن در میهن شغالی ما فرو برده است که بخواهد و یا بتواند آتش جنگ خانمانسوز افغانستان را خاموش سازد. دستاندازی دولت بنیادگرای ترکیه در افغانستان زنگخطریست که باید در مورد آن به مردم افغانستان آگاهی داد، بخصوص که اخوانیهای افغان از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها مدتهاست با پخش اخبار دروغین، کارزاری راه انداختهاند تا اردوغان جانی را در لباس یک انسان فرشتهصفت و غمخوار فقرا و حامی کشورهای اسلامی تبلیغ نمایند.
حزب «عدالت و توسعه» اردوغان دنباله و میراثخوار جنبش بنیادگرای «بصیرت ملی» است که توسط نجمالدین اربکان در دهه ۷۰ به راه افتاده و در حلقه «کمربند سبز» برژنسکی درآمد و شاخههای منشعب از این جنبش اخوانی در سه دهه اخیر عملا در اتحاد با دیکتاتورهای نظامی نقش ارتجاعی در سرکوب اعتراضات کارگری و روشنفکران انقلابی دهه ۷۰ و ۸۰ ترکیه داشته است. اردوغان با توجه به خاستگاه و ماهیت ارتجاعیاش، با وصف تضادهای معین با غرب، متحد استراتیژیک امپریالیزم امریکا و ناتو باقی مانده است. او پس از تکیه بر قدرت، سیاستهای نئولیبرالیستی را که از دهه ۸۰ آغاز شده بود، در سطحی وسیع عملی و تعمیق بخشیده و تحت راهنمایی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، هشتاد درصد اقتصاد ترکیه را به سمت خصوصیسازی نئولیبرالی (شامل حمل و نقل، معادن، برق، آب، صحت و آموزش) سوق داد که با زرق و برق ظاهری اما برای زحمتکشان ترکیه حاصلی جز فقر و فلاکت در پی نداشته است. او در دو دهه گذشته با تضمین منافع ابرشرکتهای بینالمللی، از طریق تامین منافع اقتصادی احزاب رقیب و پشتیبانی امریکا و ناتو و سرکوب فاشیستی جنبشهای اعتراضی از نوع «پارگ گزی» در قدرت دوام آورده است.
اردوغان با دستکاری عکس فوق در کتب درسی که با اعتراض مردم سکولار ترکیه مواجه شد، ضمن نمایش فکر و سیرت اخوانی ضدیت با زنان ثابت ساخت که برای تبدیل کشور سکولار به جهالتکدهی زیر سلطه فاشیستهای مذهبی از هر وسیله کار خواهد گرفت تا نسل جدید را زیر نام «ارزشهای اسلامی» از ارزشهای انسانی و مترقی دور سازد.
این جلاد تبهکار توانسته با قیافهگیریهای اسلامی (۳) و تبلیغات گولزننده «ضد غرب و اسراییل»، ماهیت خوفناک و دراکولاییاش را پنهان و بخشی از مردم جورکش کشورهای مسلمان را به دنبال خود بکشد. اگر رژیم اردوغان به منافع امریکا خطری محسوب میشد، نوح فیلدمان (از اعضای اتاقهای فکری غرب و از طراحان «قانون اساسی طایفهای» که عراق تا سرحد تجزیه برده) در ۲۰۰۳ به رهبران اروپا پیشنهاد نمیداد که از افتادن رهبری کشورهای عرب بدست رهبران بنیادگرا چون غنوشی، اردوغان، یوسف قرضاوی و خالد ابوالفضل حمایت کنند. به همین دلیل سفیران امریکا در انقره، وحشیگریهای رژیم هیتلری ترکیه و نقض گسترده حقوق بشر و حقوق زنان توسط اردوغان جلاد را با سکوت تمام نظاره کردهاند. اینان هیچ عکسالعمل ولو خفیف در مقابل افزایش نجومی بودیجه نهادهای دینی (تقریبا سه میلیارد دالر) در راستای ایجاد «نسلی با تقوا» در ترکیه، اسلامیزه کردن نظام آموزشی، ممنوع ساختن خندهی زنان در ملاعام، خروج از پیمان منع خشونت علیه زنان شورای اروپا موسوم به «کنوانسیون استانبول»، افزایش ۱۴۰۰ درصدی قتل زنان، و دهها فکر و سیاست طالبی رژیم اخوانی نسبت به زنان و اقلیتها در ترکیه، نشان ندادند.
از همآغوشی دیکتاتور مذهبی ترکیه با همزاد افغانش میتوان پی برد که در کنفرانس استعماری «استانبول» چه نقش خاینانهای برای تحمیل دوباره طالبان ددمنش بر کشور بنیادگرازدهی ما بازی خواهد کرد.
بلی، منافع درهمتنیدهی اقتصادی و سیاسی رژیم اردوغان با امریکا در منطقه و همکاری دیرین با همزادان پلید افغانش از جمله روابط عاشقانه اردوغان با گلبدین راکتیار از دلایلی است که رژیم مستبد ترکیه را ترغیب مینماید تا در تبانی با امریکا برای عملی شدن طرح خاینانه رویکار آوردن طالبان جانی تلاش ورزد.
آنانی که مداخله ترکیه در افغانستان را هیچ یا بیاهمیت جلوه میدهند اگر جواسیس در خدمت اردوغان نباشند، اشخاص سادهلوحی اند که از تاریخ چهل ساله و مداخلات فاجعهآفرین جنرال ضیاالحق و جنرال بابر و خامنهای هیچ درس نگرفتهاند. اگر صدها پروژه فرهنگی و سیاسی رژیم مستبد اردوغان را در میهن خیانتدیده خود در نظر نگیریم صرف از روی یک مورد جابجایی جنگجویان اویغور سینکیانگ چین در ولایات شمالی افغانستان توسط نیروهای نظامی ترکیه در دوران کرزی میتوان به عمق تروریستپروری اردوغان جلاد پی برد. اگر امروز سیاستها و چهره واقعی رژیم مستبد اردوغان افشا نشود، زیر ماسک «دوستی»، «کمک بشردوستانه» و «همکاری تعلیمی و فرهنگی» روزگاری به مراتب بدتری را بر سر مردم افغانستان خواهند آورد که ارتجاع عرب و پاکستان و ایران آوردند.
آیا کشوری تحت اداره یک دیکتاتور جنایتکار که در باتلاق فساد اقتصادی و سیاسی، فقر و بیکاری، بدهی داخلی و خارجی و تورم کمرشکن دست و پا میزند و رژیم حاکمش کوچکترین اعتراض را با سرکوب فاشیستی پاسخ داده و با سانسور شبکههای اجتماعی و رسانهها ترکیه را به زندان مخوف برای خبرنگارانش مبدل ساخته باشد، میتواند برای افغانستان «صلح» و امنیت بیاورد؟
۱- استانبول و ولایات همجوار مرز سوریه در این روزها به پایگاه لوژستیکی گروههای داعش و جبههالنصره تبدیل گردیده و گزارشهایی وجود دارند که اعضای زخمی داعش در شفاخانههایی در ترکیه مداوا میشوند. چند روزنامهنگار ترک که کمک تسلیحاتی اردوغان به القاعده در سوریه را گزارش داده بودند زیر نام «افشای محرمیت دولتی» به زندان افتادند. همچنان اسناد فاش شده نشان میدهند که برات آلبایراک، داماد اردوغان، پول هنگفتی از فروش نفت سوریه که داعش در اختیارش قرار میداد، بدست آورده است.
۲- تفکر نوعثمانی هرچند با رنگ و بوی دینی اما در محتوا چیزی جز توسعهطلبی ارضی رژیم بنیادگرای ترکیه در منطقه بخاطر غارت منابع نفتی و رقابت با عربستان بر سر رهبری ممالک اسلامی و رویای تبدیل شدن به ابرقدرتی منطقهای اردوغان نیست. این فکر همزمان با تاسیس «بنیاد یونس امره» در ۲۰۰۹ از سوی عبداللهگل رییس جمهور وقت ترکیه ایجاد و در کشورهای مختلف گسترش یافت. پروژهای که قرار بود با استفاده از داعش و توپخانه نظامی و در اتحاد و معامله با امریکا و اسراییل و ناتو در منطقه عملی شود اما با گذشت یک دهه از عمر این طرح جنایتکارانه، برای اردوغان دستاوردی جز بدنامی و شکست، تعمیق بحران اقتصادی، نارضایتی بیشتر مردم را در پی نداشته است. عبداللهگل که زمانی این مراکز را قدرت «نامرئی» ترکیه خوانده بود، با تکامل آن به قدرت «شیطانی» از دل خود داعش و دهها گروه جنایتکار تندرو مذهبی را بیرون داد که امروز عملا ترکیه را در منجلاب لشکرکشی و تجاوز به ممالک همسایه و تولید فجایع و جنگ و خونریزی بیرون از مرزهایش درگیر ساخته است که دود آن به چشم ملت ترکیه رفته و بار دیگر جنبشهای میلیونی پارکگزی را به راه خواهد انداخت. لذا، این قدرت ارتجاعی دیر یا زود به ضد خود مبدل شده و ماشین قتل و کشتار اردوغان را به گل نشانده رژیم منفورش را منهدم خواهد نمود.
۳- برنامههای تجاوزی اردوغان در منطقه در همسویی با قطر، اتحاد با پاکستان و مالیزیا، نفوذ در بالکان و قفقاز و کشورهای فقیر مسلماننشین افریقایی از طریق نهادهای سیاسی و فرهنگی با اشاعه و ترویج میلیونها جلد کتب دینی با محتوای پانترکیزم و نوعثمانیزم، تلاش برای ایجاد ارتش متحد متشکل از کشورهای ترکزبان آسیای میانه تحت نام ارتش «توران بزرگ»، مداخله و تروریستپروری و دهها عملکرد ارتجاعی دیگر در افغانستان جهت تحقق رویای رهبری جهان اسلام و جهان ترک رویدست گرفته شده است و میکوشد با اتکا بر داعش و تروریزم و مداخله نظامی خود را به عنوان یک قدرت منطقهای تاثیرگذار مبدل نماید.