عکاس شرافتمندی که وحشت جهان را تحمل نتوانست
- رده: مقالات
- نویسنده: میرویس
- منتشر شده در دوشنبه، 21 ثور 1394
کیون کارتر تصویربردار یکی از مشهورترین صحنههای وحشت و بربریت حاکم بر جهان بود. تصویر چشم دوختن یک کرکس بر کودک قحطیزده و در حال مرگ در سودان و تصاویر دردناک دیگری که در انتها زجر ناشی از آن این عکاس بااحساس را به خودکشی کشانید.
کارتر (Kevin Carter) در ١٩٦٠ در شهر جوهانسبورگ افریقایجنوبی، در محله سفیدها به دنیا آمد و در همان جا بزرگ شد. او میگفت: در طفولیت وقتی شاهد دستگیری سیاهپوستان توسط پولیس منطقه بودم، همیشه از پدر و مادرم میپرسیدم چگونه در حالی که خود را انسانهای روشنفکر میدانید در برابر اپارتاید بیاعتنا و بیاحساس هستید؟
او بعد از اینکه برای شمولیت در رشته فارمسی ناکام ماند، به اردو پیوست و شامل قوای هوایی گردید. چهار سال آنجا کار کرد. در ١٩٨٠ روزی در سالن غذاخوری، وقتی یک پیشخدمت سیاهپوست را عساکر دیگر توهین میکردند، به دفاع از آن مرد برخاست که به لت و کوب شدید کارتر توسط عساکر سفیدپوست انجامید.
کارتر بعد از آن خواست نطاق موسیقی در رادیو باشد ولی از عهده این کار برآمده نتوانست. بالاخره در ١٩٨٣ که شاهد انفجار پروتوریا (مشهور به بمبگذاری کوچه کلیسا) بود، تصمیم گرفت تا گزارشگر تصویری شود. بعدها با چهار عکاس دیگر گروهی تشکیل داد که به "بنگ بنگ" شهرت یافتند زیرا آنان بسیاری از جنایات و ستمگریهای عریان و حاد افریقای جنوبی را پوشش میدادند.
در ١٩٩٣ در سودان زمانیکه تصاویری از یک مرکز امداد غذایی میگرفت، متوجه کودکی رنجور و ازپاافتادهای میشود که برای رسیدن به مرکز غذایی تلاش دارد. در این اثنا کرکسی که دنبال طعمه است، برای شکار آن کودک کمین گرفته است. او از این صحنه چندین تصویر میگیرد و به «نیویارک تایمز» میفرستد که در مارچ همان سال در چندین روزنامه دیگر هم نشر شد. افراد زیادی به خاطر اطلاع از سرنوشت دختر قحطیزده با روزنامه در تماس میشوند، ولی آنها میگویند که عاقبت کار برای آنان نیز معلوم نیست. همین تصویر کارتر عکس سال و در اپریل ١٩٩٤ برنده جایزه معتبر پولیتزر میشود.
دختر کیون میگوید: «من پدرم را همان طفل میبینم و دنیا را کرکس.»
سلوا (دوست دیگر کارتر که در سفر سودان همراه اش بود) درباره این جریان میگوید: «او بعد از گرفتن عکس زیر درختی نشست، سگرتی کشید و با خود شروع به حرف زدن کرد و خیلی غمگین بود. بعداً گفت "میخواهم دخترم را در آغوش بگیرم".»
بهرحال، کارتر زمانی مصروف شغل عکاسی بود که به خبرنگاران هشدار داده میشد تا با قربانیان قحطیزده به دلیل خطر سرایت امراض تماس نگیرند. در مرکز کمکهای غذایی تقریباً در هر ساعت حدود بیست نفر جان میدادند که این طفل استثنا نبود. ولی بازهم کارتر با به یاد آوردن این صحنه وحشتناک و غمانگیز همیشه احساس گناه و پشیمانی میکرد که چرا برای نجات کودک کاری انجام نداد.
برعلاوه عکس مشهور طفلک و کرکس، او صحنههای دیگری چون حلقآویز کردنهای ١٩٨٠ در افریقای جنوبی، گلوله باریها، اعدامها و جنایاتی ازین قبیل را پوشش میداد.
دیگر عکسهای مشهور کیون کارتر
فلمساز مشهور دان کراس (که فلم مستندی هم در مورد کیون کارتر ساخته) در مورد عکس دختر طعمه کرکس گفت: «در تصویر معروفش که کرکس دختر سودانی را زیر نظر گرفته، من شروع به تجسم روح توفانی کیون کردم. بنظر من خود کیون هم عین دید را داشته. او در طفل قحطیزده، مصایب افریقا و در کرکس شکاری، چهره خود را میدید.»
بالاخره در ۲۷ جولای ١٩٩٤ کارتر تصمیم خود را برای وداع با جهان پر از آشوب و وحشت گرفته بود. او موترش را به محلی میبرد که تفریحگاه دوران طفولیتش بود و در ٣٣ سالگی خود را با گاز موتر خفه میسازد و در یادداشتی مینویسد:
«من خیلی، خیلی متاسفم. بعضاً رنج زندگی، لذت را به جایی میبرد که دیگر لذتی در زندگی نمیماند... افسرده... بدون تلفن... پول، کرایه خانه... پول پرورش اطفال... پول قرضها... پول!!! مدام خاطرات روشن کشتارها و اجساد و خشم و درد تعقیبم میکند... به یاد آوردن کودکان زخمی یا قحطیزده، آدمهای وحشیای که دست بر ماشه شاد اند، اکثراً پولیس، از جلادان قاتل... رفتهام که اگر توفیق یابم با "کین" بپیوندم.»
بعضی رسانهها و افرادی با دیدن تصویر وحشتناک طعمه کرکس علیه کیون کارتر و امثالش انتقادات تندی را مطرح کردند که چرا برای نجات آنان کاری نکردهاند. انسان باید طوری محاسبه کند که اگر همین عکاسان نمیبودند ما درباره جهانی که در آن زندگی داریم چیزی میدانستیم؟ یک ژورنالیست باوجدان وظیفه انعکاس حقایق جامعه را دارد، خواه آنها زشت باشند یا زیبا. کیون برای آن کودک کاری نکرد، اما با انعکاس آن صحنه جگرخراش در واقع جهانیان را متوجه عمق بدبختیها و دربدری حاکم بر جهان نمود.
ددمنشی و ستمگریهای حاکمان جهان بعضا انسانهای حساس و شرافتمند را به یاس و ناامیدی و بالاخره خودکشی میکشاند. گرچه خون کارتر به گردن ستمگران جهان است، ولی کارتر راه معقولتری نیز در برابرش داشت که به جای خودکشی باید با مبارزه، ریشه نگونبختی های مردم جهان را هدف قرار میداد.