«دوزخیان روی زمین» در بهشت آدمکشان و مافیا‌زادگان

فقر در کابل

هجوم امریکا بر افغانستان و غارت مردم در آشفته‌بازاری به نام «بازار آزاد» زمینه فقر، بیکاری، اعتیاد، فساد و حاکمیت مافیا را در کشور فراهم نمود و فاصله بین فقر و ثروت را بصورت بیسابقه‌ای عمیقتر ساخت. دولت دست‌نشانده امریکا در بیش از دهسال باوجود سرازیر شدن دهها میلیارد دالر کوچکترین اقدامی جهت بهبود وضعیت کودکان و جوانان انجام نداد بلکه فضایی را حاکم ساخت که پلیدترین خاینان در پستهای بلند نصب شده از یک مشت جاهل و پلید «مقامات» و غارتگران نوین افغانستان را ساخت که در چپاول آخرین داشته های وطن ما باهم رقابت دارند.

درحالیکه فقر در کشور روز به روز سیر صعودی می‌پیماید و هرگوشه افغانستان نیاز به بازسازی دارد ولی «دولتمردان» ضدملی دستگاه گندیده و فاسد کرزی در فکر افزودن سرمایه های حرام شان اند و پارلمان و قضا نیز با دزدان شراکت دارند. هولناکترین دوسیه های فساد و یغمای سرمایه ملت در رسانه ها درز می‌کنند اما عواملش محاکمه نشده به کرسی های بلندتری دست می‌یابند. «مقامات» غدار و پلید آنچنان مست سرمایه‌اندوزی اند که باوجود نیازهای بیشمار در هر بخش، قادر نیستند که بودجه های انکشافی شانرا به مصرف رسانند.

در کابلی که با نگاه اول فقر و بدبختی اکثریت باشندگانش در پشت زرق و برق ظاهری بلندمنزلهای مافیاسالاران و دفاتر مفشن نهادهای داخلی و خارجی پنهان است، فلاکت اکثریت مردم و بخصوص کودکان اشک بر چشمان هر انسان باوجدانی جاری می‌سازد.

من تصاویر ذیل را بصورت نمونه تقدیم می‌کنم:

صفی الله

صفی‌الله ٧ ساله از صبح وقت تا شام با یک قوطی کوچک و مقداری سپند در سرک چهل متره کابل موترها را سپند می‌کند و از آنان پول می‌طلبد. او می‌گوید «چون تعداد سپندی‌ها بسیار زیاد شده کسی برای ما پول نمی‌دهد. در طول روز که من زیاد کوشش کنم ٧٠ الی ٨٠ افغانی کمایی می‌کنم.» پدر صفی‌الله که در سگ‌جنگی های تنظیمی کابل مرمی خورده یک پایش معیوب است و در پل باغ عمومی گدایی می‌کند. وی ٢ برادر و ٤ خواهر دارد. صفی می‌گوید او و پدرش تنها نان‌آوران خانه هستند و با ١٥٠ افغانی باید شب و روز خود را سپری کنند.




ولید

ولید آرزو دارد تا در آینده ممثل شود. او که ١٢ سال عمر دارد، کراچی کوچکی دارد که با برادرش یکجا میوه فروشی می‌کند. خانواده ولید در خانه فقیرانه زندگی می‌کند که کرایه آن ٤٠٠٠ افغانی است و ٢ اتاق دارد. ولید در طول روز حداکثر ٢٠٠ افغانی عاید دارد که باید با آن فامیل ٨نفره را نان ‌دهد. او می‌گوید اکثراً خوراک شان چای و نان است چون به علت بالا رفتن قیمت ها با این پول نمی‌شود چیز دیگری خرید.




امید

امید ٨ ساله با پشتاره‌ای که در آن کاغذ و آهن‌پاره جمعاوری می‌کند، پشت موترها می‌دود و از آنان خیرات می‌خواهد. او می‌گوید «مه تمام روز در زباله‌دانی‌ها می‌گردم و پلاستیک جمع می‌کنم چون سن من کم است به کسانیکه می‌فروشم به قیمت ارزان از پیشم می‌خرند. پدرم پودری است و مادرم در خانه مردم کالا می‌شوید و پاکاری می‌کند.» پدر امید معتاد است بنا با اعضای خانواده برخورد بدی دارد. او می‌گوید «روزی که پول کم ببرم پدرم مرا لت و کوب می‌کند. پول مرا پدرم می‌گیرد و چرس و پودر می‌خرد.»




جوانان بیکار
جوانان بیکار
جوانان بیکار
جوانان بیکار
جوانان بیکار

در دولت متشکل از دزدان و غارتگران و جنایتکاران جوانان نه بر اساس لیاقت و شایستگی بلکه بر مبنای واسطه و پول مقرر می‌شوند. جمع وسیع جوانان پس از فراغت بیکار مانده رو به اعتیاد و مهاجرت به ایران و پاکستان می‌کنند. این جوانانی که می‌توانستند نقش مهمی در پیشرفت افغانستان داشته باشند، از فرط بیکاری مجبور به انجام شاق‌ترین کارها شده اند. در گوشه و کنار کابل صدها جوان را می‌توان دید که در فضای آلوده این شهر بی‌صاحب در زباله ها سرگردان اند و با جمعاوری کاغذ و آهن، اندک پولی بدست می‌آورند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 152 نفر