مارگرت تاچر در عالم ذلت دفن شد، اما میراث شومش همچنان قربانی می‌گیرد

anti-Tatcher protest in London following her death

درین روزها مرگ مارگرت تاچر نخستین صدراعظم زن انگلستان بین سالهای ١٩٧٩ تا ١٩٩٠ موجی از جشن و سرور را به دنبال داشته است. اگر از یکسو شخصیت های بدنام جهان چون دیوید کمرون، هنری کسینجر، تونی بلیر، گورباچف، لخ‌والسا، آنگلا مرکل، فرانسوا اولاند، اوباما، روپردت مرداک و دیگران بصورت اغراق آمیزی او را «زن آهنین» نامیده می‌ستایند از سویی زحمتکشان بریتانیا وی را عامل سیهروزی شان خوانده نفرین می‌کنند.

مطبوعات طراز اول بریتانیا و جهان تلاش دارند از تاچر چهره انسانی ارائه نمایند. دولت انگستان خلاف معمول با صرف ١٥ میلیون دالر برای او مراسم تدفین برگزار کرد. اما جمع وسیع از مردم انگستان در اولین ساعات بعد از مرگ او به جاده ها برآمده به جشن و پایکوبی پرداختند و او را به علت اقدامات ظالمانه مقابل کارگران آنکشور و در مجموع سیاست های جنایتکارانه اش در سطح جهان مورد تنفر قرار دادند. دههاهزار تن در شهرهای مختلف انگلستان، اسکاتلند و ایرلند که بیشترین رنج را از پیامدهای «تاچریزم» برده اند با بلند کردن پلاکارتهایی در ضدیت با او اکسیون هایی را راه انداختند.

به علت عکس العمل شدید مردم بر مراسم پر زرق و برق برای این دشمن فقرا، دولت مجبور شد ٤٠٠٠ پولیس و ٧٠٠ پرسنل نظامی را برای امنیت آن بسیج نماید، درحالیکه تعداد شرکت کنندگان مراسم در کلیسای سنت پل به حدود ٢٧٠٠ تن می‌رسید. در این جریان چند تن از معترضین توسط پولیس دستگیر شدند.

تاچر از جمله اولین نمایندگان سیاست نئولیبرالی سرمایه داری و یا انقلاب محافظه‌کاری بود که تا امروز همچون طاعونی مردم فقیر نه تنها کشورهای بزرگ سرمایه داری بلکه تمامی مستعمرات را به کامش فرو برده و انسانیت را به تباهی و بردگی کشانیده است.

مولفه های اصلی سیاست ضددموکراتیک نئولیبرالی وی عبارت بود از خصوصی کردن بنگاه های دولتی، کاهش خدمات عامه، طبقاتی کردن هرچه بیشتر نظام صحت و آموزش، حمله بر سندیکاهای کارگری به خاطر تضعیف نقش آنان در جامعه، سرکوب شدید اعتراضات زحمتکشان، تشدید تفاوت های طبقاتی، جنگ و نظامیگری و ... که نتایج آن جامعه انگلیس و جهان را به ویرانی و فقر عمیق سوق داد. بحران جاری جهان سرمایه پیامد منطقی این سیاستهای ضدانسانی‌ست.

تاچر در دوران جنگ سرد به قدرت رسید و همگام با رونالد ریگان نقش به شدت ارتجاعی و جنایتکارانه در سطح جهان بازی کرد و خونخوارترین و جنایتکارترین رژیم ها و دیکتاتور ها را مورد حمایت قرار داد.

تاچر با عبدالحق در دفترش در لندن
تاچر احزاب منفور و جنایت پیشه بنیادگرای افغانستان را مورد حمایت بیدریغ قرار داد و از نمایندگان شان در دفترش در لندن استقبال نمود.

تاچر و ریگان یکی از عوامل تیره بختی های امروزی کشور ما نیز به شمار می‌روند. آنان به خاطر شکست رقیب روسی شان مردم افغانستان را گوشت دم توپ ساخته مورد سوءاستفاده بیشرمانه قرار دادند. اینان به خاطر برآورده شدن اهداف پلید شان، روی تاریک اندیش ترین، پلیدترین و خونخوارترین گروه های بنیادگرا سرمایه گذاری نموده مقاومت ضدروسی مردم ما را از مسیرش منحرف کردند. در اثر حمایت بیدریغ و ارسال بی‌رویه پول و تسلیحات نظامی به احزاب بنیادگرای گلبدین، ربانی،‌ سیاف و .... کشور ما را به مرکز تروریزم بین‌المللی و مافیا بدل کردند.

تاچر در سال ١٩٨١ شخصا به پاکستان سفر کرد و دیکتاتور نظامی این کشور، جنرال ضیاالحق را در برنامه هایش برای کشانیدن منطقه بسوی بنیادگرایی و جهالت پشتیبانی نمود. او با نوکران بنیادگرای افغانش دیدار و حمایتش را از آنان اعلام نمود که در پی آن سیلی از اسلحه و مهمات و دالر به جیب آدمکشان بنیادگرا سرازیر شد.

مسعود خلیلی یکی از خادمان جنایتکاران بنیادگرای افغان به بی.بی.سی (١٦ اپریل ٢٠١٣) گفت: «از پیام حمایت خانم تاچر از مجاهدین افغان در پاکستان ... به ما راه نوی باز شده بود و یک نوید بود.»

این حمایت اگر برای چاکران انگلیس و امریکا «نوید»بخش بود، اما برای مردم ما زنگ ویرانی، کشتار و بربادی را به صدا درآورد که باعث کشته شدن میلیونها افغان و فرو رفتن کشور ما در گنداب جهالت و جنایت و استبداد اخوانی گردید که نتیجتا منجر به فجایع جنگ های داخلی کابل،‌ حاکم شدن موجودات قرون وسطایی طالبان و القاعده و اشغال کشور توسط امریکا و ناتو گردید. با مرگ تاچر در واقع رهبران جنایتکار اخوانی افغانستان مادرکلان شانرا از دست دادند.

تاچر در جریان جنگ ایران و عراق در کنار صدام حسین ایستاد و تسلیحات نظامی در دسترس این دیکتاتور قرار داد. او از جنرال پینوشه، دیکتاتور آدمکش شیلی حمایت کرد؛ در کنار رژیم اپارتاید افریقای جنوبی ایستاد و نلسن ماندلا، قهرمان ضد نژادپرستی را «تروریست» خواند؛ بر سر مالکیت جزایر مالویناوس ارجنتاین در ١٩٨٢ دست به جنگ خونین زد و باعث کشتار مردم بیگناه گردید؛ در جنگ خلیج نیز دست داشت که یک میلیون عراقی را به کام مرگ کشانید، اما در آخرین روزها مجبور به استعفا از مقامش گردید.

گوردن براون، تونی بلیر، جان میجر و دیوید کمرون
گوردن براون، تونی بلیر، جان میجر و دیوید کمرون چهار صدراعظم بریتانیا که سیاستهای ویرانگر تاچر را ادامه دادند، در مراسم تشییع او صف بسته اند

در داخل انگستان به علت سیاست های سنگدلانه اش علیه زحمتکشان به «زن آهنین» شهرت یافت. او در واقع علیه زحمتکشان کشور اعلان جنگ نمود و اعتراضات شانرا بصورت وحشیانه سرکوب کرد چیزی که رکود شدید اقتصادی را به بار آورد.

تشدید نابربری های اجتماعی در انگلستان خشم کارگران و بخصوص معدنکاران شمال انگلستان را برانگیخته آنان را به اعتصابات یکپارچه کشانیده بود. اما او با توسل به خشونت پلیسی تا آخر مقابل آنان ایستاد که در ١٩٨٤ این کارگران از فرط قحطی مجبور به تسلیم شدند ولی تنفر عمیقی از او به دل گرفتند. بیرحمی در برابر کارگران معدن باعث شد که هزاران تن آنان به خیل بیکاران پیوسته از تمامی حقوق شان محروم گردند. سیاست های اقتصادی تاچر در خدمت اقلیت سرمایه دار باعث بیکاری حداقل سه میلیون کارگر و فقر یک میلیون کودک انگلیسی شد.

دیوید هاپر رهبر یکی از انجمن های معدنچیان در دهه هشتاد که فعلا هفتاد ساله است و مرگ تاچر را جشن گرفته است به شبکه تلویزیونی «اسکای ‌نیوز» گفت:‌

«این بهترین تولدی است که من تا به حال داشته‌ام. من جشن می‌گیرم. او زنی سنگ‌دل بود که جامعه معدنچیان شمال را از بین برد. او مصیبتی برای کارگران کشور بود. البته پولدارهایی مثل کسانی که در کابینه دیوید کامرون هستند، او را دوست دارند.... تاچر حتی بیشتر از هیتلر و جنگ جهانی دوم به جامعه ما خسارت وارد کرد. ما چطور می‌توانیم به کسی که این کارها را کرد ابراز احترام کنیم؟»

حامیان تیم فوتبال لیورپول نیز از جمله کسانی بودند که با شعار های تند علیه تاچر با مرگ او خوشی شانرا ابراز نمودند. این انزجار ریشه در حادثه ورزشگاه هیلزبورو دارد که در ١٤ اپریل ١٩٨٩ در جریان مسابقه سیمی فاینل تیم های لیورپول و ناتینگهام فورست رخ داد. در آن روز به دلیل انبوه جمعیت و ناتوانی پولیس در کنترول آن ٩٦ تن کشته و ٧٦٦ تن دیگر که اکثر شان هواداران تیم لیورپول بودند زخمی شدند، فاجعه‌ای که خشم همگانی را مقابل دولت تاچر عمیقتر ساخت.

تاچر سرنوشت مردم افغانستان را بدست ضیاالحق فاشیست سپرد
تاچر سرنوشت مردم افغانستان را بدست ضیاالحق فاشیست سپرد تا با تقویت باندهای سیهکار و جانی بنیادگرا وطن ما را به وضعیت فاجعه بار کنونی بکشاند.

تاچر در برابر مردم ایرلند نیز بصورت یک زمامدار قسی‌القلب عمل نمود. در سال ١٩٨١ ده تن از رهبران استقلال طلب ایرلند در زندانهای انگلستان دست به اعتصاب غذا زدند و تنها خواست شان این بود که منحیث زندانی سیاسی و نه جنایتکار شناخته شوند. آنان ٥٠ روز به اعتصاب غذایی ادامه دادند اما تاچر بدون کوچکترین احساس انسانی همچنان آنان را جنایتکار نامیده به خواست شان وقعی قایل نشد تا اینکه تمام شان جان باختند.

این سازش ناپذیری او باعث اوجگیری خشونت و درگیری در ایرلند شمالی گردید که به امر تاچر با گلوله پاسخ داده شد و انسانهای بی‌شماری جان دادند. تاچر به جای حل مسالمت آمیز قضیه ایرلند شمالی،‌ در تبانی با باندهای جنایتکار که مستقیم توسط سازمان های استخباراتی انگلیس حمایت مالی می‌شدند، دست به کشتار وسیع آزادیخواهان آن دیار زد.

تروریزم دولتی دوران تاچر به حدی خشن بود که در ماه دسامبر سال گذشته دیوید کامرون صدراعظم آنکشور مجبور شد به علت قتل پت فینوکین وکیل ایرلندی که به حکم تاچر در برابر چشمان خانواده اش توسط پولیس در ١٩٨٩ کشته شد عذرخواهی کند. کامرون در ضمن از نلسن ماندلا به خاطر تروریست نامیده شدن توسط تاچر نیز معذرت خواهی کرد.

ارثیه خونین و مکدر بجامانده از تاچر یکی هم این درس را به دنبال دارد که صرفا افزایش سهم سیاسی زنان ولو در بالاترین رده یک دستگاه ضدمردمی و استعماری هرگز نمی‌تواند در خدمت رفع تبعیض علیه زنان و پایان دادن به مناسبات نابرابر جنسی و مردسالاری در جامعه گردد. فقر و فلاکت ناشی از اصلاحات ویرانگر تاچر، زنان انگلیس و کشورهای وابسته به آن را درهم فشرد و بسوی تباهی کشانید. به همین دلیل است که زنان بریتانیا بیش از مردان بدنبال مرگ تاچر در جشن های خوشی شرکت نمودند.

تاچر هرچند در عالم ذلت و خواری به خاک سپرده شد، اما میراث شوم او که عبارت است از فقر و بینوایی و جنگ، سراسر جهان را درنوردیده و همچنان از ستمدیده ترین لایه های جوامع قربانی می‌گیرد.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 138 نفر