«لویه جرگه» های امریکایی بازتابگر آرای مردم نیستند
- رده: مقالات
- نویسنده: فرزاد
- منتشر شده در یکشنبه، 17 سنبله 1392
دولت امریکا و دست نشاندگانش جهت پیشبرد سیاست های استعماری شان و برای فریب مردم ما از بسی مقوله ها سوءاستفاده رذیلانه نموده اند. یکی از این مقوله های ملی «لویه جرگه» است که بارها تحت عناوین گوناگون به تمسخر گرفته شده است.
طی یک دهه گذشته چندین جرگه فرمایشی و مسخره برای تحمیل برنامه های ویرانگرانه امریکا بر مردم ما برگزار گردید. تحت نام «لویه جرگه اضطراری» اداره کشور به عناصر ضدملی و عامل قتل و کشتار دهها هزار هموطن ما سپرده شد، زیر نام «جرگه مشورتی صلح» پیوستن دوباره آدمکشان قرون وسطایی به دستگاه ملاـ مافیایی هموار گشت و در «لویه جرگه عنعنوی»، جمعی از نمایندگان همین دولت برای سپردن سرنوشت افغانستان به امریکا رای مثبت دادند.
البته درین شکی نیست که در تاریخ افغانستان، جرگه ها نقش موثری در حل مسایل مهم کشور داشته اند. یکی از نمونه های درخشان آن در سال ١٧٠٩ میلادی در قندهار بود که مطلقا ماهیت متفاوت از جرگه های ساختگی امروز داشت. وقتی وطن ما تحت سیطره صفویان ایران و نماینده آن به نام گرگین مورد ظلم و استبداد بینظیر قرار گرفته بود، پدران ما چه پشتون، تاجیک، هزاره، بلوچ، ازبک و.... گرد هم آمده با راه اندازی جرگه ملی برای رهایی کشور تصمیم مهمی اتخاذ کردند. بر اساس فیصله همین جرگه، مردم تمامی ملیت ها ما یکپارچه علیه قشون گرگین دست به قیام زده او را با همه ساز و برگش تار و مار و دولت ملی و آزاد را بنیاد گذاشتند.
در جرگه یاد شده میرویس خان هوتک اعلان نمود:
«ما باید ناموس مردم و وطن را از شر بیگانگان و دشمنان محافظت نماییم، ولو درین راه سر و جان خود را هم از دست داده باشیم.»
اما کرزی و عناصر بیوطن در جرگه های امریکایی چند سال اخیر داد میزنند که ما باید به امریکا بمثابه «دوست استراتژیک» تکیه کنیم و جلو خروج نیروهایش را بگیریم ورنه وطن ما توسط پاکستان و ایران بلعیده خواهد شد! دیدن همه روزه جنایات و وحشیگری های نیروهای امریکایی و ناتو و خدشه دار شدن استقلال، آزادی و تمامیت ارضی کشور هیچگاه وجدان های خفته آنان را تکان نمیدهد.
ترکیب جرگه های دهسال اخیر بیش از همه مشمئزکننده بوده است. مردم ما از دیدن منفورترین چهره ها در صفوف اول آن همیشه رنج کشیده اند. گردانندگی این جرگه ها عمدتا به آنانی واگذار گردیده که باربار ثابت کرده اند در بدل پول و مقام حاضر اند منافع ملی را زیرپا کرده حتی وطن را به خارجی عرضه دارند.
این روزها کرزی بازهم در صدد است مضحکه دیگری را به نام «لویه جرگه» دایر کرده برای امضای سند ننگین فروش افغانستان به امریکا راه باز نماید. عناصر دستچین کرزی و اطرافیانش درین جرگه مطلقا با کمال وقاحت به پایگاه های دایمی دولت خونخوار امریکا در کشور و تفویض مصونیت به سربازانش رای مثبت خواهند داد. در ضمن این جرگه در خدمت کاندید آینده کرزی برای پست ریاست جمهوری خواهد بود و از طریق یک مشت عناصر مورد نظرش زمینه را برای نصب یک رئیس جمهور مورد پسندش و چه بسا تمدید دوران فسادسالاری خودش هموار خواهد کرد.
بلیگویان دولت پوشالی دلایل خندهآوری میتراشند که گویا برای رهیدن کشور از بحران و افتیدنش به دامان پاکستان و ایران باید به امریکا پناه برد. ولی اینان دستان خونین این ابرقدرت جنگ افروز در لیبی، عراق، سوریه و اقصی نقاط جهان را ندیده این حقیقت را زیر میزنند که امریکا به مثابه حامی و تمویل کننده باندهای آدمکش بنیادگرا و بخصوص طالبان، یکی از عوامل اصلی وضعیت فاجعه بار کنونی در کشور ما بوده است. اما مردم ما باید بدانند که پناه بردن به امریکا که تاریخش با جنایت و تجاوز و شیطان صفتی اندود است، به گفته تاریخنویس مبارز وطن ما میر غلام محمد غبار به معنی پناه بردن گوسفند به گرگ گرسنه است. اتکا به یک سیستم زورگو و خونریز را راه حل قضیه افغانستان نامیدن منتهای حماقت و حتی خیانت به تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی وطن و مردم ماست.
کرزی با راه اندازی این جرگه نامنهاد تلاش میورزد فروش افغانستان به امریکا را مشروع و بر اساس رای و مشوره ملت وانمود سازد. اما تصامیم جرگه ها و نشست هایی که نمایندگانش از جانب دولت بیاراده و غرق در فساد تعیین شده و محتویاتش از خارج دیکته شوند، کوچکترین ارزشی نداشته، پیوند زدن لقب «نمایندگان ملت» به اشتراک کنندگانش جز اهانت به ملت معنی دیگری ندارد. آنانی که به عرضه مادروطن به یک اشغالگر رای مثبت دهند به هیچصورت نمیتوانند نمایندگان ملت شجاعی باشند که همیشه پوزه متجاوزان خارجی را به خاک مالیده است.
همانگونه که ملالی جویا با نطق شجاعانهاش ماهیت «لویه جرگه قانون اساسی» را آفتابی کرده ماسک جنایتکاران و قاچقبران معلومالحال در آن را درید، آیا در جرگه کنونی که قصد فروش وطن ما به امریکا را دارد، زن و یا مرد شرافتمند و وطندوستی در میان نمایندگانش پیدا خواهد شد که این وظیفه سترگ را انجام داده جرگه را بر سر نوکران امریکا خراب کند؟
اما آنچه مسلم است در قرن بیست و یکم دیگر نمیتوان «جرگه» را یک نهاد دموکراتیک خوانده برای حل قضایای مهم کشور به آن اتکا کرد. چندین دهه است که نام لویه جرگه ها شدیدا در اثر سوءاستفاده رژیم های مستبد در کشور ما آلوده گشته اند. میرغلام محمد غبار در جلد دوم «افغانستان در مسیر تاریخ» نمونهای از سوءاستفاده از جرگه را توسط نادرشاه شرح میدهد:
«نادر شاه برای کشیدن نقاب مصنوعی بر چهره ماهیت اصلی رژیم خویش بنای کار را بر مغلطه گذاشت..... در سپتمبر ١٩٣٠ جرگهئی از ٣٠١ نمایندگان فرمایشی ولایات افغانستان تشکیل و ٢٠٩ نفر مامورین رسمی و افسران نظامی دولت را در جرگه شامل ساخت... در حالیکه اکثریت جرگه عدهء روحانی، ملاک و مامور گماشته دولت در دست دولت و عنان جرگه بنام مذهب در دست عدهء ملاهای جیره خوار بود، تا هرچه را که شاه و خاندانش دیکته میکنند، بتصویب مجلس برسانند.
شاه قبل از افتتاح مجلس نمایندگان جرگه را بدعوتهای رسمی مشغول و تحت تلقین نگهداشت و آنگاه بهمهء آنان چپن و دستاری بخشید و مجلس را رسما بگشاد.»
از جرگه های رنگارنگ و مضحک مزدوران روس طی دوران زمامداری شان سخن نمیگویم چون بر همگان روشن است. اما کرزی و حواریونش، نام جرگه را بدتر از نادرشاه و حتی میهنفروشان خلقی و پرچمی آلوده و بیاعتبار ساخته اند.
درین شکی نیست که اگر یک دولت نسبتا ملی و دموکراتیک در کشور ما حاکمیت میداشت، رجوع به آرای مردم از طریق جرگه ها میتوانست در بسی موارد موثر افتد. پیروزی جنبش استقلال طلبانه افغانستان در سال ١٩١٩ و شکست مفتضحانه انگلیسها عمدتا به حکم جرگه های ملی که ممثل اراده مردم ما بود به حقانیت پیوست. غازی امان الله خان به مثابه شاه وطندوست و آزادیخواه برای زدودن میراث استبداد و بردگی گذشته و طرح اصلاحاتی برای ترقی و تعالی افغانستان سه لویه جرگه مهمی را طی حاکمیت ده سالهاش برگزار کرد. این جرگه ها با تصاویب و تصامیم مهم شان برای تامین رفاه مردم افغانستان ثبت تاریخ گردیده اند.
ولی چنین چشمداشتی از یک دولت تحمیل شده توسط امریکا و غرب که میزان فساد، خیانت و وابستگی برده وارش دیگر برای ناآگاه ترین افراد نیز هویداست، به خواب و خیال میماند. تصامیم جرگهای که توسط چنین دولتی راه اندازی شود، فقط در ضدیت با خواست مردم و منافع ملی وطن ما خواهد بود و بس. پس باید علیه این جرگه های فرمایشی و امریکایی برخاست و ماهیت استعماری آنرا افشا نمود.
نوکران روس از طریق جرگه های فرمایشی به کمک جمعی از روحانیون فروخته شده و با صدور فتوا های شرعی قادر نشدند سلطه باداران روسی شانرا در کشور مستحکم سازند. امروز کرزی این بازی های ناکام و مفتضح را عینا تکرار میکند.
یادداشت: این مقاله به تاریخ ۱۷ سنبله ۱۳۹۲ انتشار یافته بود که در آستانه برگزاری «لویه جرگه مشورتی» مجددا در صفحه اول سایت قرار گرفت.