راه دگر نیست!

راه دگر نیست!

به «شکریه تبسم» کودکی که با چند هموطن دیگر ما در مسیر جاغوری توسط آدمخواران داعشی گروگان و بعد از شکنج طاقت‌فرسا گردن زده شدند و امروز شال غم در سوگ این عزیزان در هر کران هموار است.

نه بخاطر انسان
نه بخاطر افغانستان
نه بخاطر نان
نه بخاطر آسایش و رفاه
فقط بخاطر گردن زدن یک گل
و یک «تبسم» معصوم
ای خلق بی‌شمار
باید بپاخیزیم
و لُنگی «عمر» و «غنی» غدار را
طناب دار گردن شان سازیم

چندتن از قربانیان جاغوری
اجساد چندتن از هموطنان معصوم هزاره ما که به تاریخ ۸ نوامبر ۲۰۱۵ توسط وحشیان داعشی در زابل سربریده شدند.

نه بخاطر استقلال
نه بخاطر آزادی
نه بخاطر عدالت
نه بخاطر امنیت
فقط بخاطر ضجه‌های «رخشانه»
در زیر سنگ درندگان بیمار
ای خلق بی‌شمار
باید بپاخیزیم
و «سیاف» و «محقق» و
                             هم‌کیشان شان را
گردن نه
پاره پاره نه نه
در چهار راه مزدحم دهمزنگ
و یا شاید
در قفسِ درندگان باغ وحش
یک قرن تمام
بر قناره‌ی قصابان
از لِنگ بیاویزیم
تا جنایت‌زادگان دیروز
و حرامزادگان حاکم امروز
لجن‌زار تاریخ ما را
با تف‌باران خلق داغدار
نه در ته‌ترین دوزخ
فقط بر روی زمین
                             بیازمایند
که «تبسم»
مرغکی بی‌آزارِ نبود
که شام‌گاهان شغالان داعشی
                             نوشک جان کنند
و رخشانه‌های این سرزمین
هوسی نیستندکه طالبکان مزدور
                             طلب عیش نمایند.

مردم!
نه با کج سروده‌ی من
نه با آهنگ جاودانه‌ی «زندگی» (*)
و نه بخاطر «خونابه‌های چشم مادران»
فقط بخاطر غم‌انگیزترین لحظه‌
آنگاه که جلادی «قناری کوچک»ی را
به جرم رنگ و آیین
                             شقه شقه می‌کند
و ترا
و مرا
جهان بی‌خبر
بی‌خردان قرن
و دیوانگان درنده خطاب می‌کنند
باید از جا برخیزیم
و هم اکنون
به آواز تندر و ترقی
یک مشت شویم
و بپاخیزیم
بهار می‌آید
و شمیم آزادی
عدالت دایمی را
بر محور دموکراسی
                             بدرقه خواهد کرد
باید برخیزیم
راه دگر نیست.

۲۱ عقرب ۱۳۹۴ - کابل


*- اشاره به شعر «زندگی آخر سر آید بندگی در کار نیست» سروده زنده یاد ابولقاسم لاهوتی که با صدای دلنشین احمد ظاهر ماندگار گردیده است.


شکریه و پدرش
شکریه و پدرش

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 86 نفر