سید طیب جواد

روزنامه «دیلی بیست» به تاریخ ١٨ دسامبر ٢٠١٣ اسنادی را فاش نمود که از جیره‌خواری سید جواد طیب پرده بر‌می‌دارد. بر اساس این اسناد اداره توسعه‌ی بین‌المللی امریکا (USAID) سالانه بیش از ١٠٠٠٠٠ دالر جیره به سید طیب جواد می‌پرداخت که این رقم شامل کرایه خانه و مصارف غذایی او نمی‌شود. جواد از سال ٢٠٠٢ الی ٢٠٠٣ رئیس دفتر کرزی بود و بعدا بنابر شایستگی در خدمت به اهداف امریکا، سفیر افغانستان در آنکشور شد.

سید طیب جواد همزمان از دو پیمانکار امریکا RANCO و «انترنیوز» دالر دریافت می‌کرد. به گفته مسئولان اداره توسعه‌ی بین‌المللی امریکا این پول بخاطر جلب تحصیلکرده ‌های غرب در دولت کرزی به حیث تکنوکرات‌ها برای «بازسازی» افغانستان پرداخت می‌شد.

ببرک با بادار روسی و کرزی با بادار امریکایی

زمامداران دست‌نشانده بیگانگان معمولا برای توجیه مزدوری و غلامی شان استدلال‌های یکسانی ارائه کرده آن را حرف‌های مردم وانمود می‌سازند. دولت‌های پوشالی از آنجایی که بین مردم ریشه ندارند، ادامه حیات شان را در خوشخدمتی و پوزه‌مالی هرچه تمام‌تر به اربابان خارجی شان دانسته به هر صورتی می‌کوشند تجاوز خارجی را با پوششی از کلمات زیبای «همکاری» و «همسویی» مخفی سازند. اگر دیروز میهنفروشان خلقی ـ پرچمی از «کمک انترناسیونالیستی همسایه بزرگ شوروی» سخن می‌گفتند، امروز جیره‌خواران امریکا نام «کمک جامعه جهانی» را بر آن گذاشته اند.

من بخشی از سخنرانی‌های ببرک کارمل را با نطق‌های حامد کرزی بصورت مقایسوی گرد‌آوری نموده‌ام که از لابلای آن می‌توان به درک این نکته رسید که حکام فروخته‌شده در هر دوره تاریخ، در حرف و عمل با هم شباهت زیادی دارند هرچند بنابر اقتضای زمان شیوه‌ها و نیرنگ‌های متفاوتی را برای چاکری برگزینند:

اعتصاب کارگران در امریکا

یکبار دیگر جامعه امریکا که دولتش ادعای «صدور دموکراسی»، «حقوق بشر» و «عدالت» به سایر کشور های جهان را دارد، با موجی از اعتراضات و اعتصابات کارگری مواجه گشته است که در برابر بی‌عدالتی حاکم برخاسته اند. به تاریخ ٢ دسامبر ٢٠١٣ کارگران رستورانت‌های غذای آماده (فاست فود) بخاطر بلند بردن مزد در شهرهای نیویارک، شیکاگو، واشنگتن دی‌سی، دیترویت و میشیگان دست به اعتصاب زدند. این کارگران که تعداد شان به هزاران تن می‌رسید تصمیم داشتند که در ١٠٠ شهر امریکا به اعتراض شان ادامه دهند. به گزارش «اسوشیتید پرس» این بزرگترین راهپیمایی در زمینه پایین بودن دستمزدها در چند سال اخیر بود.

معترضان با شعار «ما نمی توانیم با مزد ٧.٢٥ دالر در ساعت زنده بمانیم!» راهپیمایی را همراهی می‌کردند. در این تظاهرات کارگران خواهان افزایش معاش شان از ٧.٢٥ دالر به ١٥ دالر در ساعت بودند. آنان می‌گفتند با مزد فعلی نمی‌توانند ضروریات مورد نیاز شان را خریداری کنند چون نرخ مواد خوراکی و پوشاک و ادویه بسیار بلند است و اکثریت این کارگران ادعا دارند که فرزندان شان شبانه گرسنه به خواب می‌روند.

«آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است. اگر کسی نان شما را بگیرد، آزادی شما را هم گرفته و اگر کسی آزادی شما را بگیرد، مطمئن باشید که نان شما هم در معرض تهدید است.»

(آلبرکامو)

شعر مقاومت

ای کاش «آلبرکامو» جمله‌ دیگری هم می‌گفت، جمله‌ای که قادر می‌بود وضعیت کشوری را به تصویر کشد که از داشتن نان و آزادی محروم است؛ کشوری که در آنجا استقلال و دموکراسی به دار آویخته می‌شوند؛ روشنفکران مترقی و با احساس تازیانه می‌خورند؛ شرافت و وطندوستی جرم است؛ آزادیخواهی و مبارزه با نابرابری مسخ شده‌اند و.... زمانی که یک سرزمین دارای چنین حالتی باشد، تا متشکل شدن توده‌های میلیونی دربند آن و ویرانی کاخ استعمار و استبداد، تنها چیزی که می‌تواند اثرگذارترین نقش را در مسیر بهبود زندگی افراد جامعه از خود بجای گذارد، فرهنگ و ادبیات است. ادبیات هم می‌تواند افراد یک جامعه را از وحشت‌ناک‌ترین و قرون‌وسطایی‌ترین وضعیت به سوی یک جامعه انسانی و روشنفکری رهنمون شود و هم می‌تواند همان افراد را در بسیاری جهات مشابه انسان‌هایی نماید که هدفشان فقط دریدن همنوعان شان است.

فقر در کابل

طی ١٢ سال گذشته دهها میلیارد دالر زیر نام کمک به مردم افغانستان سرازیر شد اما به جیب یک مشت جنایتکار و خاین و ضدملی ریخت و فقط قطره‌هایی از آن در پروژه های رفاهی به مصرف رسید. همین جمعی که طی بیش از یک دهه از غارهایشان بیرون شده زیر نام «جهاد»، «دموکراسی» و «بازسازی» میلیونرها و حاکمان پوشالی کشور شدند، امروز برای باداران غربی شان عذر و زاری دارند که ماشین جنگی و کشتار شانرا از کشور بیرون نکنند ورنه سرمایه های بادآورده آنان در خطر قرار خواهد گرفت.

درحالیکه حتی آدمکشان طالبی طی یک دهه میلیاردها دالر از مواد مخدر و کمکهای غرب بدست آوردند، اما وضعیت اکثریت مطلق مردم ما تیره‌گشت، فقر و فلاکت سراسر جامعه را فرا گرفته است و بیش از دومیلیون دیگر در دام موادمخدری افتیدند که بیشترین سودش به جیب جنایتکاران و اشغالگران غربی ریخت. مقام اول دولت افغانستان در فساد و مافیایی شدن جامعه «دستاورد» بزرگ امریکا برای وطن ما بود که آینده کشور را به تباهی سوق خواهد داد.

زنان در رژیم طالبان و کرزی

«دو زن به شکل برهنه در جنوب‌شرق افغانستان از درخت حلق آویز شدند» این خبر به تاریخ ٢٨ سپتامبر ٢٠١٣ به مطبوعات رسید که تکان دهنده ترین رویداد خشونت علیه زنان در یک دهه گذشته در افغانستان است که به ثبت می‌رسد. دین محمد درویش سخنگوی والی لوگر به رسانه ها گفته است که جسد دو زن در حالی که بصورت برهنه به یک درخت حلق آویز شده بودند، در ولسوالی بره‌کی برک این ولایت پیدا شده اند. هنوز مشخص نیست که آنان به چه جرمی اعدام شده اند. سخنگوی والی طبق معمول از شروع تحقیقات درین مورد سخن گفت که نتیجه آن هیچوقت معلوم نخواهد شد.

تیرباران یک پسر و دختر جوان در ملاء عام بنابر حکم یک شورای محلی به جرم فرار از منزل و رابطه عاشقانه در منطقه دند غوری شهر پلخمری ولایت بغلان خبر دردناک دیگری بود که روز ٢٥ نوامبر صورت گرفت.

فلم «گمشده»

امسال مصادف بود با چهلمین سال کودتای نظامی شیلی که در ١١ سپتمبر ١٩٧٣ به وقوع پیوست و دولت منتخب و مردمی سلوادور آلنده توسط دیکتاتور شریر، جنرال اگوستو پینوشه، به کمک دولت امریکا سرنگون گردید. تحت سرپرستی مستقیم سی.آی.ای سه دهه تمام جو فاشیزم و کشتار بر شیلی چیره گشت، هزاران تن بازداشت و سربه نیست شدند و بیش از دوصدهزار تن مجبور به فرار از کشور گردیدند.

در میان این کشته شدگان دو خبرنگار امریکایی، چارلز هارمن (Charles Horman) ٣١ ساله و فرانک تروجی (Frank Teruggi) ٢٤ ساله نیز شامل بودند. چارلز هارمن خبرنگار و مستندساز امریکایی در شیلی زندگی میکرد و برای چندین روزنامه پیشرو و مترقی مینوشت. در ١٧ سپتامبر ١٩٧٣، شش روز پس از کودتای نظامی، هارمن از خانه اش دستگیر و پس از انتقال به «استدیوم ملی شیلی» -جایی که ٤٠٠٠٠ تن زندانی سیاسی به شمول آوازخوان و ترانه‌ساز شهیر این کشور ویکتور خارا نگهداری میشدند- ناپدید گردید.

بلقیس روشن

وقتی بلقیس روشن از جا برخاست و فریاد زد «پیمان با امریکا وطنفروشی است!»، از صدا و لرزش دست کرزی معلوم بود که تا چه حد از این خروش یک زن وطندوست بخود لرزیده است. کرزی از پشت میز خطابه صدا زد «این دختر کیست و چه می‌خواهد‌؟» او ادامه داد «درست است، درست است، درست است، خواهر فهمیدم، فهمیدم درست است...» دیگر به راستی فهمیده بود که حرف در کجاست؟ کرزی ترس از این داشت که مبادا تمام نقشه‌هایش نقش بر آب شده بی‌نقاب شود. او در یک موقف‌گیری کاذب و فریبنده به حاضران جرگه گفت «اگر مخالفان این پیمان را شما نوکران ایران و پاکستان بگویید در این صورت موافقان امضای این توافقنامه نوکران امریکا خواهند بود.» دزد بالای خود پر دارد، ضرب‌المثل معروفیست که با همین وضعیت کرزی همخوانی دارد. او نوکر امریکا را خوب هم می‌شناسد.

کرزی با برنامه‌ای از پیش تعیین شده توسط دو هلیکوپتر دقیقا ساعت ده صبح روز پنجشنبه، ٢١ نوامبر ٢٠١٣ به تالار لویه جرگه انتقال داده شد و تحت تدابیر شدید ده هزار نیروی امنیتی در برابر ٢٥٠٠ نفری که مطابق میل حکومت از میان بلی‌گویان شان گلچین شده بودند، به یک نمایش تلویزیونی پرداخت.

اوباما و کرزی

در دهه پایانی قرن بیستم، سروصدای زیادی راه افتید که گویا به تاریخ اول جنوری سال ٢٠٠٠، به علت نقص فنی پیشبینی‌نشده‌ای در سیستم های کمپیوتری موجود تمامی شبکه های کمپیوتری با مشکل مواجه شده و عواقب وخیم به دنبال خواهد داشت:‌ در سیستم های توزیع آب و برق، راه های آهن، خطوط هوایی، لفت بلند منزلها، سیستم پست و غیره اخلال وارد شده ممکن مردم با مشکلات بسیار جدی مواجه شوند و حتی به مرگ کسانی بیانجامد. این مشکل که به Y2K شهرت یافته بود به حدی تبلیغ شد و جدی وانمود گردید که در کشورهای پیشرفته مردم به ذخیره آب و خوراکه پرداختند و ترس و وحشت همه جا را فرا گرفت.

شرکت های بزرگ تولید وسایل کمپیوتری بیش از دیگران این شایعات را دامن زده تبلیغ می‌کردند که با خریداری محصولات جدید کمپیوتری که مبرا از این مشکل فنی‌ اند همه می‌توانند خود را برای سال ٢٠٠٠ آماده سازند و بدینترتیب غولهای سرمایه سود سرشار بدست می‌آوردند.

تظاهرات بر ضد پایگاه نظامی امریکا در اکودور

اکوادور کشور کوچک با حدود چهارده میلیون نفوس در امریکای لاتین است که ایالات متحده امریکا یک دهه تمام پایگاه نظامی‌ «مانتا» را در آنجا ایجاد کرده بود که در اثر مخالفت مردم در سال ٢٠٠٩ برچیده شد.

هدف اصلی این پایگاه سرکوب جنبش های آزادیخواهانه کلمبیا و بخصوص «فارک» بود. این جنبش کنترل مناطقی از شرق و جنوب کلمبیا را در اختیار دارد. رویکار آمدن دولت‌های مردمی در چند کشور امریکای لاتین امکان پیروزی «فارک» را در کلمبیا بیشتر ساخت چیزی که امریکا را به وحشت انداخته بود. امریکا درصورت حاکمیت این جنبش، زمین های مرغوب کاکائو، منابع طلا، الماس، نفت، گاز و نیکل آنکشور را از دست می‌داد و در ضمن دستش از عواید مواد مخدر کوتاه می‌شد. ازینرو با زمینه سازی دولت وابسته به امریکا، در مناطق هم‌مرز با کلمبیا پایگاه «مانتا» را در سال ١٩٩٩ در اکوادور راه اندازی کرد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 227 نفر