دریا کوکچه

عوامل جنایت‌سالاران و سایر پرزه‌های متحجر و مفلوک نظام فعلی، با چشم‌پارگی خاصی معتقدند که افغانستان کشور عقب‌مانده است و امکانات رشد و انکشاف اقتصادی در آن وجود ندارد و با این تحلیل نتیجه میگیرند که در زمینه عدم رشد اقتصادی طی دهه‌‌های گذشته و بخصوص زمان حاکمیت مجاهدین و رژیم کرزی، رهبران و رژیم‌های بر سر قدرت تقصیری ندارند. حتی روشنفکران خودفروخته نیز اظهار میدارند که رکود اقتصادی و دربدری و فقر مردم ما طی سی سال اخیر ناشی از نبود امکانات انکشاف اقتصادیست، نه سلطه و حاکمیت گروه‌ها و احزاب وطنفروش و عاملان خیانت‌ها و جنایات.

من مثل هر افغان تشنه آبادی و خوشبختی وقتی یک چنین حرف‌ها را از روشنفکران مقیم تخار و بدخشان میشنوم برآشفته شده و میخواهم بگویم که جناب عالی، حداقل پروژه آبرسانی کوکچه را با ساختمان‌ها و وسایط مخروبه‌اش هر از گاهی به چشم مشاهده مینمایی و همچنان آگاه هستی که اگر راهزنی و ویرانی و غارت تاسیسات و تجهیزات گران‌قیمت توسط مجاهدین آغاز نمیشد، به مثابه بخشی از پروژه بزرگ از آغاز تا به حال کشور ما را به سمت پیشرفت‌هایی سوق میداد.

جاوید بدست پسر نذیراحمد کشته شد

صبح روز سه شنبه، ١٤ عقرب ١٣٩٢ (٥ نوامبر ٢٠١٣)، یک انجنیر جوان به نام جاوید در محفل عروسی برادرش توسط نوراحمد پسر جنرال ماشینی نذیرمحمد از قوماندان های جمعیتی که از مدتی بدینسو از جانب شخص قسیم فهیم به حیث شاروال فیض آباد تعیین شده به ضرب چاقو به قتل رسید.

مردم فیض آباد که شاهد صحنه قتل این جوان بدست پسر چاقوکش شاروال بودند می‌گویند هنگامی که او این انجنیر را به قتل رسانید هیچ سرباز پولیس و یا امنیت ملی برای بازداشت قاتل کمک نکرد و سیل‌بین باقی ماندند. گفته می‌شود پسر شاروال، این جوان را به دلیل این که موترش را کاروان عروسی برای چند دقیقه متوقف کرده بود به قتل رسانید.

انجنیر جاوید از چند سال به این سو به حیث معاون بخش ساختمانی بنیاد توسعه‌یی آغاخان در بدخشان ایفای وظیفه می‌کرد.

نوراحمد

نوراحمد از اعضای «حزب همبستگی افغانستان» در ولایت فراه به تاریخ ٣٠ میزان ١٣٩٢ توسط طالبان وحشی به شهادت رسید و بدینصورت خانواده، دوستان و همرزمانش در سوگ عمیقی نشستند.

نوراحمد ولد خان محمد مسکونهء قریه ترگین ولسوالی پشت کوه قلعه کاه ولایت فراه در سال ١٣٥٠ در یک خانواده محروم و فقیر دیده به دنیا گشود و در طول حیاتش فقر و تنگدستی را بطور مستقیم تجربه کرده بود لذا مشکلات اقتصادی کارگران و دهقانان را به خوبی درک میکرد.

فریده احمدی

فریده احمدی معلمه زحمتکش و از فعالان «حزب همبستگی افغانستان» به تاریخ اول میزان ١٣٩٢ ساعت ٦:١٥ صبح در سن پنجاه سالگی، هنگامی که سمت شهر می‌رفت، در مسیر راه قلعه‌کاه و مرکز فراه از سوی طالبان آدمکش و جاهل به قتل رسید. فریده احمدی بنت سید اسماعیل در سال ١٣٤٢ در قریه کوجر ولسوالی قلعه‌کاه چشم به جهان گشود. بعلت عدم موجودیت مکاتب دختران در آن زمان، وی به فرا گرفتن علوم دینی نزد پدرش پرداخت. سخت علاقه داشت که آموزگار خوب باشد بنا با زحمات خود و فامیلش سواد ابتدایی را در خانه کسب نمود.

در سال ١٣٦٠ با یک روشنفکر منطقه ازدواج کرد. در همان سال‌ها جنگ مقاومت ضد روسی اوج گرفت و این فامیل نیز همانند هزاران دیگر به ایران مهاجر شد. خانواده فریده در جنگ ضد روسی سهم فعال داشته و چندین تن از اقاربش به بخاطر عقاید سیاسی و مخالفت شان با دولت پوشالی خلق و پرچم سر به نیست گردیده‌اند.

آی خانم، گنجینه‌ای که توسط جانیان دشمن فرهنگ و تاریخ تاراج شد

قسمت دوم

یکی از هزاران فردی که در چورکان تپه تاریخی آی‌خانم گنجی را یافت علیمردان است که بعداً به حاجی علیمردان بای هزارسمچی مشهور گردید. حاجی علیمردان بکس حاوی ٣٦٠٠ سکه طلا را که مشهور به سکه های طلایی دوکله ـ دواسپه بود، می یابد و به قریه هزار سمچ رستاق ولایت تخار انتقال می‌دهد. وزن هریک از این سکه ها چهارو نیم مثقال ـ معادل ٢٠.٢٥ گرام می‌شد. پیرم قل که ازین پیشامد نیک در جریان است به قریه هزارسمچ رستاق رفته مناصفه این سکه ها را به عنوان خمس از وی می‌ستاند و نصف باقی مانده آن را علیمردان همراه با برادرانش تقسیم می‌کند. هنگام تقسیم این گنج حاضرباشان و چاپلوسان اطراف پیرم قل هم تعدادی از آن را به عنوان شیرینی به دست می‌آورند. پهلوان قربان هزار سمچی ٢٥ دانه سکه را بخشش میگیرد. به همین ترتیب سایر افراد و حاضر باشان پیرم قل با دریافت چند چند دانه ازین سکه ها شیرینی حق خویش را دریافت میدارند. حاجی علیمردان ادعا دارد که پیرم قل با استفاده از زور و قدرت خویش بقیه سکه ها را به عناوین مختلف از نزدش گرفت. وقتی تعداد این سکه ها به بازار راه یافت و تجار آنرا جهت فروش به پاکستان انتقال دادند، کسانی که صرف دو یا سه دانه آنرا خریده و به پاکستان برد، به بزرگترین پول داران منطقه تبدیل شدند.

آی خانم، گنجینه‌ای که تاراج شد

قسمت اول

تاراج و قاچاق وسیع آثار تاریخی افغانستان و کاوش ها و تخریب اماکن باستانی آن از جبران ناپذیر ترین جنایات به میراث های فرهنگی ما به شمار می‌رود. این آثار بدون شک مربوط به مردم افغانستان بوده و سندی از سهم شایسته آنان در تکامل فرهنگ بشری می‌باشد. اما چور و نابودی آن توسط لشکر جهل و جنایت تنظیمی و طالبی نه تنها خیانت به مردم افغانستان بلکه جنایت علیه میراث تاریخی بشریت هم است و از دلایلی که بی چون و چرا می‌توان حکومت کرزی را فرهنگ ستیز و خاین نواز نامید، رابطه نزدیک آن با دزدان و خاینان به تاریخ و فرهنگ این وطن و عدم محاکمه آنان است.

در مورد تخریب مجسمه های بودا به دست طالبان جاهل و چپاول موزیم کابل توسط تنظیم های جانی فراوان گفته شده است، اما از بربادرفتن یکی از ارزشمندترین داشته های تاریخی ما در تپه آی‌خانم ولایت تخار کمتر سخن گفته شده است.

سلاب در شکر دره

ولسوالی شکر دره بیست کیلومتر از شهر کابل و حدود پنج کیلومتر با دره پغمان فاصله دارد. باشنده های این منطقه بیشتر باغدار هستند و از طریق کشت و زراعت زندگی خود را پیش می‌برند و درین روزها در اثر سرازیر شدن سیلاب ها با مصایب زیادی مواجه اند.

روستای غازه در دامنه کوه شکر دره بیشترین تلفات و خسارات را متحمل شده است. باشنده های محل می‌گویند نزدیک به بیست و پنج نفر از ساکنان محل در اثر جاری شدن سیل جان های خود را از دست داده اند. بیشتر قربانیان کودکان و زنانی اند که به منظور برگزاری مراسم عید راهی خانه های اقارب و دوستان خود بودند.

روزی خان و پسرش

روزی خان یکی از قربانیان جنایات نیروهای خارجی با پسر هفت ساله‌اش این روز ها پشت دروازه رسانه ها در کابل سرگردان است تا درد جانکاهش را به وجدان های خفته برساند. پا های ترکیده، کفش های پاره پاره و چهره آفتاب زده پسر روزی خان قلب هر انسان را فشرده می‌سازد.

دوازده نفر از اعضای خانواده روزی خان از سوی سربازان امریکایی کشته شده اند. روزی خان می‌گوید به تاریخ ١٠ جدی ١٣٩١ طیاره های امریکایی خانه محقر آنان را در قریه اوته ولسوالی میانشین قندهار بمبارد کردند که در نتیجه همسر، سه فرزند، پدر و مادر و خواهران و خواهر زاده هایش همه کشته شدند. روزی خان که راننده است در جریان این رویداد خانه نبود و در مسیر راه از این حادثه غمبار اطلاع یافت.

شغنان

شغنان از ولسوالی های بدخشان است که در امتداد دریای پنج موقعیت و حدود ٣٥ هزار نفوس دارد. مرکز این ولسوالی با شهر فیض‌آباد تقریبا ٨ ساعت فاصله دارد و شش ماه زمستان راه‌های مواصلاتی آن مسدود بوده و مردم از مواد ارتزاقی قبلاً ذخیره شده استفاده میکنند.

اهالی شغنان بعد از شکست حکومت نجیب و حاکمیت مجاهدین مصایب و مظالم غیر انسانی بیشماری را از جمعیتی‌ها متحمل شدند. عبدالاول یکی از قومندانان بصیر خالد و افرادش بر این ولسوالی حمله برده نه تنها تمام هست و بود و حتی ظروف کهنه را به غارت بردند بلکه به عزت و ناموس مردم هم رحم نکردند. این قومندان خونخوار به جنایات و خیانت‌های متذکره اکتفا نکرده، شغنان را به مجاهدین تاجیکستان فروخته پول‌های گزافی به دست آورد.

ظریف انوری رئیس پوهنتون مولانا

ظریف انوری رئیس پوهنتون شخصی مولانا به تاریخ ٢٤ حمل ١٣٩٢ ساعت ٥:٣٠ عصر اختطاف شد. او زمانی که از تعمیر نیمه‌کاره پوهنتون مولانا واقع سرک چهل گزی نزدیک کمربند ولسوالی بلخ دیدن می‌کرد، توسط سه فرد مسلحی که در جوار ساختمان کمین گرفته بودند، اختطاف گردید.

آنان ابتدا حمید دریور وی را با فیر مرمی کشته و بعد از تهدید ظریف را چشم‌بسته با موتر سراچه سفید رنگ به محل نامعلومی‌ انتقال می‌دهند.

دو روز بعد (٢٦ حمل) جسد ظریف که آغشته به مدفوع حیوانی بود و علایم آشکار شکنجه در آن دیده می‌شد، در ساحه جنگل‌باغ ولسوالی دهدادی در کنار سرک عمومی ‌پیدا شد. فردین پسر ظریف می‌گوید:

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 702 نفر