و اینبار تلاش های پوقانهای برای صلح در افغانستان
- رده: مقالات
- نویسنده: فرزاد
- منتشر شده در پنج شنبه، 09 جوزا 1392
خانم مبارز هندی آرندوتی رای طی سخنرانیای به تاریخ ١٦ اگست ٢٠٠٤ در امریکا گفته بود:
«انجیویزه کردن سیاست خطری است که مقاومت را به یک شغل بانزاکت و معقول و باحقوق ماهیانه، از ساعت نه صبح تا پنج بعد از ظهر، تبدیل میکند. و گاه و بیگاه مزایایی هم اضافه میشود. مقاومت واقعی اما عواقب واقعی دارد و از حقوق ماهیانه هم خبری نیست... سهم واقعی ان.جی.او ها خاموش کردن خشم سیاسی مردم است. آنچه را که مردم بر اساس حق شان باید داشته باشند ان.جی.او ها بصورت خیرات و کمک میدهند.»
آنوقت این نکته مهم وی برای ما چندان مفهوم نبود، اما با هجوم هزاران ان.جی.او در افغانستان طی دهسال گذشته و فریب، نیرنگ و فساد شان به دقیق بودن این حرف خانم رای میشود پی برد.
با تسخیر افغانستان توسط اشغالگران امریکایی دسته دسته جوانان مستعد ما از طریق ان.جی.او ها بلعیده شدند. آنان تجارب سیاست های نئولیبرالی شان را که چندین دهه است مردم فقیر کشورهای درحال انکشاف را با سیهروزی مواجه ساخته اند یکایک در کشورما پیاده کرده دریافته اند که با ان.جی.او و «فند» و سیمینار ها و تریننگ ها و بورسیه ها در این و آن کشور چه ساده میشود جوانان و روشنفکران را خریده در فعالیت هایی مصروف نگهداشت که با ظاهر انسانی و بشردوستانه در عمل تیشه به ریشه ستمدیدگان میزند و مبارزه عدالت جویانه شانرا از مسیر منحرف میسازد. هزاران ان.جی.او و نهاد های «جامعه مدنی» در واقع جزئی از پیچ و مهره های مورد نیاز دستگاه حاکم ساخت امریکاست، برای آن مشروعیت بخشیده میکوشد از خشم عمومی در برابر آن بکاهد.
امریکا در کنار ان.جی.او ها انبوهی از رسانه های جمعی را نیز تمویل نمود که یکی از وظایف آنها انعکاس گسترده حرکت های ان.جی.اویی است تا از طریق آنها گویا «انساندوستی» و «مهربانی» امریکا و غرب را نسبت به مردم ما نمایش دهند.
هدفم درین نوشته بررسی کلی کارکرد و اهداف ان.جی.او ها نیست چون این مبحث به موشگافی دقیق نیاز دارد تا مردم افغانستان و بخصوص نسل جوان از اهداف استعماری پنهان در پس سیاست ان.جی.اویی آگاهی یابند. آنچه مرا واداشت که این سطرها را بنویسم تبلیغ وسیع برای حرکت بیمعنی توزیع ده هزار پوقانه گلابی در شهر کابل بود که از تلویزیون های خصوصی گرفته تا روزنامه ها، سایتها و چینل های رادیویی آنچنان به آن پرداختند که توگویی با این ابتکار گره اصلی برای ایجاد صلح در افغانستان گشوده شده است.
این اقدام از سوی نهادی بنام «ما به پوقانه ها باور داریم» (We Believe in Balloons) برگزار شد که یزمانی آربولدا هنرمند امریکایی- کلمبیایی مبتکر آنست. دهها جوان متعلق به نهاد های ان.جی.اویی در آن شرکت نموده و بیش از ده هزار پوقانه گلابی رنگ را در شهر کابل پخش کردند. آنان هدف این کار شانرا «ایجاد انگیزه صلح در ذهن افغانها» خواندند که این کار عبث شان مورد استقبال «یوناما»، وزارت اطلاعات و فرهنگ و جمع وسیع از نهاد های به اصطلاح مدنی نیز مواجه شده است.
مطمئنا راه اندازی کنندگان این حرکت پوقانهای خود نیز میدانند که این کار شان تاثیری برای آوردن صلح در افغانستان نداشته و جز مصروف ساختن یک جمعی از جوانان ارزش دیگری ندارد. افغانها که بیش از سه دهه است جنگ و کشتار را تجربه میکنند، نسبت به هر ملت دیگر «انگیزه صلح» در ذهن دارند و خواست و آرزوی شان رسیدن به صلح است و هیچ نیازی وجود ندارد که با پوقانه این ایده را در ذهن شان جا کرد. آقایون و خانمهایی که جهاد پوقانهای «ایجاد انگیزه صلح» را راه اندازی کرده و واقعا آنرا موثر میدانند بروند این پوقانه ها را در ارگ ریاست جمهوری، میان اعضای پارلمان، وزیران و دیگر مقامات پخش کنند چون همینها اند که با معاملهگری ها، نوکری ها و گندیدگی هایشان هرگونه راه برای صلح در افغانستان را بسته اند.
اشتراک کنندگان این برنامه طی کنفرانس مطبوعاتیای گفتند:
«از این طریق میخواهیم به مردم جهان نشان دهیم که افغانها به غیر از خشونت و درگیری، به صلح و همدیگر پذیری هم فکر میکنند.»
خوب توجه کنید، یعنی این مردم افغانستان اند که عامل جنگ و خشونت و بدامنی اند ولی در کنار آن به «صلح» و «همدیگر پذیری» هم فکر میکنند. این همان منطق امپریالیست هاست که میخواهند در ذهن مردم تداعی نمایند که گویا عامل هرآنچه بر سرتان میآید شما خود هستید. آنان نمیخواهند که دستان خونین و ویرانگر امریکا و ناتو، پاکستان، ایران، ارگ نشینان و باندهای جنایتکار بنیادگرا را در جنگ و خونریزی افغانستان برجسته سازند، برعکس طوری استدلال میکنند که این خود مردم افغانستان اند که عامل جنگ و خشونت اند و باید آنان را بسوی صلح تشویق نمود. آنان این نکته را پنهان نگهمیدارند که مردم افغانستان فقط قربانیان جنگ های خانمانسوزی اند که بر اساس نیاز و استراتژی امریکا و غرب درین کشور شعله ور است و روزتاروز کشورهای بیشتری را در کامش فرو میبرد.
مردمی که همه روزه با انفجار های انتحاریون آی.اس.آی، بمب های دوهزار کیلیویی اشغالگران امریکایی و ناتو و جنایت و ستم جنگسالاران کشته و برباد میشوند چطور ممکن است که آرزوی صلح در سر نداشته باشند که حال به کمک پوقانه کوشید این آرزو را در کله آنان جا داد.
شعار «همدیگر پذیری» از همان شعار های گول زننده و ارتجاعیایست که هدفش فقط آشتی مردم نگونبخت ما با آدمکشان و خاینان ملی است. مردم ما به خودی خود در پذیرش همدیگر مشکلی نداشته اند، این باندهای خاین و جانی بنیادگرا و اربابان شان اند که با افشاندن تخم نفاق میخواهند از هر طریق ممکن آنان را به نام قوم، زبان، ملیت، مذهب و سمت به جان هم اندازند تا در اوضاع متخاصم خوبتر بتوانند برنامه های شیطانی و ضدملی و پرفساد شانرا به دور از چشم مردم به پیش برند. اما منظور این ان.جی.او زادگان از «همدیگر پذیری» در واقع تشویق مردم به این است که جنایتکاران جنگسالار، «برادران ناراضی» کرزی، «دوستان بینالمللی» شان و مقامات خاین و دزد را بپذیرند و گذشته ننگین شانرا نیز فراموش کنند تا به صلح برسند. اما دیگر برای ناآگاه ترین فرد کشور نیز روشن است که آشتی با خاینان ملی جز تشدید جنگ و ناامنی و بدبختی معنی دیگری ندارد.
تا حال در تاریخ دیده نشده که ملتی از راه آشتی با ستمکاران و خاینان ملی به صلح و بهروزی رسیده باشد. تاریخ کشورهای بیشمار و منجمله کشور خود ما ثابت ساخته که تنها اعتراض و مبارزه مردمی زنگ شکست و نابودی خاینان داخلی و متجاوزان داخلی را به صدا درآورده است و بس. شرط اول برای صلح دایمی، کسب استقلال و آزادیست چیزی که نسل ان.جی.اویی ما حتی از بر زبان راندنش بخود میلرزند چون در قاموس ان.جی.او «استقلال»، «مبارزه»، «آزادیخواهی» و غیره همه کلمات ممنوعه اند و چسبیدن به آن به معنی قطع «فند» بر آنان است.
اگر شما به گفته های جوانان دست اندرکار اکثر ان.جی.او ها توجه کنید، آنان همیشه از «جامعه جهانی» و غرب به خاطر حضور شان در افغانستان سپاسگزاری و استقبال کرده هیچگاهی در برابر کشتار و آدمکشی هایشان حرفی به میان نیاورده اند. برای آنان امریکا و ناتو آزادکنندگان و هدیه دهندگان خوشبختی به ملت ما اند. این در واقع یکی از وظایفی است که ان.جی.او های افغان به عهده دارند، بهرصورتی شده باید دستان خونین امریکا از طریق کمپاین های ان.جی.اویی پنهان نگهداشته شود و از آدمکشان امریکایی تصویر فرشته های نجات ارائه گردد. اگر باور ندارید یکبار به گفته های وژمه فروغ، آزریون متین، نورجهان اکبر، باری سلام، عزیز رفیع، اسد ضمیر، اصیلا وردک، پلوشه حسن، داکتر نیازی، صافی ودان، نجلا ایوبی، کنشکا نوابی و نظایر شان گوش دهید که با چه بیشرمی در مدح «جامعه جهانی» و اشغالگران گند باد میکنند.
ان.جی.او ها عمدتا روی برنامه های روبنایی و سطحی کار کرده و هیچگاهی به ریشه و عمق مسایل تماس نمیگیرند که خدانکرده حرکت شان «سیاسی» و «رادیکال» وانمود نشود. برای آنان هیچگاهی برخورد ریشهای به مسئله فقر، بیعدالتی، زورگویی، فساد و دهها بیماری اجتماعی دیگر مطرح نیست و فقط به این و آن برنامه کوتاه مدت و سطحی میپردازند. مثلا در اکثر ان.جی.او های افغانستان مود شده که از این و آن سفارت و «دونر»، «فند» میگیرند بعد روی مسایلی چون فقر، خشونت علیه زنان، اعتیاد وغیره در لوکس ترین هوتل ها سیمینار و تریننگ و میزگرد و ... برگزار کرده چند زن و مرد دالرگیر بورژوامآب جملات طوطی وار و زیبا را رد و بدل کرده، در اخیر غذاهای رنگانگ نوش جان نموده پی کار شان میروند. به همین خاطر بین مردم افغانستان این ایده تقویت شده که «ان.جی.او یعنی کلوخ را در آب ماندن و رد شدن»!
با مرور مختصر به فعالیت های به ظاهر انسانی اما ویرانگر اکثر ان.جی.او ها به پرمعنی و عمیق بودن گفته آروندتی رای میشود پی برد: «سهم واقعی ان.جی.او ها خاموش کردن خشم سیاسی مردم است.»