پولیس بامیان، آفت اجتماعی

پولیس افغان

‌در ۱۶ سرطان ۱۳۹۱ ازدواج شاهانه‌ی دختر ظاهر "مطیع" مدیر پیژند با فرزند حفیظ الله "پیمان" قوماندان زون بامیان انجام گرفت. خاص و عام یکاولنگ با دیدن این محفل انگشت حیرت به دندان گرفته از خود پرسیدند، اینان که روزگاری هیچ چیز نداشتند، چطور شد که ناگهان به ثروت افسانوی دست یافته به فرعون های زمانه بدل شده اند. آنان در واقع محفل عروسی را به صحنه‌ای از قدرت نمایی شخصی و مانور نظامی تبدل نموده بودند.

در مراسم عروسی آنان علاوه از مصارف گزاف و نان دادن به سبک خانزادگان، ۲٠ اراده موتر رنجر پولیس، ۱۲ موتر بدون نمبرپلیت که بطور قاچاق از منطقه ویش آورده شده بودند، نیز موجود بود. این در حالی است که چندی قبل صدیق صدیقی سخنگوی وزارت داخله در یک نشست خبری اظهار داشته بود:

«وزارت داخله بعلت استفاده سؤ از موترهای دولتی مصمم است این مسئله را با جدیت پیگیری نماید.»

در حالیکه تهدید دسته های دزدان مسلح از طرف غرب یکاولنگ سابقه نداشته، این پولیس مصروف رقابت ها و هم چشمی های هرزه محلی و زهر چشم نشان دادن به مردم بی دفاع هستند.

ما در قریه‌ای زندگی می‌کنیم که پیچیدگی های فرهنگی و تاریخی خاصی دارد. طی سال های اخیر فرد ناخلفی از این قریه چند دختر و نواسه اش را به زنی برادران ظاهر "مطیع" و یک پسر حفیظ الله "پیمان" داده است. از روزی که پای این دامادان که هرکدام خود را هرکاره پولیس می‌دانند، به قریه باز شده است، بطور مستمر مردم را تهدید نموده، علیه هر که دل شان خواست دعوی راه می‌اندازند و در کوچکترین امور قریه مداخله می‌کنند.

این لومپن ها منطقه را قلمرو شخصی، اهالی را رعیت و خود را مالک جان ومال آنان می‌پندارند.

در روزهای تعطیل این جوان های هرزه با ساز وبرگ نظامی مانند لشکر چنگیز به قریه هجوم آورده، نظم و آرامش را برهم می‌زنند. مردم مجبورند از دستورات آنان اطاعت کنند. مثلاً اگر راننده دیوانه و مست آنان دیوار خانه مردم را خراب کرد، باید از مهارت و هنر او در رانندگی توصیف شود! و اگر مردم مجبور ساخته شوند طی بیگاری، کود حیوانی را توسط موتر پولیس به مزارع انتقال دهند، نباید لب به شکایت بگشایند و یا اظهار خستگی از کار نمایند.

پولیس در سایر جوامع اگر عمدتا در خدمت طبقه حاکم قرار دارد، تا حدی خود را مکلف به خدمت جامعه می‌داند، ولی در افغانستان بی در و دروازه پولیس خود به آفتی اجتماعی مبدل شده به گریبان مردم چنگ می‌اندازند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 505 نفر