خیر محمد و قطغنی
خیر محمد تیمور و آغاگل قطغنی دو قومندان شریر جمعیتی

چندین روز می‌شود که تخاصم و اختلافات میان دو قومندان بدنام جمعیتی بخاطر غصب کرسی قومندانی امنیه ولایت تخار باعث مسدود شدن راه کلفگان و بدخشان و تعطیل دکانها و کار و بار شده که زندگی را بر مردم تخار و بدخشان تنگ و دشوار ساخته است.

در این اواخر خیرمحمد تیمور مشهور به «چریک» قوامندان امنیه تخار از وظیفه‌اش برکنار و به جایش آغاگل قطغنی که در گذشته شاروال تالقان بود؛ تعیین شد. با این تبدیلی، «چریک» اوباشان خود را جمع کرده دست به تظاهرات زدند و راه مواصلاتی تخار و بدخشان را مسدود کرده، بازار و مارکیت را بسته اند تا بر مقامات فشار بیاورند که او پس بتواند این کرسی پردرآمد را به چنگ گیرد.

شفاخانه اندرا گاندی

چند روز قبل بانک جهانی اعلام نمود که افغانستان به یک شاخص اهداف هزاره سازمان ملل در تامین آب آشامیدنی صحی دست یافته و در زمینه صحت نیز به این اهداف نزدیک شده است. ادعایی که حتی مسئولین برنامه آبرسانی دولت افغانستان در درستی آن ابراز تردید کردند.

برای اینکه نشان دهم سازمانهای جهانی به خاطر فریب افکار عامه جهان چطور آمار و ارقام دروغین از وضعیت افغانستان ارائه می‌دهند، گزارشی در مورد وضعیت ابتر بزرگترین شفاخانه افغانستان که در چندقدمی ارگ ریاست جمهوری و وزارت صحت عامه قرار دارد تهیه دیده‌ام که با توجه به آن می‌شود وضعیت خدمات درمانی را در نقاط دورافتاده کشور حدس زد و به دروغپردازی بانک جهانی نفرین فرستاد.

تعدادی از زخمی های این رویداد در شفاخانه

صبح جمعه، ۲۰ ثور ۱۳۹۲ حدود ۳۰۰ تن از مردم غریبکار و زحمتکش از مناطق مختلف افغانستان بخاطر کار و کسب لقمه حلال راهی ایران بودند. در مرز افغانستان و ایران در پوسته‌ی «پشمیکه» که مربوط ولسوالی جوین ولایت فراه می‌باشد در یک معامله با قوماندان تولی پشمیکه بنام لعل محمد، فی کارگر پنجاه هزار تومان رشوه جور آمد می‌کنند تا آنان را سالم به ایران انتقال دهند.

این قوماندان که به «لالک سیاه» مشهور است و از جمله دزدان و رهزنان پولیس سرحدی منطقه محسوب می‌گردد، به کارگران می‌گوید که با ایرانی ها جور آمده است و آنان بدون دردسر می‌توانند وارد آنکشور شوند. اما زمانیکه آنان وارد خاک ایران می‌گردند از دو سمت مورد تیرباران شدید ماشیندار های نیروهای امنیتی رژیم آدمکش ایران قرار می‌گیرند.

محمد قدیم
محمد قدیم صرافی که توسط منسوبین اردو ملی کشته شد.

به تاریخ ٧ ثور ١٣٩٢ دو تن از منسوبین اردو ملی به نام های رامین ولد محمد آقا مسکونه ولسوالی گلبهار ولایت پروان و عبیدالله ولد عبدالله مسکونه ولایت پنجشیر، با یک صراف کم سرمایه به نام محمد قدیم ولد فضل احمد که در برابر مارکیت صرافی ولایت فراه یک دکه صرافی دارد معامله می‌کنند. آنان مبلغ بیست هزار دالر را از نزد وی خریداری کرده به او می‌گویند با ما به لواء بیا که پولت را بپردازیم. این دو تن با صراف سوار بر موتر رنجر اردوی ملی می‌شوند و به سمت لوا حرکت می‌کنند. در مسیر راه در نزدیکی دهنه یک کوه آنان صراف را با ضرب گلوله به قتل ‌رسانده جسدش را به یک شیله می‌اندازند و با پولش فرار می‌کنند.

بعد از چند ساعت اقارب محمد قدیم از لادرک شدن او نگران شده به جستجو آغاز می‌کنند. وقتی به لواء مراجعه می‌کنند به آنان گفته می‌شود که دو تن از منسوبین اردوی ملی برآمده اند و از آنان خبری نیست. بعد برایشان گفته شد که آندو در ولایت هرات دستگیر شده اند.

افغانستان: مسئولیت جهانی در برابر فاجعه حقوق بشر

از انتشارات «عفو بین‌الملل»، ١١ سپتامبر ١٩٩٥
بخش دوم

عساکر حزب اسلامی
یک راکت انداز ساخت شوروی بیرق حزب اسلامی (حکمتیار) را در چهار آسیاب، می ١٩٩٤، برافراشته است. اینها برای بمباری مناطق مسکونی کابل را مورد استفاده قرار گرفته اند.

آدم ربائیها، بازداشتهای پنهانی و گروگانگیریها

از اپریل ١٩٩٢ باینسو، هزاران تن توسط گروههای جهادی پنهانی دستگیر و بازداشت شده اند. هزاران تن دیگر که در سالهای قبل توسط این گروهها ربوده شده اند، مفقودالاثر باقی مانده اند. اینکه دقیقا چند هزار تن به حساب نیامده اند شاید هیچ گاهی بر ملا نگردد، زیرا خانواده های آنان خیلی ها میترسند و حاضر به سخن گفتن نیستند.

تقریبا تمام بازداشت‌های پنهانی، انگیزه سیاسی داشته اند. اکثریت گسترده قربانیان را گروههای مسلح مجاهدین برای آن ربوده اند که گمان میبرده اند، آنان در برابر این گروهها بر خودر انتقادی دارند، یک جناح رقیب را پشتیبانی میکنند یا بطور ساده به یک گروه قومی تعلق دارند که متحد گروه رقیب است. در برخی موارد، خصومت شخصی بین قربانی و قوماندان محلی و یا افرادش یگانه انگیزه آدم ربائی بوده است.

جهادیان در سال 1992
نگهبانان مسلح حزب وحدت راکت اندازهای ضد تانک را بر شانه دارند، که غالباً بوسیله افراد مسلح جوان در حملات عمدی و خودسرانه بر مناطق مسکونی مورد استفاده قرار گرفته اند، کابل، ١٩٩٥ @Steve Dupont

وحشت و بربریت تنظیمی در دهه نود میلادی در کابل و داستان‌های وحشتناک جنایت و ویرانی آن حقیقتی است که تا هنوز همچون کابوسی ذهن مردم ما را می‌آزارد. اما تعدادی از سخنگویان و یاوه‌گویان تنظیمی این حقایق تلخ را انکار نموده آن را تبلیغات می‌خوانند. دولت پوشالی کرزی و صاحبان امریکایی شان یازده سال تمام تلاش نمودند که بر پلیدی‌ها و توحش چهارساله تنظیمی پرده انداخته شده از صفحات تاریخ ما محو گردند.

چون عاملان اصلی این آدمکشی‌ها امروز در دور جدیدی از چپاول و جنایت زیر سلطه امریکا سهیم اند، باید از آنان فرشته‌های «دموکراسی» و «حقوق بشر» تراشیده می‌شد که کار عوامفریبی و نقش بازی‌ کردن شان به مثابه غلامان امریکا به را حتا صورت گیرد.

ورس یکی از دور افتاده ترین ولسوالی های ولایت فراموش شده‌ی بامیان است

بامیان یکی از ولایت های مرکزی افغانستان است که با سمنگان، سرپل، غور، دایکندی، غزنی، میدان وردک، پروان و بغلان مرز مشترک دارد. کوه های بابا، بامیان را به منطقه کوهستانی با آب و هوای سرد و خشک تبدیل نموده است. این ولایت هفت ولسوالی دارد: مرکز، شیبر، یکه ولنگ، ورس، پنجاب، کهمرد و سیغان.

ولسوالی ورس

ورس یکی از دور افتاده ترین ولسوالی های ولایت فراموش شده‌ی بامیان است که در قسمت جنوب غرب آن واقع شده و مرز مشترک با ولایات میدان وردک، غزنی، دایکندی و غور دارد. نفوس این ولسوالی بالغ بر ۱٨٠٠٠٠ نفر می‌باشد. از کابل تا مرکز این ولسوالی دو روز وقت را در بر می‌گیرد که همواره باید از راههای ویران و کوتل های بلند و خطرناک بگذری. کرایه موتر از کابل تا مرکز این ولسوالی دوهزار و پنچصد افغانی می‌باشد.

جشن نوروز در میان مردم رستاق

جشن نوروزی امسال در میان سرور و هلهله مردم ولسوالی رستاق ولایت تخار برگزار گردید. موسفیدان و بزرگان از هر طبقه کمیسیون برگزاری جشن را ترتیب دادند. تحت اداره چند نفر بزرگان قوم، خلاف سالهای گذشته که پیرم قل همه‌کاره بود، اسپ او می‌دوید، بز را او می‌کشید، امسال این مردم عام بودند که اختیار را در دست داشتند و با شور و شعف مراسم را تدارک دیدند.

در نوروز امسال تمام مردم ازهرگروه، دکانداران، دهقانان، اهل کسبه، دستفروشان، ورزشکاران، خرده فروشان و ... اشتراک کرده بودند. درین جشن علاوه بر مردم رستاق از ولایات بدخشان، قندوز، بلخ و کابل نیز تعدادی حضور داشتند و از طبیعت زیبای رستاق و منظره دلکش دشت قوشخانه و از لحظات هیجان انگیز بزکشی و نمایشات رشته های مختلف ورزشی لذت بردند.

شکیلا و قاتلش سید واحد بهشتی

یکسال و سه ماه از قتل شکیلا دختر شانزده ساله بامیانی گذشت. این دختر در مهمانخانه سید هادی واحدی بهشتی عضو شورای ولایتی بامیان به تاریخ ٧ دلو ١٣٩٠ در منطقه زرگران مرکز بامیان ابتدا مورد تجاوز قرار گرفته و بعد به قتل رسید. واحدی بهشتی برادر فکور بهشتی عضو پارلمان و از اعضای حزب حرکت اسلامی افغانستان به رهبری سید حسین انوری می‌باشد.

یک روز پس از قتل شکیلا، بهشتی اعلام کرد که این دختر دست به خود کشی زده و به زندگی اش پایان داده است، اما پولیس بامیان فردی به نام قربان را که بادیگارد بهشتی است به اتهام این قتل دستگیر کرد درحالیکه قربان به خبرنگاران گفت از این قتل از طریق تیلفون و آنهم توسط بهشتی باخبر شده و در جریان قتل در محل حادثه حضور نداشته است.

تظاهرات بازماندگان تیرباران شدگان رژیم ایران

سیزده تن از جوانان ولسوالی های کهستان،‌ غوریان و گلران هرات که به تاریخ ٣ سنبله ١٣٩١ به خاطر مزدوری راهی ایران بودند در منطقه طیبات بوسیله نیروهای امنیتی رژیم خونخوار آنکشور تیرباران شدند. خانواده های قربانیان بعد از تلاش و اعتراضات پیاپی با گذشت هشت ماه اجساد فرزندان خود را به زور گرفتند.

صدها تن از اقارب تیرباران شدگان و مردم هـــرات به تاریخ ٢٩ حمل ١٣٩٢ در حالیکه تابوت های شهیدان شان را بر شانه داشتند مقابل قنسلگری دولت سفاک ایران تظاهراتی را به راه انداخته خواستار محاکمه عاملان این وحشت و بربریت شدند. فامیل های شهدا که از خشم به جوش آمده بودند با آنکه پولیس مانع آنان می‌شدند با شعارهای «مرگ بر ایران» و «مرگ بر نوکران ایران» اجساد را تا لانه جاسوسی ایران بردند و در حالیکه تلاش داشتند داخل قنسلگری شوند توسط نیروهای امنیتی مهار شدند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 634 نفر