نام بلقیس روشن، به مثابه نماینده راستین ملت ثبت تاریخ شد
- رده: مقالات
- نویسنده: واحد منصوری
- منتشر شده در چهارشنبه، 06 قوس 1392
وقتی بلقیس روشن از جا برخاست و فریاد زد «پیمان با امریکا وطنفروشی است!»، از صدا و لرزش دست کرزی معلوم بود که تا چه حد از این خروش یک زن وطندوست بخود لرزیده است. کرزی از پشت میز خطابه صدا زد «این دختر کیست و چه میخواهد؟» او ادامه داد «درست است، درست است، درست است، خواهر فهمیدم، فهمیدم درست است...» دیگر به راستی فهمیده بود که حرف در کجاست؟ کرزی ترس از این داشت که مبادا تمام نقشههایش نقش بر آب شده بینقاب شود. او در یک موقفگیری کاذب و فریبنده به حاضران جرگه گفت «اگر مخالفان این پیمان را شما نوکران ایران و پاکستان بگویید در این صورت موافقان امضای این توافقنامه نوکران امریکا خواهند بود.» دزد بالای خود پر دارد، ضربالمثل معروفیست که با همین وضعیت کرزی همخوانی دارد. او نوکر امریکا را خوب هم میشناسد.
کرزی با برنامهای از پیش تعیین شده توسط دو هلیکوپتر دقیقا ساعت ده صبح روز پنجشنبه، ٢١ نوامبر ٢٠١٣ به تالار لویه جرگه انتقال داده شد و تحت تدابیر شدید ده هزار نیروی امنیتی در برابر ٢٥٠٠ نفری که مطابق میل حکومت از میان بلیگویان شان گلچین شده بودند، به یک نمایش تلویزیونی پرداخت.
کرزی در دو نقش روی پرده تیاتر ظاهر شد. یکی چهره ملی و مردمی و دوم چهره یک شیطان و جاسوس که تنها و تنها یک خواست را دنبال میکرد: فروش افغانستان به امریکا زیر نام تامین صلح و آرامش در حضور فرشتههای امریکایی. نقش دوم این درامه را صبغتالله مجددی بازی کرد که به حق نمایش کمیک و خندهدار بود.
اکت و اداهای مسخره کرزی و گلو پاره کردنهای بیجا و سمبولیک او برای فروش افغانستان صرفا برای ٢٥٠٠ چکچکیهای حکومت حس آرامش میداد، اما این تنها صدای بلقیس بود که در یک لحظه چهره واقعی کرزی را نمایان ساخت و حتی قصر سفید را تکان داد. در یک لحظه خبر مخالفت بلقیس با امضای سند فروش افغانستان در جهان مخابره شد:
«نماینده فراه در لویه جرگه مشورتی با امضای توافقنامه امنیتی با امریکا مخالفت کرد و تالار را ترک گفت.»
این حرکت ملی و شجاعانه خانم بلقیس و شعار ضد اشغالگران امریکایی و نوکران داخلی آن صدای میلیونها افغان بود که درون قفسه سینههای شان قید مانده بود. بلقیس با این حرکت حداقل برای یک دقیقه هم اگر شده درد دل بازماندگان و خانوادههای هزاران قربانی بمباردمان و کشتارهای بیرحمانه و تکاندهنده سربازان اشغالگر را به گوش جهانیان رسانید. به حامیان امریکا و دولتهایی که مشمول برنامه اشغال افغانستان هستند گوشزد کرد که افغانستان گورستان اشغالگران است و در تاریخ این کشور هیچ تجاوزگری با دل خوش این سرزمین را ترک نکرده است.
بلقیس روشن از نسلی است که بیدار شده و درد و رنج را با پوست و استخوان حس میکند. او با دستان خالی اما با عزم راسخ و متین در راهی روان است که پایانش به موفقیت و پیروزی مردمش میانجامد. تاریخ وطن ما همانگونه که از کرزی، مجددی، سپنتا و دیگر مهرههای امریکا منحیث کسانی که شاهشجاعوار برای تحقق اهداف صاحبان شان سگدوی کردند یاد خواهد کرد، اما بلقیس را به مثابه پرچمدار استقلال و عزت وطن و مردم ما به خاطر خواهد سپرد.
بلقیس شجاع از جایی صدا بلند کرد که قبلا ملالی جویا خواب از چشمان جنایتکاران ربوده بود:
«... آزموده را آزمودن خطاست. به نظر من اینان بايد محاكمه ملی و بينالمللی شوند، اینان را مردم ما اگر ببخشند، مردم پابرهنه افغان، تاريخ هرگز نمیبخشد. اينها ثبت تاريخ كشور ما هستند...»
ملالی جویا در ٢٠٠٣ در یک جرگه فرمایشی «تصویب قانون اساسی» زیر سایه جلادان تنظیمی برای دادخواهی اعتراض نمود و این صدا جاودانه شد. با گذشت ده سال از آن روز ملالی جویا که به یک چهره جهانی مبدل شده هنوز هم در کنار مردمش قرار دارد و بیشتر از پیش در مبارزه علیه جنایتکاران جنگسالار، طالبان و اشغالگران به مثابه عوامل بربادی افغانستان راسخ و استوار قدم بر میدارد.
اما با گذشت بیشتر از یک دهه از قهرمانی و شجاعت ملالی، یک اقلیت بیغیرت و تسلیمطلب که هر کدام زیر نام بزرگ قومی ده متر چلتار بر سر بسته بودند در جرگه مشورتی مادر وطن را دست بسته به امریکا سپردند و بلقیس را به عنوان جاسوس این و آن کشور محکوم کردند. اما همین بیکلهها فراموش میکنند که بلقیس همیشه در مصاحبههای رسانهای و گفتههایش در سنا علیه طالبان وحشی، حزب اسلامی و دیگر نوکران پاکستان و ایران صدا بلند کرده، معاملههای ضدملی کرزی و امریکا با آنان را فاش کرده است.
بلقیس روشن از نسلی است که بیدار شده و درد و رنج را با پوست و استخوان حس میکند. او با دستان خالی اما با عزم راسخ و متین در راهی روان است که پایانش به موفقیت و پیروزی مردمش میانجامد.
دستگاههای تبلیغاتی امریکا و غرب و رسانههای بیشماری که با بودجه پنتاگون و قصر سفید پیش برده میشوند تلاش کردند تا صحنه اعتراض بلقیس را زیر زده و اذهان عمومی را از این موضوع مهم و تاریخساز بسوی دیگری بکشانند. تلویزیون به اصطلاح «ملی» در بازپخش جریان جرگه آن بخش را سانسور کرد. تمامی رسانههای ملوث شده افغانستان، مکلف بودند که فقط صداهای مدافع این پیمان را انعکاس دهند و بس. اگر کسانی هم در پرده تلویزیونها ظاهر شدند و علیه کرزی و جرگه تند گفتند، فقط مسایل بسیار بیارزش و جانبی را مطرح کرده و یا فریاد زدند که این جریان نباید طول بکشد و چشمپت بر پیمان غلامی امضا گذاشته شود. طی چند روز جرگه، از زبان تقریبا تمامی شرکت کنندگان فروخته شده در میزگرد های تلویزیونی و رادیویی آخرین حد بیگانهپرستی و ذلت و خودفروشی بالا بود. معلوم بود که آنان حرفهایی را قلقله میکنند که از جانب ارگ و سفارت امریکا در کابل به دهن شان گذاشته شده است.
تبلیغات یک جارچی «تلویزیون آشنای صدای امریکا» نمونه زنده و دردآور رسانههای حامی منافع اشغالگران است که علیه امریکا کوبی بلقیس روشن قرار گرفتند. لینا روزبه حیدری حامی جنایتکاران و اشغالگران امریکایی در صفحه فیسبوک خویش نوشت:
«در بخش خانم بلقیس روشن، بیاد یک نقل قول امریکایی افتادم که وقتی فردی در یک نشست بزرگ و مهم برای جلب توجه مطبوعات و کسب نام و نشانی برای خود، دست به یک کار احمقانه میزند، میگویند: "بله، فلانی برای پانزده دقیقه شهرت فلان کار را کرد" حال این واکنش خانم روشن هم همان "پانزده دقیقه شهرت" بود که ایشان ابلهانه با حمل یک لوحه بیمعنا کوشش کرد تا بدست آورد، البته اینکه در عقب این لوحه سازی دست کیست، بحث گستردهتریست که ما را به قضیه بعدی یا آقای وحید مژده میکشاند.»
دوستی در پای این نوشته او پیامی گذاشته بود که «خانم لینا صدای امریکاست!! دیگر از این چه انتظاری دارید؟» او فراتر از این فحاشی سیاسی تبصره گمراهکننده و فریبدهنده در تعریف خروج اشغالگران نیز نوشته است:
«بگذارید سناریو عدم امضای موافقتنامه را نیز بررسی مختصر بنمایم، عدم امضای موافقتنامه یعنی خروج عساکر و قوای خارجی و ختم کمکهای آنها و ترک افغانستان به حال خود، شدت گرفتن حملات طالبان و دیگر گروه های تندرو در شهرها، کند شدن چرخ اقتصاد و آغاز بحران اقتصادی و مالی، تضعیف تدریجی حکومت و تکرار دهه نود.»
اما این مبلغ امریکا فراموش کرده که در دهه نود همان قهرمان ملی و دیگر برادران تنظیمیاش بودند که با حمایت مالی و لوژستیکی امریکا، کابل را به دریای خون مبدل کردند، چیزی که آغاز سناریوی امریکا برای اشغال دایمی افغانستان بود. و اگر خود را به ابلهی نزند این نکته را هم به آسانی میتواند بفهمد که تروریستان جنبش طالبان و القاعده، اولاده حرام خود امریکا بوده و هستند. بدون دالر و امکانات و حمایت امریکا، اسامه و ملاعمری وجود نداشت. و بازهم اگر عینک سیاه به چشم نکند، میداند که دولت مزدور و منفور پاکستان، بدون مشوره کاخ سفید، یک قدم شیطانی در برابر افغانستان نمیتواند بردارد و اینرا به شکلی کرزی نیز در سخنرانیاش بیان داشت. البته من این حقیقت را بالاتر از سطح و وجدان خانم لینا میدانم که از لابلای فراوان اسناد تاریخی موجود به این درک برسد که دولت بویناک آخندی ایران نیز از بطن امریکا و سه کشور زورگوی دیگر در «كنفرانس گوادلوپ» متولد و بر ملت ایران تحمیل گردید.
اما در بیرون از تالار جرگه، در کوچهها و جادههای پایتخت و همچنان در سایر ولایات از بلقیس روشن به عنوان صدای مردم نام برده شده و او را هموطنان ما تنها زن شجاعی میخوانند که در برابر خاکفروشان و غلامان امریکا قرار گرفته است.
شبکههای اجتماعی، سایتها و صفحات انترنیتی همه مملو از تصاویر و گفتههای تاریخساز بلقیس روشن اند. آنانی که واقعیت و اوضاع را درک کردهاند، آنانی که در مورد اشغال کشور شان بدست امریکا آگاهی دارند، آنانی که هنوز هم وجدان شان بیدار است، آنانی که هنوز شانه زیر بار وحشت و ترور و جنایات امریکا خم نکردهاند ، آنانی که هنوز هم بازی فریبنده و دردناک «توافقنامه امنیتی» یا اشغال مستقیم افغانستان بدست امریکا را با شعور و دانش و پوست و استخوان درک میکنند، میدانند که بلقیس روشن نه برای جاسوسی به دستگاه استخباراتی این و آن کشور و نه هم برای منافع شخصی و شهرتطلبی دست به چنین اقدام شجاعانه و قهرمانانه زده است. او با یک حرکت سنجیده و آگاهانه خواست نفرینش را نثار امریکا و حکومت دست نشاندهاش در کابل کند و از این طریق صدای مردمی باشد که بیش از سی سال است زیر ساطور امریکا گاه زیر نام جهادی، گاه زیر نام طالب و در شرایط کنونی زیر نام دموکراسی و بازسازی خورد و خمیر شده و با گذشت هر روز بدبختتر و بیچارهتر میگردند.
امریکا حداقل در سیزده سال گذشته با بم و باروت و انتحار و انفجار از یکسو و فساد، فقر و بیکاری و اعتیاد و گرسنگی از سوی دیگر شرایط را برای حضور نظامی دایمی و تحکیم پایگاهها و دستگاههای استخباراتیاش در افغانستان طوری آماده کرد که با فراهمسازی امکانات مادی و معنوی برای اقلیت خاین در دم و دستگاه حکومت دست مزدورش در ارگ، زمینه را برای اشغال دایمی افغانستان مساعد کند. کرزی امروز یا فردا برای حفظ قدرت سیاسی، غنایم و میلیونها دالر سرمایههای گردآورده در جریان بیش از ده سال حاکمیتش سند توافقنانه امنیتی «میهن فروشی» را امضا میکند و بار این خیانت و جنایت را برای فریب نسلهای آینده به دوش ملت افغانستان خواهد انداخت. اما تاریخ حافظه ضعیف ندارد و نه هم فراموش میکند. در اوراق تاریخ بلقیسها، ملالیها و هزاران قهرمان دیگر جایگاه رفیع خواهند داشت و کرزی، روشنفکران مرتجع دور و برش، برادران طالبی و گلبدینی و جنگسالارش همراه با تمامی وطنفروشان در زباله دان تاریخ جا خوش خواهند کرد.
دولتی که ارگ ریاست جمهوری آن چتلیخوار استخبارات جهانی و منطقوی و گیرنده بوجیهای دالر سی.آی.ای، واواک، ام.آی.۶ و خدا میداند کدام نهادهای پلید دیگر است و رئیس جمهور بیغیرت و ضدملیاش از دریافت این جیرهها حمایت میکند، هرگز نماینده ملت بزرگ و آزادیخواه ما نبودهاند که امروز حق داشته باشند سرنوشت کشور را به خونخوار وحشیای به نام امریکا سپرده و آنرا تسکینبخش درد و آلام مردم ما جار زند.
اگر امروز تمامی عناصر ضدملی یکصدا مردم ما را بیچاره و خنثی و ناتوان تبلیغ کرده و به آنان نسخه اتکا به قدرتهای بیرونی را تجویز میکنند، اما به زودی همین مردم فقیر اما آزادی دوست و باایمان طومار امریکا و غلامان افغانش را برخواهد چید. واقعات تاریخی معمولا بسیار سریع و غیرقابل پیشبینی رونما میشوند که آنگاه برای بندگان دالر و امریکا راه فرار نیز وجود نخواهد داشت.
بلقیس روشن، پیمان نظامی با امریکا جنایتکار را وطن فروشی نامیده لویه جرگه را ترک گفت