سروصدای عوامفریبانه ٢٠١٤ به اهدافش نایل شد
- رده: مقالات
- نویسنده: نوید نابدل
- منتشر شده در دوشنبه، 04 قوس 1392
در دهه پایانی قرن بیستم، سروصدای زیادی راه افتید که گویا به تاریخ اول جنوری سال ٢٠٠٠، به علت نقص فنی پیشبینینشدهای در سیستم های کمپیوتری موجود تمامی شبکه های کمپیوتری با مشکل مواجه شده و عواقب وخیم به دنبال خواهد داشت: در سیستم های توزیع آب و برق، راه های آهن، خطوط هوایی، لفت بلند منزلها، سیستم پست و غیره اخلال وارد شده ممکن مردم با مشکلات بسیار جدی مواجه شوند و حتی به مرگ کسانی بیانجامد. این مشکل که به Y2K شهرت یافته بود به حدی تبلیغ شد و جدی وانمود گردید که در کشورهای پیشرفته مردم به ذخیره آب و خوراکه پرداختند و ترس و وحشت همه جا را فرا گرفت.
شرکت های بزرگ تولید وسایل کمپیوتری بیش از دیگران این شایعات را دامن زده تبلیغ میکردند که با خریداری محصولات جدید کمپیوتری که مبرا از این مشکل فنی اند همه میتوانند خود را برای سال ٢٠٠٠ آماده سازند و بدینترتیب غولهای سرمایه سود سرشار بدست میآوردند.
در اول جنوری ٢٠٠٠ اکثر مردم از ترس بروز حادثات غیرقابل پیشبینی ترجیح دادند که از خانه هایشان بیرون نشوند، اما عملا هیچیک از علایم آنچه قبلا تبلیغ میشد دیده نشد، این روز به خیر و خیریت گذشت و حادثهای رخ نداد.
اگر در آن سالها در افغانستان کمتر کسی به کمپیوتر دسترسی داشت که از این تبلیغات هراسی به دل راه دهد، اما اینک در کشور ما چیز شبیه به آن تبلیغ میشود و هر تحلیلگر و سیاستمدار داخلی و خارجی مردم را از حلول سال ٢٠١٤ میهراساند که گویا چنین و چنان خواهد شد و افغانستان و مردمش هستی شانرا از دست خواهند داد!
چه مقامات دولتی و چه به اصطلاح «تحلیلگران» و «مفسرین سیاسی» در چینل های تلویزیونی و رادیویی افغانستان مدتهاست که مشکلات و بحران در سال ٢٠١٤ را قلقه میکنند و تمامی شان طوری بحث و تحلیل میکنند که گویا بیرون شدن نیروهای خارجی از افغانستان یک فاجعه بوده که افغانستان و مردمش را با بحران های جبران ناپذیر مواجه خواهد ساخت.
نهاد های مشهور امپریالیستی هم دست به تحقیقات و تحلیل زده، سروی ها و آمار ارقام دروغین و گولزننده انتشار می دهند که گویا بعد از سال ٢٠١٤ افغانستان با جنگ داخلی و مشکلات اقتصادی و بدامنی و ... مواجه شده شیرازهاش برهم خواهد پاشید. آنان خطرات طالبان، پاکستان و ایران را شدیدتر از واقعیت برجسته ساخته به این جو بدگمانی بیشتر دامن میزنند. امریکا در خفا با پاکستان پیمان بست تا افغانستان را راکت باران کند و خود ناظر بیطرف باقی ماند تا مردم خسته از سی سال جنگ ما را بترساند که در نبود امریکا، این سرنوشت همهروزه و محتوم کشور خواهد بود.
تمام این تبلیغات و مسموم ساختن اذهان مردم و هراساندن آنان از نابودی و بربادی یک هدف عمده داشت، که مردم ما داوطلبانه و با رضایت تمام به حضور دایمی امریکا در افغانستان تن دهند و بدینصورت کار به زنجیر کشیدن افغانستان بدون دردسر انجام گیرد و افغانستان برای همیشه تخته خیز امریکا و مرکز ماشین قدرتمند تسلیحاتیاش در آسیا بدل گردد. استقرار دایمی در افغانستان جهت مقابله با قدرت های آسیایی چون چین و روسیه که موقعیت کنونی یگانه ابرقدرت را تهدید میکنند، در استراتژی منطقوی امریکا هدف درجه یک به شمار میرود و حیات آینده امریکا به آن وابسته است. و اینکار را با قربانی ساختن وطن و مردم ما انجام میدهد.
البته ترسانیدن از ٢٠١٤ و ببو ساختن آن یک رخ قضیه بود، امریکا مکارانه و با شیطان صفتی تمام راه های دیگری را نیز برای بدبخت ساختن مردم ما ادامه داد. اختلافات قومی و زبانی و لسانی را بیش از هرزمان دیگر شعله ور ساخت و در پس پرده از طریق چاکران افغانش بر آن پترول ریخت؛ با حاکم ساختن عناصر منفور، امتحان شده و خادم بیگانگان افغانستان را برنامه شده به فاسدترین و دولتش را به گندیده ترین دولت تاریخ بشریت بدل کرد؛ با قدرتمندساختن جنگسالاران جانی، جو ملوکالطوایفی را زنده ساخت، مواد مخدر را بصورت بیسابقه رشد داد و افغانستان را پایتخت مافیا ساخت که در نتیجه سال ٢٠١٣ را شاهد بودیم که ریکارد تازهای قایم کرد، در پس پرده بدامنی و حرکات تروریستی طالبان و دیگر حلقه های آدمکش را دامن زد و ...
امریکا با اسلحه مطبوعاتیاش که در شرایط کنونی قدرتمندتر و نافذتر از سلاح اتمیاش در بردگی کشانیدن کشورها از آن سود میبرد، زمینه را برای امضای معاهده غلامی افغانستان آماده ساخت که ما طی روزهای گذشته در «لویه جرگه مشورتی» نتیجه آنرا دیدیم.
امریکا از ناآگاهی و بیسوادی مردم ما نیز بیشترین سوءاستفاده را نمود. متاسفانه اکثریت مردم از ددمنشی ها و خونخواری های امریکا در سایر نقاط جهان آگاهی چندانی ندارند، از مصایب و بدبختیهایی که مردم تحت سلطه امریکا در دیگر کشورها با آن مواجه اند خبر ندارند، از جنبش عظیم جهانی علیه زورگویی ها و جنایتپروری های امریکا خبر چندانی ندارند، از اهداف پس پرده امریکا برای راه اندازی پایگاه هایش در کشور ما دید روشنی ندارند و از تعاملات جهانی ابرقدرتها و زدوبندهایش بیخبرند. در تمامی این موارد رسانه ها اطلاعات ضد و نقیض و منحرف کننده به خورد مردم میدهند و به جای انعکاس واقعیت های جهان، مردم را با نمایش درام ها و فلم های هرزه و مبتذل مصروف نگهمیدارند.
اگر امریکا در اکثر کشورهای جهان که در آن پایگاه نظامی دارد با موجی از اعتراضات و مخالفت ها مواجه است، اینک دیده میشود که با چشمبندی و این همه کارزار عوامفریبانه موفق شده که تمامی نوکرنش را برای امضای فوری و بی قید و شرط این پیمان آماده سازد که طی چند روز گذشته شاهد بودیم که عوامل دستچین شده دولت پوشالی کرزی در «لویه جرگه مشورتی» به متن پیمان احمقانه و مغایر با معیار های قبول شده جهانی و در ضدیت با استقلال، تمامیت ارضی و منافع ملی ما رای دادند.
مردم افغانستان با ایجاد ٩ پایگاه دایمی امریکا، به هیچکدام از وعده های چرب و گرم امریکا و مزدورانش دست نخواهند یافت و بیثباتی، جنگ و کشتار، فساد، فقر و فلاکت، مافیایی شدن وسیعتر جامعه و دیگر بدبختی های شدیدتراز امروز ادامه خواهد یافت. این را حضور امریکای جنگافروز در بسی نقاط جهان بارها به اثبات رسانیده است.
اکثر موافقان پایگاه های امریکا مدعی اند که این معاهده باعث خواهد شد که جلو تروریزم و مداخلات کشورهای همسایه بخصوص پاکستان گرفته شود. اما کرزی درسخنرانیاش در لویه جرگه فاش نمود که کلید صلح در دست امریکاست و اگر خواسته باشد همین امروز ثبات به کشور ما برخواهد گشت. یعنی طی ١٢ سال گذشته امریکا قصدا افغانستان را آشفته و جنگزده نگهداشت تا برای استقرار دایمی نظامیش زمینه چینی کند. کیست نداند که طالبان بمثابه لشکر ذخیره امریکا، بر اساس برنامه و استراتژی پنتاگون به میدان آمدند. بینظیر بوتو به مثابه «مادرکلان طالبان» خود این نکته را زمانی فاش نموده بود. امریکا در همدستی با آی.اس.آی پاکستان دو دهه تمام طالبان را منحیث جاده صاف کن حضورنظامیش در کشور ما مورد حمایت و استفاده قرار داد. احمقانه است اگر فکر کنیم دولت پاکستان که خود در بالاجیب امریکا جا دارد، بدون اشاره و همدستی امریکا بتواند در کشورما به این حد شرارت و خیانت روا دارد.
میر غلام محمد غبار روشنفکر مبارز و وطندوست افغانستان سالها قبل وضع امروزی را برای ما تشریح و راه حل شرافتمندانهای ارئه نموده بود:
«اجنبی مملکت را اشغال و استقلال را محو میکند اما استقلال نمیبخشد. خارجی ملت را خلع سلاح و تجزیه میکند و جمله های: اقلیت، عناصر مختلفه السنه و مذاهب متعدده، اختراع و ایجاد مینماید تا جائیکه یک برادر برادر دیگر را نشناسد و اگر بشناسد هم به حیث دشمن اختلافات شیعه، ازبک و تاجیک، افغان و هزاره همه زایده سیاست استعمار است. خارجی میخواهد که مملکت مطمع نظر او همیشه جاهل و فقیر و ترسو بوده و از پشت پرده به شکل ضعیفی اداره گردد تا زمینه تحلیل و هضم آن آماده شود و اگر آن ملت به چنین ذلتی تن در نداد پالیسی استعمار مجبور میشود که از احتراص خود دست بردارد و یا علنا دست به شمشیر برد و اما این هردو به نفع مملکت است زیرا در صورت اولی از خدعه و دسیسه دشمن نجات میابد و در صورت دومی در میدان نبرد با او مقابل میگردد و دیگر فریب پشت پرده نمیخورد. در هر دو حال این وظیفه خود ملت است که با داشتن حق زندگی و استقلال خود را به خارجی استعماری ثابت کند و بداناند که او در مقابل آلام و اسقام داخلی انتظار هیچ نوع امداد از هیچ خارجی ندارد و داشتن چنین امیدی را به خارجی به منزلت پناه جستن گوسفندی به گرگ میشمارد.» («وطن»، شماره ٣٨، ١٣ قوس ١٣٣٠)