خیر محمد چریک و کبیر مرزبان جنایتکاران جانی

به تاریخ ٣٠ قوس ١٣٩١ (٢٠ دسامبر ٢٠١٢) مردم ولسوالی ینگی قلعه ولایت تخار علیه جنایتکاران و قاچاقچیان مواد مخدر دست به تظاهرات باشکوهی زدند. مردم باشهامت زمانیکه از تقرری یک جنایتکار و قاچاقبر منفور به نام امام محمد به حیث قومندان امنیه ولسوالی شان آگاهی یافتند، به خشم آمده صدها تن با راه اندازی راهپیمایی، اعتراض شانرا بلند کردند.

آنان علیه سران مافیای مواد مخدر، دزدان و جنایت کاران این ولایت چون قاضی کبیر مرزبان مشاور کرزی و وکیل در پارلمان، و خیرمحمد چریک قومندان امنیه ولایت تخار که در این تقرری ها نقش دارند خشم شانرا به نمایش گذاشتند.

بصیر سالنگی ویرانگر شیرپور با ارباب امریکایی‌اش

به تاریخ ٢٥ عقرب ١٣٩١ خبر آغاز کار بازسازی ارگ جبل السراج و محفلی که بدین مناسبت در آنجا دایر شده بود، از طریق رسانه ها پخش شد. درین محفل علاوه بر مخدوم رهین وزیر اطلاعات و فرهنگ، جمعی از سران و قومندانان جمعیت اسلامی به شمول بصیرسالنگی والی کنونی پروان شرکت داشتند و هرکدام از علاقمندی شان به آثار باستانی و بناهای تاریخی کشور سخنپرانی کردند.

بصیر سالنگی از قومندانان شورای نظار به رهبری احمدشاه مسعود، از چهره های منفوری است که در زمان انتصابش به صفت قوماندان امنیه کابل، به مشوره جهادی های مشهور و در رأس فهیم خان و خانواده‌اش سر از پا نشناخته و به رسم غارتگرانی چون چنگیز و هلاکو با وحشت تمام به تاریخ ۱۳ سنبله‌ ۱۳۸۲ همراه با علی احمد جلالی‌ وزیر داخله‌ وقت به شیرپور یورش بردند و کاشانه مردم مظلومی را که در جنگ های تنظیمی به آنجا متواری و مسکن گزین شده بودند، ویران و زنان کودکان شان را با بیرحمی بیرون راندند. آنان با بلدوزر تمامی بنا های تاریخی را نابود نموده ساحه را برای چورکان شان آماده کردند تا به فرزندان ناخلف شان قصرخانه های مافیایی را به میراث گذارند.

فامیلهای قربانیان
زنان، کودکان و سایر بستگان ١٣ شهید هرات بیش از چهارماه است که از طریق دولت افغانستان و منابع رسمی رژیم فاشیستی ایران تلاش دارند که اجساد شهیدان شانرا بدست آرند اما کسی به داد شان نمی‌رسد.

نیروهای امنیتی رژیم ددمنش آخندی ایران سیزده تن از زحمتکشان هرات را که به خاطر یافتن لقمه نانی راهی ایران بودند در منطقه تایباد در خاک آنکشور تیرباران کردند و اینک با گذشت حدود چهار ماه، جمهوری اسلامی خون و خیانت از تحویلی اجساد این جوانان معصوم به خانواده هایشان ابا می‌ورزد.

به تاریخ ١٩ قوس ١٣٩١ (٩ دسامبر ٢٠١٢) شماری از اقارب قربانیان در برابر قونسلگری رژیم منفور ایران در هرات دست به اعتراض خشماگین زدند. تظاهرکنندگان که پس از تلاش زیاد کسی به داد آنان نرسیده بود تابلوی قونسلگری را پاره کردند، در و دیوار قنسلگری را سنگ باران نمودند و تمامی اعلانات تبلیغاتی این لانه جاسوسی را به زیر کشیدند.

پامیر بدخشان

پامیر بدخشان منطقه‌ایست از هر لحاظ خاص که در دورترین نقطه این ولایت قرار دارد و به علت عدم توجه دولتها به این منطقه، زندگی مردم آنجا در این عصر پیشرفت و ترقی هنوز هم به دوره کمون اولیه شباهت دارد. پامیرها به پامیر خورد و کلان تقسیم می‌شوند. شغل مردمان پامیر بصورت عموم مالداری بوده، تربیه غژگاو، گوسفند، بز و تهیه فرآورده های لبنیات، پوست، پشم و غیره ازعمده ترین منبع عایداتی مردمان آن به شمار می‌رود.

درین منطقه نه از مکتب خبری است و نه از دارو و درمان و کلینک. مبادله با پول وجود نداشته خرید و فروش جنس به جنس صورت می‌گیرد. کسانیکه غژگاو و گوسفند می‌خرند، باید مقابلش جنس (چای، صابون، قالین، نمک وغیره) بدهند. خانه های گلی به ندرت به چشم میخورند و مردم بیشتر در خانه های پشمی که آن را "خِرگاه" می‌نامند زندگی می‌کنند که با محل زیست حیوانات شان بسیار نزدیک اند.

مکثی بر زندگی و فساد «داکتر» احمد مشاهد، رئیس «کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی»

احمد مشاهد

احمد مشاهد از قریه ترشت ولسوالی ورسج ولایت تخار، فرزند وکیل ایوب یکی از وکلای مستبد زمان ظاهرشاه است.

بعد از کودتای خلق و پرچم و تجاوز روسها به افغانستان که کشور در ورطه‌ی بحران سیاسی سقوط کرد، متنفذین و طبقات حاکم وقت، بخصوص وکیلان ظاهرشاهی که از خون مردم بیچاره مال و منال اندوخته بودند، منافع خویش را از سوی تنظیم ها و گروه های تازه شکل گرفته‌ای در خطر میدیدند که با سلاح و پول سی.آی.ای، آی.اس.آی، ایران، عربستان و غیره تجهیز و تمویل می‌شدند. آنان فرزندان شان را شامل تنظیم های مختلف نمودند تا با رسیدن هرکدام بر اریکه قدرت سیاسی، به حیات ذلت بار خویش همچون گذشته ادامه دهند.

با این نیت بود که احمد مشاهد، جمعیتی و شورای نظاری شد و در زمان اوجگیری جنبش ضد روس در افغانستان طب را تمام ناکرده راهی پاکستان گردید و مثل دیگر رهبران جهادی پیشوند دروغین «داکتر» را هم به نامش علاوه کرد. او بعد از سقوط رژیم نجیب، آدم مطرح در میان دسته مسعود در مربوطات ورسج فرخار بحساب می‌آمد. به همین دلیل با اوج درگیری های تنظیمی در تخار و کندز منحیث والی ولایت تخار به وظیفه گماشته شد.

عباس ابراهیم زاده
عباس ابراهیم زاده مشهور به عباس دالر

طی چند هفته گذشته بالا رفتن قیمت ارز مخصوصا دالر امریکایی باعث بلند رفتن قیمت ها در سراسر کشور گردیده است. بر اساس اطلاعات بانک مرکزی دلیل اصلی آن قاچاق وسیع ارز به ایران است. یکی از قاچاقچیان دالر به ایران عباس ابراهیم زاده مشهور به عباس دالر وکیل پارلمان متعلق به حلقه مافیای اقتصادی محمد محقق در شهر مزار است.

ایران به علت تحریم های اقتصادی با مشکلات شدید مواجه‌ است و مخصوصا پول آن کشور در برابر ارزهای خارجی بصورت بیسابقه‌ای ارزشش را از دست داده است. حال رژیم منفور آخندی از طریق نوکران پست افغانش تلاش دارد با انتقال غیرقانونی دالر و یورو از افغانستان بر این مشکلات فایق آید و بدینصورت بار بحران اقتصادیش را بر شانه های مردم بینوای ما بیاندازد.

بسم الله و رحیم وردک
افغانستان تنها کشوری که در آن فاسدان مکافات می‌بینند.

روزنامه «گاردین» به تاریخ ١٣ نوامبر ٢٠١٢ طی گزارشی فاش نمود که به علت سرقت وسیع مواد سوختی‌ای که در اختیار پولیس افغان در هلمند قرار می‌گیرد، انتقال مواد به پولیس آن ولایت قطع گردیده است. ارزش مجموعی مواد سوختی سرقت شده ٦٠٠ میلیون دالر تخمین زده شده است که به گفته یک سخنگوی ناتو این پول برابر با بودجه سالانه مواد سوختی تمامی نیروهای افغان خواهد بود.

گاردین می‌نویسد:

«جدیت ظاهری واکنش مقامات در قطع انتقال مواد سوختی از آغاز ماه نوامبر، رساننده این حقیقت است که این قضیه حتی در کشوری که تقلب در آن همه‌گیر است، استثنایی بوده است.»

«بازرس خاص امریکا برای بازسازی افغانستان چند ماه قبل هشدار داده بود که وزارت دفاع قادر نیست از مواد سوختی‌ای به ارزش یازده هزار میلیون دالر که طی یک سال گذشته در اختیار اردوی ملی افغان گذاشته است دقیقا حساب دهد.»

لیسه ابوعثمان تالقانی در تخار

به تاریخ ١٦ عقرب ١٣٩١ شاگردان و استادان «لیسه ابوعثمان تالقانی» تخار با اعتراض خشم‌آلود نظام‌الدین زیارمل، مدیر این لیسه را مجبور به فرار ساختند.

نظام‌الدین زیارمل، رئیس حزب اسلامی گلبدین در ولایت تخار، یک شخص بی‌کفایت و نالایق است که توسط عبدالوهاب ظفری رئیس معارف تخار، که اوهم مربوط به حزب گلبدین است، ‌به صفت مدیر نصب گردیده است. زیارمل یک شخص کودن و منفور است که قبلا در ریاست تفتیش وزارت معارف انجام وظیفه میکرد اما از آنجا به علت ناتوانی در پیشبرد امور برطرف گردید.

او به مجردی که به چوکی مدیریت لیسه ابوعثمان تکیه زد به تغییر و تبدیل معلمان و سرمعلمان دست زده و هم‌حزبی های خودش را در این لیسه جابجا نمود. از جمله او سرمعلم بدخشی را که یک استاد خوشنام و محبوب است به لیسه پل‌قاق در یکی از قریه های تالقان تبدیل نمود.

شمس اله جاوید و عطامحمد

در دولت مافیایی و جنایت پرور کرزی که با دستان خون آلود امریکای اشغالگر طراحی و دیزاین شده است هرآنچه زشتی، پلشتی و تباهیست؛ مقدس و محترم است و هر قاتل و رهزن و فاسد؛ شاه و امیر و حاکم مملکت. در مافیا پیشگان جهادی، چهره ملال‌آور عطامحمد با اکت های سینماییش که یک مشت ستایشگران پتلون پوش و ریشو هم دارد قابل مکث است. یکی از مداحان نوکرصفت عطا، رئیس مبارزه با ارتشا و فساد اداری زون شمال است که خودش با فاسدان اصلی دهن جوال را گرفته است.

شمس الله جاوید (پنجشیری) رئیس مبارزه با فساد اداری در شمال که از مهره های باند بدنام «شورای نظار» است در مصاحبه‌ای با «خبرگزاری پژواک» (٢٢ میزان ١٣٩١) پیرامون فساد در ولایت بلخ حقایقی را بیان نموده است اما با چشم پارگی خاصی، استاد اصلی فساد و جنایت را پاک و منزه جلوه می‌دهد. پاره‌ای از حرفهایش را عینا نقل می‌کنم:

ولایت پروان

غوربند از چهار سو در محاصره جنگسالاران و احزاب جنایتکار جهادی جمعیت اسلامی و حزب اسلامی قرار گرفته و از دو سال بدینسو به یکی از ناامن‌ترین مناطق کشور مبدل شده است.

دره غوربند که از چهاریکار، مرکز پروان آغاز می‌شود راه اصلی ولایت بامیان است. این دره به دو بخش تقسیم می‌شود: شینوار که بدست حزب اسلامی و افراد عبدالستار خواصی عضو پارلمان و از قومندان‌های پلید این حزب است و سیاگرد که به دست حزب جمعیت و شخص خونخواری به نام آمر ستار است.

پروان در حدود هفتاد کیلومتری شمال کابل، زمانی از مراکز اصلی فرماندهی مسعود بود و گروه‌های چور و چپاول «ائتلاف شمال» از همین ولایت به کابل اعزام می‌شدند. براساس تقسیمات سیاسی و اداری تنظیمی حکومت کرزی، این ولایت سهمیه شورای نظار و جمعیت است. غوربند که متشکل از هجده دره پرخم و پیچ است و صدها هزار خانواده تاجیک، هزاره و پشتون در کنار هم زندگی می‌کنند. در زمان جنگ‌های داخلی میان گروه‌های مجاهدین در دهه هفتاد مثل سایر نقاط افغانستان، این ولسوالی نیز میدان سگ جنگ‌های جمعیت و حزب اسلامی بود و هیچ قریه نیست که در این سال‌ها بیش از صد و یا حتی دو صد قربانی نداده باشند. در سال‌های ١٣٧٠ تا ١٣٧٤ تنها در شینوار، سیاگرد و سرخ و پارسا بیش از ٥٠٠ نفر از جوانان این مناطق در جنگ‌ها میان این دو حزب کشته شده‌اند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 180 نفر