حقانیت شعار «پیمان با امریکا وطنفروشی است!» ثابت شد
- رده: مقالات
- نویسنده: کاوه عزم
- منتشر شده در پنج شنبه، 24 ثور 1394
تلویزیون را میدیدم که در جریان خبرها متوجه شدم در پارلمان غوغا برپاست و چند تن فریاد میکشیدند که پیمان امنیتی با امریکا باید لغو شود چون برای ما بدامنی و بدبختی آورده است. در همین حال شعار بلقیس روشن که نوشته بود «پیمان با امریکا وطنفروشی است!» به یادم آمد که آن زمان توسط یک مشت فروختهشده به تمسخر گرفته شد.
در اول قوس ۱۳۹۲ در لویه جرگه امریکایی بود که از میان جمعی از نمایندگان گلچینشده حکومت، یک صدای باوجدان و ملی بلند شد که پیمان با امریکا را وطنفروشی خواند. این فریاد از بلقیس روشن، نماینده واقعی مردم زجردیده افغانستان بود. او با این فریاد رعشه بر اندام نوکران امریکا انداخت. مشتی از اراذل که همه را در آیینه خود میبینند، بر خانم روشن اتهام «جاسوس پاکستان و ایران و نماینده طالبان» بستند، ولی این زن وطندوست با صدای رسا خروش برآورد که امروز شما غرق شادی هستید و چند دالر چشمهای تان را کور و وجدانهای تان را خوابانیده ولی دیر یا زود روی دیگر این پیمان که جنایت، وحشت، بربریت، بیکاری و فقر است نمایان خواهد شد.
رسانههای سرکاری و وابسته به امریکا قبل از امضای این پیمان، تبلیغات ریاکارانه گستردهای به راه انداخته بودند که گویا با توافق با امریکا وطن گل و گلزار خواهد شد و تمامی مشکلات از افغانستان رخت خواهد بست. دولت امریکا نیز با تهدیدها و بچهترسانکها بر نوکران خود غر و فش میکرد که در صورت امضانکردن این پیمان نیروهای خود را از افغانستان بیرون خواهد کرد، ولی خانم روشن که از نسل روشن و آگاه افغانستان است، از تجارب دیگر کشورهای تحت سلطه امریکا معلومات کافی دارد، به عمق معاملههای پس پرده پی برده بود. او دین خود دانست تا با ندای وجدان، یک تنه خلاف جریان حرکت کرده، روشنگری نماید و به این معامله ننگین نه گوید.
یکی از حملهکنندگان بر خانم روشن، لینا روزبه، گوینده تلویزیون «صدای امریکا» بود که بیشرمانه حرکت شرافتمندانه روشن را «ابلهانه» نامید و آن را تلاشی برای رسیدن به شهرت وانمود ساخت. این خانم به راستی در تبلیغ برای منافع کاخ سفید، صدای امریکا گشته، در ادامه نوشته بود:
«بگذارید سناریو عدم امضای موافقتنامه را نیز بررسی مختصر بنمایم، عدم امضای موافقتنامه یعنی خروج عساکر و قوای خارجی و ختم کمکهای آنها و ترک افغانستان به حال خود، شدت گرفتن حملات طالبان و دیگر گروه های تندرو در شهرها، کند شدن چرخ اقتصاد و آغاز بحران اقتصادی و مالی، تضعیف تدریجی حکومت و تکرار دهه نود.»
بلی خانم روزبه، حال که ماهها از آن روز میگذرد، آیا با دیدن وضعیت ابتر افغانستان و خونی که در گوشه و کنار آن جاریست، اینقدر وجدان داری که به «ابلهانه» بودن این دفاع از اربابانت اعتراف کنی؟ حملات طالبان شدت گرفت و «دیگر گروههای تندرو» که منظورت حتما «داعش» بوده نیز بهوجود آمد، چرخ اقتصادی نیز کند شد و هزاران افغان بیکار و بیروزگار شد و این حکومت فاسد و شاریده که از اول ضعیف بود ضعیفتر شد ولی این همه در موجودیت «قوای خارجی» و امضای موافقتنامه صورت گرفت.
اکرم اندیشمند در این میان «کاسه داغتر از آش» بود و در نوشتههایش تاکید داشت که باید پیمان با امریکا امضا شود. او چون خودش بدون باداران خارجی زندگی کرده نمیتواند، به این خاطر اظهار داشت که بدون حضور امریکا ما طعمه کشورهای همسایه میشویم:
«امضای پیمان امنیتی و حضور نظامی امریکا و تداوم کمکهای نظامی و اقتصادی غرب، برخلاف این تصور که ارادهی طالبان و کشورهای پاکستان و ایران را در تداوم جنگ تقویت میکند، به تضعیف آن میانجامد... افغانستان در نبودِ تعهدات امنیتی و اقتصادی یک یا چند کشور مقتدر دنیا همچون ایالات متحده و متحدان غربی آن، به میدان منازعه و جنگ گروههای مختلف سیاسی، قومی، مذهبی و گروههای متعدد مافیایی تبدیل میشود.»
رویدادهای فاجعهبار فقط چند ماه گذشته، باطلبودن و صرفا تبلیغاتیبودن اظهارات بالا و درعینحال بیشرمی گویندهاش را ثابت ساختهاست.
۸ میزان ۱۳۹۳: امضای سند فروش دایمی افغانستان به امریکا و ناتو
تمامی غلامان امریکا یکصدا برای امضای فوری فروش افغانستان کارزار بیسابقهای راه انداختند، ولی امروز با گذشت صرف هشت ماه یکبار دیگر حقانیت گفتهها و شعار بلقیس روشن ثابت شد. در این هفت ماه ۴۰۰۰۰ نفر که معاش دالری داشتند شغلهای خود را از دست دادند؛ بیشترین فابریکههای کشور سقوط کردند؛ انفجار و انتحار در تمام افغانستان جان صدها هموطن ما را گرفت؛ امریکا تجهیزات به ارزش هفت میلیارد دالر را به پاکستان میدهد اما نیروهای افغان دستهدسته در نبود رهبری و تجهیزات کشته میشوند؛ گروه وحشی و درندهتر از طالب به نام «داعش» را امریکا در افغانستان جهت رسیدن به اهداف شومش در منطقه پرورش میدهد که با اختطاف و انتحار زندگی مردم ما را تیره و تار نمود؛ بهخاطر تهدیدهای امنیتی سرمایه خارجی فرار کرد و هزاران تیرهبختی دیگر.
امریکا برای اینکه ملت را خوبتر به غل و زنجیر کشد، ضعیفترین و مضحکترین حکومت را بر ملت ما تحمیل نمود. سران این حکومت فاسد و مافیایی بهخاطر تقسیم قدرت دست به یخن اند و در اثر این همه مصایب بازهم ملت مظلوم ما قیمت گزافی میپردازند. دولتی که متهم است بلندپایهترین مقاماتش در بدامنیها و صدور جنگ و بیثباتی به شمال دست دارند.
کسانی که تا دیروز با آب و تاب بهخاطر امضای پیمان تبلیغ میکردند و آب نه دیده موزه را کشیده بودند، چون نزد ملت خجل بودند امروز پیش وجدان خود نیز محکوم اند، بناً تعدادی از شرم و ننگ نه چندان صادقانه اعتراض میکنند که پیمان با امریکا باید لغو گردد.
عبیدالله بارکزی نماینده ارزگان به تاریخ ۳۱ حمل ۱۳۹۴ در مجلس عمومی ولسیجرگه گفت:
«هر روز پدرها و مادرها بر سر قبر پسر مینشینند و گریه میکنند، دیگر بر ما ننگ است که به این تالار میآییم و میرویم، کجاست بادار که ما به چکچک پیمان با او امضا کردیم؛ به خاطر خدا، تعلق خود را قطع کنیم، در کجای قرآن آمده است که از کفر کمک بخواهید.»
او چون از ته قلب با این پیمان مخالفت ندارد و بهخاطر فریب مردم اعتراض میکند، بازهم با همان راه آزموده شده میرود و میگوید: «حالا پدر معنونی ما اوباما بیاید و ما را از عذاب کنونی و پالیسی غلط پاکستان خلاص کند.»
مخدوم عبدالله محمدی، نماینده سمنگان در ولسیجرگه نیز گفت:
«رییسجمهور و رییس اجرایی به مجلس خواسته شوند که پیمان امنیتی را امضا کردید چه اطمینان داشتید که امنیت در افغانستان بهبود مییابد. عواقب امضای این پیمان چیست، آیا امریکا هم دولت و هم مخالفین دولت را تقویت میکنند.»
یک تعداد زنان زینتالمجلس سنا و پارلمان نیز که آن زمان به مردم باغهای سرخ و سبز تمثیل کرده، پیمان وطنفروشی را امضا کردند، حال اظهار ندامت میکنند. از آن جمله گلالی اکبری به تاریخ ۶ ثور ۱۳۹۴ در مجلس سنا گفت:
«آنوقت اگر آماده بودم که پیمان را امضا کردم، امروز آماده هستم که همکاری کنم با کسانی که مخالف پیمان اند.»
به تاریخ ۱۲ ثور ۱۳۹۴ به علت بلند رفتن بدامنی و کشتار در کشور، تعدادی در ولسی جرگه خواهان لغو پیمان امنیتی با امریکا شدند. فاطمه عزیزی از جمله گفت:
«ما بسیار به عجله تصمیم گرفتیم و پیمان امنیتی را امضا کردیم... اما اردوی ما نان خوردن ندارد... با کسانی که پیمان صورت گرفت اهداف شوم خود را پیاده میکنند. خواهش میکنم با دو ثلث آرا این پیمان را لغو کنیم و به کافر تکیه نکنیم.»
صدای واقعی بلقیس روشن که در آن زمان نیز نوای بینوایان بود، امروز بازهم حقانیت شعارش ثابت شد و بار دیگر با خط زرین در اوراق تاریخ حک شد.
با گذشت زمان، خوشبینترین افراد نیز به خاینانهبودن و وطنفروشیبودن پیمان با امریکایی که عامل قسمت عمده بدبختیهای جاری کشور ماست، پی خواهند برد. آنان درخواهند یافت که اتکا به امریکا به بهانه رهیدن از چنگال خونین ایران و پاکستان در واقع فرار از گیر شغال اما پناه بردن به گرگ هار است.
در کشورهای استبدادی که دولتهای ضدملی بر آنها حاکمیت داشته، صداهای مخالف شنیده نمیشوند، معمولا یک صدای عدالتخواهانه جاودانه میگردد. در این چنین فضایی نباید از حرکت در خلاف جریان ـولو تنهای تنها بودـ هراسی داشت. تاریخ معمولا با گذشت زمان قضاوتش را میکند.
باربارا لی (Barbara Lee) تنها نمایندهای بود که به لایحهی کانگرس امریکا در اعزام نیروی نظامی به افغانستان رای مخالف داد.
بگذار نمونهای ارایه نمایم: به تاریخ ۲۳ سنبله ۱۳۸۰ (۱۴ سپتامبر ۲۰۰۱) به دنبال حملات یازدهم سپتامبر، کانگرس امریکا لایحهای را مورد تصویب قرار داد که به رییسجمهور اجازه میداد، در پاسخ به این حادثه علیه کشورهای دیگر و مشخصا افغانستان اقدام به اعزام نیروی نظامی نماید. باربارا لی (Barbara Lee) تنها نمایندهای بود که به آن رای مخالف داد. وی با اتهامات گوناگون مواجه شده، مورد تهدید قرار گرفت که مجبور شد در پناه پولیس به سر برد. اما به زودی با پیشرفت جنگ در افغانستان و عراق، کشتهشدن هزاران سرباز امریکایی، جنایات جنگی ارتش امریکا، مصارف چندین تریلیون دالری و... افکار عامه علیه جنگهای جنایتکارانه میلان یافته، خانم لی به یکی از چهرههای محبوب آن کشور مبدل گشت که در برابر یک اکثریت حیلهگر از حقیقت دفاع نموده بود.
برتراند راسل زمانی گفته بود: «از داشتن عقیدهای مخالف عقاید عموم بیمناک مباش، زیرا هر عقیدهای که امروز مورد قبول است، زمانی مخالف عقیدهی عموم بودهاست.»
۱ قوس ۱۳۹۲: بلقیس روشن، پیمان نظامی با امریکا را وطن فروشی نامیده لویه جرگه را ترک گفت.