یاد سید عبدالهادی، مبارز آزادیخواه را گرامی داریم!

یاد سید عبدالهادی، مبارز آزادیخواه را گرامی داریم!

طی چند سال اخیر آمار ترورها در ولایت فراه بطور سرسام‌آور بالا رفته است، هیچ روزی نیست که چند تن در شهر و ولسوالی‌های اطراف آماج گلوله قرار نگیرد. اکثر ترورها در مناطق تحت کنترول دولت صورت می‌گیرد، و تا اکنون هیچ یک از عاملان این حوادث دردناک دستگیر نشده است. هدف عمده این ترورها روشنفکران مردمی و افراد نیک‌نام و صاحب نفوذ این ولایت است، که دشمنان سوگند خورده افغانستان، طبق پلان شوم باداران شان به شکار آنان پرداخته و رسانه‌ها نیز در همسویی باسیاست ضدروشنفکران آزادیخواه، باسکوت تمام از کنار قتل آنان گذشته، و از پخش گزارش در مورد آنان ابا می‌ورزند.

یکی از قربانیان این ترورها سید عبدالهادی فرزند عبدالباقی، محرر محکمه شهر فراه است که دو سال قبل حین برگشت از محل وظیفه به‌سوی خانه مورد حمله قرار گرفت و بعد از اصابت مرمی به سرش در شفاخانه ولایتی فراه جان سپرد.

سید عبدالهادی ۵۵سال داشت. وی در خانواده‌ی فقیر دهقان به دنیا آمده و با زحمات فراوان مکتب و لیسه زراعت را در ولایت فراه به پایان رسانیده بود. پدرش باوجود فقر و تنگدستی، او را در هفت سالگی در مکتب قریه (مکتب دهاتی) شامل کرد، بعد از سه سال به مکتب ابتدایی که تازه در حومه زادگاهش تاسیس شده بود، با سایر شاگردان منتقل شد. سید عبدالهادی بخاطر ادامه تحصیل مشقات زیادی را متحمل گردید، او در پهلوی کار با پدرش روزانه ۱۳کیلومتر راه مکتب را پیاده می‌پیمود. وقتی شامل لیسه زراعت ولایت فراه گردید نتوانست از امکانات لیلیه بهره‌مند گردد، چون در آن زمان فقط پسران زمین‌داران بزرگ می‌توانستند شامل لیلیه شوند و پدر فقیرش بار هزینه تحصیل وی را با تمام مشکلات اقتصادی متحمل شد.

سید عبدالهادی در دوره لیسه بااندیشه‌های مترقی و ملی آشنا گردیده و راه مبارزه انقلابی را برگزید. خلقی‌ها باکودتای ننگین هفت ثور قدرت را غصب کردند و بلافاصله به قلع و قمع بیرحمانه روشنفکران مترقی و سایر اقشار اجتماعی در سراسر کشور و ولایت فراه آغاز کردند. جو اختناقی حاکم او را مجبور کرد تا به ایران پناهنده گردد. وی در اطراف شهر بیرجند در طبس زندگی می‌نمود، و معیشت خانواده را از طریق کار در کوره‌های خشت‌پزی مهیا می‌کرد. طوریکه چند ماه کار شاق و ضربتی می‌کرد تا علاوه بر مخارج خانواده یک مقدار هم پس‌انداز شود، و تا ختم پس‌انداز با روحیه بلند خود را به یکی از جبهات مقاومت ملی در داخل افغانستان می‌رساند، و سهم ادا می‌نمود.

با تجاوز روس‌ و نیرومند شدن جنایتکاران خلق و پرچم، برای سید عبدالهادی استقلال وطن و شرکت در جنگ مقاومت ضدروسی در صدر تمام برنامه‌هایش قرار گرفت، و به جبهه قومی سادات به رهبری سید منیر معروف به آقا ملک پیوست. جبهه سادات، بعدها به جبهه عمومی سورخاش فراه که تحت رهبری روشنفکران استقلال‌طلب و دموکرات بود ادغام گردید، و عبدالهادی با سایر مبارزان در چهارچوب این جبهه، در عملیات‌‌های ضد اشغالگران روسی و رژیم دست‌نشانده نقش بارزی ایفا کرد.

او انسان ساده و خوش‌طبع بود، همیشه در برابر مشکلات با روحیه قوی و لبان پرخنده ظاهر می‌شد. دوستانش از رشادت‌ها و خودگذری‌های وی خاطرات زیادی دارند. اکثرا در خط مقدم جنگ قرار داشت و جان خود را پیشتر از رفقایش به خطر می‌انداخت.

بعد از سقوط رژیم دست‌نشانده نجیب، سید عبدالهادی با خانواده خود زندگی را در زادگاهش (چاه زندان) آغاز کرد و مصروف کار روی زمین گردید. روحیه عالی و اوصاف پسندیده‌ی وی سبب شد تا مردم او را به عنوان عضو اصلی شورای مردمی قریه تعیین نمایند. وی نقش برازنده‌ای در حل منازعات داشت، و همیشه از حقوق طبقات محروم و زنان در سطح قریه دفاع می‌کرد.

او در طول زندگی پربارش هیچگاه به دولت‌های مزدور، که بار بار در این وطن ته و بالا شدند تسلیم نشد و با پیکار علیه دشمنان مردم تعهدش را نسبت به توده‌های فقیر به اثبات رسانده و در کنار آنان ایستاد. او در فقر زیست ولی هرگز نخواست ننگ زندگی را بدوش کشیده برده‌ی مقام و زور و دالر گردد، بنا با همان معاش ناچیز محرر و مامور پایین رتبه در محکمه ولایت فراه امرار معیشت کرد و تا آخر عمر شرافتمندانه زیست. تا این‌که در نیم چاشت ۱۳ ثور ۱۳۹۶، از سوی جنایتکاران حرفوی ترور گردید و مردم ما بار دگر در سوگ یکی از فرزندان محبوب خود نشستند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 70 نفر