شکردره در ماتم، قوماندان های جهادی مست عیاشی
- رده: گزارشها
- نویسنده: سید محب الله
- منتشر شده در سه شنبه، 22 اسد 1392
ولسوالی شکر دره بیست کیلومتر از شهر کابل و حدود پنج کیلومتر با دره پغمان فاصله دارد. باشنده های این منطقه بیشتر باغدار هستند و از طریق کشت و زراعت زندگی خود را پیش میبرند و درین روزها در اثر سرازیر شدن سیلاب ها با مصایب زیادی مواجه اند.
روستای غازه در دامنه کوه شکر دره بیشترین تلفات و خسارات را متحمل شده است. باشنده های محل میگویند نزدیک به بیست و پنج نفر از ساکنان محل در اثر جاری شدن سیل جان های خود را از دست داده اند. بیشتر قربانیان کودکان و زنانی اند که به منظور برگزاری مراسم عید راهی خانه های اقارب و دوستان خود بودند.
عبدالرحمان از بزرگان قومی منطقه میگوید سیل شش موتر را با سرنشینانش برده است. تنها در روستای حیات خیل ده نفر از یک خانواده کشته شده اند.
شدت سیلاب به حدی زیاد بوده که یک موتر مسافر بری حامل سه نفر را حدود یک کیلومتر با خود برد. دو تن در این موتر کشته شده اند و راننده زخمی است. باشنده های محل میگویند در سی سال گذشته شاهد چنین بارش و ژاله شدید نبوده اند. دهها خانه و صدها جریب زمین زراعتی در قریه های حیات خیل، شریف خیل، صافی خیل، امرخیل و علی خیل ویران شده اند.
شدت سیلاب به حدی زیاد بوده که این موتر مسافر بری حامل سه نفر را حدود یک کیلومتر با خود برد. دو تن در این موتر کشته شده اند و راننده زخمی است.
شکردره از ولسوالی های کابل است و فاصله زیادی هم با مرکز ندارد. مردم محل میگویند با گذشت چهل و هشت ساعت از این حادثه هنوز هیچ نهاد دولتی و غیر دولتی به کمک مردم نیامده اند.
بریالی یکی از ساکنان محل میگوید مقام های دولتی از جمله والی، ولسوال، قوماندان امنیه شکردره و شماری از قوماندان های جهادی با موتر های ضد گلوله و آخرین مودل سال به محل سیل زده آمدند اما هیچ کمکی نکردند. به گفته بریالی مردم پس از سیلاب به شدت به دوا، آب نوشیدنی وغذا نیاز داشتند اما به جز یک فرد تاجر که بیست بوجی آرد کمک کرد دیگر هیچ کسی به مردم کمک نکرد. ولی خان دیگر باشنده غازه میگوید همه سیل بین بودند و صرفا نمایشی به محل رویداد آمدند.
دره پغمان که پایتخت امپراتوری سیاف است با ولسوالی شکردره فاصله چندانی ندارد، تنها یک کوه در میان است. سیل در پغمان هم دو نفر را کشت و چندین منزل مسکونی را ویران کرد. رسول سیاف از ترس خانه اش بیرون نمیشود چه بسا که به مردم کمک کند.
ملا عزت از دیگر قوماندان های میلیونر سیاف که چندین قصر و باغ و حویلی در پغمان و شکردره دارد شاید تا حال هم از بدبختی مردم شکر دره خبر نباشد.
زلمی طوفان از یال کشال های بدنام جنگ های کابل مربوط باند سیاف که حدود یک ماه پیش باغ و بته و دارایی خود را در یک مصاحبه با بی.بی.سی نمایان ساخت از دیگر سرمایهداران و میلیونر های پغمان است. او با سه زن و چند درجن فرزند حالا سرگرم عیاشی و مستی با سرمایه هایی است که در دوران پربرکت جهاد از کوچه های کابل گرد آورده است.
شخصی به نام حیدری که در زمان نجیب در استخبارات وقت کار میکرد و در دوره حاکمیت تنظیم ها هم روابط نزدیک با رهبران جهادی داشت حالا از میلیونر های گلدره و شکردره به حساب میآید. او در اوکراین زندگی دارد و برای عیاشی و خوش گذرانی چندین ساختمان بلند منزل و ویلا در شکردره و گلدره اعمار کرده است. او در اوکراین یک فارم اسب داری دارد اما یک تنگه هم به مردم آسیب دیده کمک نکرده است.
مردم شکردره و تمام افغانستان، در روز های بدبختی بهتر به میزان ضدمردمی بودن و خاین بودن این عناصر دشمن انسانیت پی میبرند. آنان باید به تنهایی بار این همه مصایب را به دوش کشند و دریابند که تا زمانی سرنگونی این نظام فاسد از تیره روزی رهایی نخواهند داشت.
امان الله گذر، الماس، بصیر سالنگی، ایوب سالنگی، بابه جان، نجیب کابلی و چند جنگسالار دیگر که خود را وارثان شمالی مینامند از دیگر سیلبین هایی اند که شاید در دل گفته باشند به ما چه! هر یک از این قوماندان ها از برکت جهاد و پس از روی کار آمدن حکومت کرزی از طریق چپاول و فساد و مزدوری به بیگانگان به دارایی های قارونی دست یافتند. شمالی به ویژه مناطق گلغندی، صیاد، شکردره، گلدره، گلبهار، چاریکار، سالنگ، کاپیسا و پنجشیر از محلات عیاشی و خوش گذرانی این افراد در روز های جمعه است. هرکدام از این افراد چندین ویلا و قصر و باغ پرکش و فش در این مناطق اعمار کرده اند. مراسم بچه بازی و شراب خوری و ساز و آوز از تفریح و سیاحت معمول قوماندان های تاجر خون مردم است. داستان های بچه بازی رهبران جهادی حالا زبان زد باشنده های شمالی شده و در دنیای اینترنت و شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و تویتر عکسها و فلم های بی شماری قابل دسترس است که در آن چهره های برجسته مانند بسمالله خان و دیگران دیده میشوند.
اما زمانی که مردم با بدبختی و مشکلات روبرو میشوند همین رهبران و قوماندان ها که داد جهاد زده خود را «نمایندگان ملت» جا میزنند، گوش و چشم بسته از کنار آن عبور میکنند.
مردم شکردره و تمام افغانستان، در روز های بدبختی بهتر به میزان ضدمردمی بودن و خاین بودن این عناصر دشمن انسانیت پی میبرند. آنان باید به تنهایی بار این همه مصایب را به دوش کشند و دریابند که تا وقتی چند تاجر خون ملت را با زور بازوان خود سرنگون و سرمایه های بادآورده شانرا به نفع ملت مصادره نکنند، از نگونبختی های رنگارنگ رهایی نخواهند داشت.