فوران خشم جوانان عراقی با خواست سرنگونی رژیم فاسد و پوشالی
- رده: مقالات
- نویسنده: احمر
- منتشر شده در دوشنبه، 29 میزان 1398
طی هفتههای گذشته، جادههای بغداد شاهد موج اعتراضات خشماگین مردمی بود که با سرکوب وحشیانه آن توسط رژیم حاکم، خروشانتر گردید. مردم عراق و افغانستان سرنوشت کمابیش یکسانی را تجربه کردهاند. شانزده سال اشغال عراق توسط امریکا، مردم ستمدیده آن کشور را عمیقتر در بدبختی، فقر، فساد، خون و تباهی غرق نمود. مردم عراق با هجوم امریکا و ناتو بیش از یک میلیون دلبند شان را از دست داده از فاشیزم صدام حسین به دام وحشیانهتر اشغالگران و چاکران شان اسیر گردیدند.
طبق مشخصه هر سیستم تحمیلشده بوسیله امریکا، در عراق فساد دولتی به اوجش رسیده که در نتیجه فاصله میان اغنیا و فقرا روز به روز افزایش مییابد و طبقه حاکم برای تداوم حاکمیتش تفرقه قومی، مذهبی و سمتی را دامن میزند. رژیم بر سر اقتدار که سر در آخور امریکا و ایران و دیگر کشورهای منطقه دارد، همانند همکیشان افغان شان، فقط در تلاش پولاندوزی بیشتر برای خود و بستگان شان میباشند. باوجود درآمد سرشار از صادرات نفت، اما عواید در بخش خدمات عامالمنفعه به مصرف نرسیده غارت میشود.
در واکنش به این همه خیانت و فساد، مردم عراق بخصوص جوانان در ۹ میزان ۱۳۹۸ به جادههای بغداد ریخته و در نزدیکی «منطقه سبز» (محدودهای بهشدت حفاظتشده در پایتخت کشور که سفارتخانهها، وزارتخانهها و پولداران را در خود جا داده است) برضد فساد، بیکاری و خدمات عمومی ناکافی دست به خیزش زدند. دولت برای سرکوب آن متوسل به خشونت و ایجاد رعب گردید، اما معترضانی که دیگر چیزی برای از دستدادن ندارند، گام عقب ننهاده و موج آن به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد. به گزارش رسانههای معتبر جهان تا کنون بیش از ۱۰۰ تن کشته و هزاران تن دیگر زخمی گردیدهاند. همانگونه که تاریخ بارها به اثبات رسانیده، هر جنبش پیشرو و مردمی که خون داد، برای حاکمان مرتجع خطرناکتر گردیده و دیگر مهار همیشگی آن ناممکن میگردد. با آن که کابینه عراق طی نشست فوقالعاده اجرای اصلاحاتی را وعده داد اما تظاهرکنندگان فریب این نیرنگها را نخورده خواست سرنگونی رژیم را مطرح نمودند.
دولت با هراس از سازماندهی گردهماییهای بیشتر از طریق شبکههای اجتماعی، انترنت را در سرتاسر کشور به جز منطقه کوردستان در شمال کشور قطع کرده است. با وجود اعمال مقررات گشتوگذار پهنه راهپیماییها وسعت یافته و با سرکوب خونین آن، خواستههای آنان نیز رادیکالتر میگردد.
بیبیسی انگلیسی در گزارشی به نقل از معترضان مینویسد:
«عراقیان فقط خواهان برکناری کدام رهبر یا حزب سیاسی از قدرت نیستند. در عوض، آنان خواستار پایان نظام سیاسی موجود اند که از ۲۰۰۳ بدینسو پس از تهاجم به رهبری امریکا و سقوط صدام حسین قدرت را به دست دارد -نظامی که آنان ادعا میکنند همه چیز را به ویرانی کشانیده است.
آنان به طور مشخص بر انتصابات دولتی که براساس سهمیهبندی فرقهای و قومی و نه شایستگی فردی صورت میگیرد، انتقاد دارند. عراقیان ستمدیده میگویند که این به رهبران سنی، کورد و شیعه اجازه میدهد تا از پولهای عامه سوءاستفاده نموده، خود و طرفداران خویش را پولدار ساخته و سرمایههای کشور را با کمترین خدمت به مردم به یغما برند.»
هرچند دولت عراق و اپوزیسیون شریک جرماش برچسبهای گوناگون بر معترضان زده و یکی آنان را نوکر ایران نامیده و دیگری نوکر امریکا، اما واقعیت عینی نشان میدهد که این جنبش وابسته به هیچ دولت خارجی نبوده و فقط ستم روزافزون آنان را به جادهها کشانیده است، البته طبیعی است که هر جناح و دولتی میکوشد آنرا بسوی اهداف خود به انحراف کشاند. براساس گزارشها، در میان نیروهای سرکوبگر پلیس، شبهنظامیانی که فارسی صحبت میکردهاند نیز وجود داشته و از سوی دیگر دولت تجاوزگر امریکا حامی نظام دستنشانده خویش میباشد. این دو کشور به خوبی میدانند که واژگونی دولت پوشالی عراق و سر کار آمدن یک نظام مردمی به نفع شان نبوده و در یک ائتلاف غیرمستقیم دستبهدستهم داده از سقوط دولت به شدت ارتجاعی عراق جلوگیری میکنند.
زحمتکشان عراق، همچو افغانها با فجایع متعددی مانند تروریزم و بنیادگرایی، تخاصم قومی و مذهبی، انتحار و انفجار، قتل و کشتار، فساد لجامگسیخته، بیکاری و فقر و دهها مصیبت دیگر دست و پنجه نرم میکنند. اما مردم و بخصوص جوانان آن کشور چون از آگاهیهای نسبی و سواد برخوردار اند، در برابر این همه ستمگریها خاموش ننشسته، واکنش مناسب نشان داده قاطعانه برای به کرسی نشاندن خواستههای شان میرزمند. حال که خیزش شان به خون کشیده شد، ولو برای مدتی دولت موفق به خاموشی آن گردد، اما به مثابه قوغ زیر خاکستر بار دگر فوران نموده، اقتدار دستنشاندگان امریکا و خاینان را به زیر خواهد کشید.