تیرباران فجیعانه معلم فریده توسط طالبان وحشی
- رده: گزارشها
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در شنبه، 20 میزان 1392
فریده احمدی معلمه زحمتکش و از فعالان «حزب همبستگی افغانستان» به تاریخ اول میزان ١٣٩٢ ساعت ٦:١٥ صبح در سن پنجاه سالگی، هنگامی که سمت شهر میرفت، در مسیر راه قلعهکاه و مرکز فراه از سوی طالبان آدمکش و جاهل به قتل رسید. فریده احمدی بنت سید اسماعیل در سال ١٣٤٢ در قریه کوجر ولسوالی قلعهکاه چشم به جهان گشود. بعلت عدم موجودیت مکاتب دختران در آن زمان، وی به فرا گرفتن علوم دینی نزد پدرش پرداخت. سخت علاقه داشت که آموزگار خوب باشد بنا با زحمات خود و فامیلش سواد ابتدایی را در خانه کسب نمود.
در سال ١٣٦٠ با یک روشنفکر منطقه ازدواج کرد. در همان سالها جنگ مقاومت ضد روسی اوج گرفت و این فامیل نیز همانند هزاران دیگر به ایران مهاجر شد. خانواده فریده در جنگ ضد روسی سهم فعال داشته و چندین تن از اقاربش به بخاطر عقاید سیاسی و مخالفت شان با دولت پوشالی خلق و پرچم سر به نیست گردیدهاند.
فقر، دوری از وطن و ادامه جنگ مقاومت ضد روسی روحیه شکستناپذیری به وی داده بود. با این همه مصایبی که دامنگیرش بود، با برادران مبارز خود در جنگ مقاومت ضد روسی سهم بارزی ادا مینمود. فداکاری و پشتکارش وی را بعنوان شخصیت محبوب و مهربان در میان مردم تبارز داده بود.
در سال١٣٧١ به وطن برگشت اما دیری نگذشت که فریده و فامیلش بازهم همانند سایر مردم به علت جنگهای خاینانه تنظیمی به پاکستان و سپس به ایران آواره شدند. وی در سختترین شرایط به تربیه و آموزش اطفالش توجه لازم داشت و همچنان خود کورسهای سوادآموزی را موفقانه در یکی از کمپهای مهاجرین به پایان رسانیده سند فراغت بدست آورد و بزودی توانست به حیث معلم مضمون دری تدریس کند.
در سال ١٣٨١ در اثر زلزله شدیدی که در شهر بم ایران به وقوع پیوست، فریده سه پسر نوجوان (هر یک پرویز، جمشید و توریالی) و دو دخترش (هما و مینا) را از دست داد و خودش نیز شدیداً زخمی شد که بالاخره به معلولیتش انجامید. این حادثه دلخراش و غمانگیز و از دست دادن جگرگوشههایش وی را جسما ضعیف کرده بود اما حوادث ناگوار و شوربختیهای زمانش نتوانست حس مردمدوستی را در وی جریحهدار سازد بلکه با روحیه استوارش هرگز تسلیم این همه نگونبختیها نشده به مبارزهاش ادامه داد.
فریده بخاطر ادا نمودن سهم ارزنده برای زنانی که در مناطق دوردست از سواد محروم بودند، با روحیه عالی و با وجود تهدیدهای شدید امنیتی از سوی طالبان جاهل، وظیفه مقدس معلمی را انتخاب نمود. او میخواست که اطفال و بخصوص زنان با فرا گرفتن سواد و علم علیه بیعدالتیها مبارزه نموده، مصدر خدمت به کشور شان شوند. وی بخاطر خدمت بیشتر به زنان تنها به معلمی اکتفا نکرده بلکه بخاطر شکستن طلسم خانهنشینی زنان، در «شورای همبستگی ملی» به حیث رئیسه شورای قریه خود و در سطح ولسوالی به حیث معاون شورای زنان انتخاب شده بود. او معتقد بود که تا زنان بیرق آزادی را دوشادوش مردان حمل نکنند و وارد مبارزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نگردند، هرگز به حقوق شان نخواهند رسید.
صبح ۱ میزان ۱۳۹۲ هنگامی که فریده به طرف شهر میرفت، موتر حامل مسافران در مسیر راه قلعهکاه و مرکز فراه از سوی طالبان توقف داده شد. ضمن تلاشی و بازرسی بدون هیچ سوال و جوابی از فریده، وی از موتر بیرون خوانده شده و در جلو چشم سایر مسافران با شلیک مرمی از پشت به سرش تیرباران گردید.
مبارزه پرشور فریده برای ارتقای آگاهی و سوادآموزی زنان، جاهلان بزدل طالبی را به وحشت انداخته بود. این تاریکاندیشان میدانند که بیداری زنان و آگاهی مردم باعث نابودی فکری و فزیکی آنان میشود بنا با ترور و وحشت و بربریت میخواهند به جنایت و حاکمیت ننگینشان ادامه دهند. اما هرگز نمیتوانند روحیه استقلالطلبی و آزاداندیشی را با این نوع حملات وحشیانه بکشند بلکه حس انتقامجویی را در دل ملت ما شعلهورتر میکنند.
روح فریده شاد و یادش گرامی باد!