«حزب همبستگی افغانستان» یکتن از آموزگاران شرافتمندش را از دست داد
- رده: گزارشها
- نویسنده: حزب همبستگی افغانستان
- منتشر شده در چهارشنبه، 27 قوس 1392
به تاریخ ١٥ قوس ١٣٩٢ حاجی گل محمد یکتن از شخصیتهای ملی و آزادیخواه فراه و دوستدار و پشتیبان ثابت قدم «حزب همبستگی افغانستان» در اثر سکته قلبی چشم از جهان پوشید و رهروان و همرزمانش را که خاطرات و درسهای ارزندهای از او به سینه دارند، در سوگ عمیقی فرو برد.
حاجی گل محمد فرزند محمد خان در سال ١٣١٣ در قریه کورغند ولسوالی خاکسفید ولایت فراه چشم به جهان گشود. وی که در خانواده دهقان میانهحال زاده شده بود تعلیمات عالی نداشت ولی عیارصفتی، زیرکی، آزادیخواهی و شهامتش او را میان مردم محبوب و زعیم قوم ساخت.
حاجی گل محمد خان شخص پاک نفس و دلیر، عاشق میهن و مردمش بود و در تمام عمر قاطع و نترس در مقابل دشمنان گوناگون این سرزمین ایستاد. وی در این راه برادران، برادرزادگان و اقارب نزدیکش را از دست داد ولی هرگز مایوس نگشت و دست از نبرد نکشید. او به زندگی ساده و فقیرانه قناعت نمود و پشت کردن به مردم و سازش با دشمن را خیانت و شرفباختگی میدانست.
هنگامی که دولت دستنشانده روس با تمام ساز و برگ نظامیاش بر فراه تسلط یافت، گل محمد خان با امکانات ناچیز ولی اراده قوی، رهبری اولین دسته از مبارزان و قیامکنندگان حمله بر ولسوالی خاکسفید را به عهده گرفت که طی یورش برقآسای شبانه به تاریخ ٢٢ حوت ١٣٥٧، مزدوران روس را نابود و ولسوالی متذکره را تصرف نمودند. گرچه درین قیام وی برادرش باران خان و پسر کاکایش عبدالرحیم خان و چند تن از نزدیکانش را از دست داد اما فداکاری و از جان گذشتگی شخصیتهایی چون گل محمد خان، عبدالرحیم خان، باران خان و نظایر شان بود که درس آزادگی برجا گذاشته و الگویی شدند برای سایر هموطنان. پیروزی قیامکنندگان چنان اثر جانبخش بر روحیه سایر مبارزان داشت که همه سر به طغیان و شورش علیه عوامل روسی و بیگانگان زدند و طی مدت کوتاهی تمامی ولسوالیها و قصبات از لوث نوکران وحشی روس آزاد شده و این سرزمین به جهنمی برای متجاوزان و چاکران شان مبدل گشت. مزدوران روس در یکونیم سال حاکمیت شان بیش از چهارهزار تن از مردم شریف و بیگناه ولایت فراه را سربه نیست کرده بودند.
گل محمد خان میان مردم و مبارزان ضدروسی در فراه تثبیت و جایگاه ویژهای داشت؛ وی در گوشه و کنار آن ولایت در برابر روسها و ایادی ناپاک شان بارها استوار جنگید و از استقلال و حیثیت وطنش دفاع کرد.
او یکی از متحدان اصلی و مهم «جبهه عمومی سورخاش فراه» گردید، جبههای که عمدتاً از جانب جمعی از روشنفکران رهبری میشد و با بسیج شخصیتهای ملی، مستقل و مترقی نیرومندترین جبهه فراه در آن دوران بود.
احزاب بنیادگرا و نوکران روس سخت در تقلا بودند تا این جبهه را تار و مار و نابود کنند. علیرغم مخالفتها و یورشهای چندجهتی، جبهه سورخاش از رشد و استحکام روزافزون برخوردار شد و زمینه پیوند تودهای برای آن روشنفکرانی که صادقانه در راه آزادی افغانستان گام مینهادند، مساعد گردید. گل محمد خان که در جریان عمل به حقانیت و میهندوستی این عناصر پی برده بود نقش بسزایی در تقویت جبهه ایفا نمود. البته این شرایط سخت و ناگوار مختص به ولایت فراه نبود، تنظیمهای چاکر بیگانگان بر اساس طرح اربابان امریکایی شان نه تنها نیروهای ملی و مستقل را در جبهات جنگ زیر ضربات و فشارهای مضاعف قرار داده بودند بلکه در دیار مهاجرت بخصوص در پاکستان و ایران با ترور و قتل رهبران آزادیخواه و مترقی تلاش داشتند آنان را تضعیف و نابود سازند.
بنا جنبش مقاومت ملی ضد روسی که معتقد به افغانستان نیرومند و مستقل بود، طبق سیاست و برنامههای امریکا و کشورهای منطقه با زورمندی و ترور نیروهای ارتجاعی و ضدملی بنیادگرا مواجه گشته و خنجر این نیروهای تاریکاندیش و مزدوربیگانه تلفات زیادی را بر آن وارد آورد. اما گل محمد خان که صداقت و میهندوستی روشنفکران جبهه سورخاش را با تمام وجود احساس کرده بود، تا آخر در کنار آنان قرار گرفت و تمامی این فشارها و تهدیدها را به جان خرید و از امتیازات بزرگی که او را مانند یک تعداد قوماندانان خودفروخته میتوانست به نان و نوایی برساند چشم پوشید و در هر مجلسی بیپرده و با قاطعیت تمام و لحن شدید به دفاع جانانه از روشنفکران آزادیخواه و علیه نیروهای مرتجع اخوانی موضع گرفت.
زمانی سید سلیمان گیلانی رئیس دفتر محاذ ملی در کویته به گل محمد گفته بود که اگر اتحادش را با روشنفکران ادامه دهد، دیگر برایش سلاح و مهمات داده نخواهد شد. اما گل محمد به او جواب قاطع داده گفته بود، شما نمیتوانید جلو اتحاد من با روشنفکرانی را بگیرید که از صدق دل برای افغانستان آزاد، مستقل و مرفه کار میکنند. بعد سید سلیمان مدعی دریافت گزارشهایی میشود که گویا اینان به دین مردم احترام ندارند. گل محمد در جواب برایش میگوید، کدام بیناموس و بیغیرت به شما اینچنین گزارشهای غلط را داده است، اگر آنان به اعتقادات مردم بیاحترامی میداشتند به این حد بین مردم محبوب و جبهه شان قوی نمیشد، آنان شرافتمندترین افراد فراه هستند که من میشناسم.
حاجی گل محمد خان شخصیت متین و دوستداشتنی داشت و در دل همسنگرانش جای گرفته بود که درین مطلب مختصر نمیشود یکایک خاطرات آموزنده و الهامبخش دوران مقاومت ضد روسی و گوشههایی از حرفهای ماندگارش را گنجانید. وقتی روشنفکران مترقی با جبهه حاجی گل محمد خان و سایر جبهات قومی و ملی متحد و یکپارچه شده و تودههای وسیعی را تحت رهبری خود درآوردند، قوت دفاعی محکمی را در مقابل هر دو دشمن (بنیادگرایان و مزدوران روس) بدست آوردند که سبب شهرت نیک جبهات سمت فراه و مبارزه قاطع آنان گردیده بود. به علت این اتحاد بود که گروههای بنیادگرای تنظیمی نتوانستند مثل سایر ولایات در فراه بر شانههای مردم سوار شده و آن ولایت را به خاک و خون کشند.
هنگامی که بعد از سقوط رژیم پوشالی نجیب، جنگهای ویرانگر تنظیمی در سراسر افغانستان اوج گرفت وی با مشوره یاران روشنفکرش تفنگ را کنار گذاشت اما همواره آن خونآشامان و رهزنانی را که ثمرات مبارزات مردم را دزدیده و به زندگی مجلل رسیده بودند به مثابه خاینان ملی افشا و سرزنش میکرد. وی تا آخر عمر در زادگاهش به صفت ریشسفید قوم به مسایل منطقه و محیطش توجه کرده به جوانان و مردمش مشورههای نیک میداد.
گل محمد خان که آرزوی یک افغانستان مستقل، آزاد و سربلند را در سینه میپرورانید با تشکیل «حزب همبستگی افغانستان»، که جمعی از روشنفکران همرزمش نیز از جمله بنیانگذاران آن بودند، بدون دغدغه به صفوف آن پیوست و جهت سمت و سو دادن کارهای حزب مشتاقانه تلاش ورزید.
با تاسف و اندوه فراوان که این مرد خرد و مبارز شرافتمند و وطندوست به عمر ٧٩ سالگی به تاریخ ١٥ قوس ١٣٩٢ در اثر سکته قلبی جهان را وداع گفت و یارانش را تنها گذاشت.
«حزب همبستگی افغانستان» ضمن ابراز تسلیت به خانواده و ادامهدهندگان راهش، به این باور است که وطن ما با از دست دادن یکی از فرزندان اصیل و باوجدانش ضایعه جبرانناپذیری را متحمل شده است.
تک تک اعضای حزب همبستگی به یاد و حماسههای وطنپرستانه گل محمد سوگند یاد میکنند که راه پرنجابت و انسانی او را پی گرفته، با آموختن از استواری و پشتکار وی، در برابر تمامی دشمنان وطن و مردم ایستاده و نگذارند که ثمره یک عمر از خودگذری و قربانیهای گل محمدها با خیانت و جنایت میهنفروشان برباد رود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!