- توضیحات
- نویسنده: شاکر از فراه
- رده: گزارشها
ولسوالی گلستان یکی از فقیرترین و دورافتادهترین مناطق فراه به حساب میرود که از ماه اسد سال جاری (۱۳۹۳) تا اکنون در محاصره و سرکوب تمام عیار طالبان قرار داشته و تمام راههای مواصلاتی به روی مردم مسدود بوده، کمبود موادغذایی زندگی مردم را بهشدت تهدید میکند. از مجموع ۲۱۰ قریه این ولسوالی تنها ۱۳ قریه آن زیر تسلط دولت بوده و بقیه در گرو طالبان میباشند.
چندی قبل، ریشسفیدان گلستان (مجموع ۳۲ قریه بزرگ آن ولسوالی) بعد از ماهها انتظار هنگامی که دریافتند از سوی دولت فاسد و ضدمردمی چیزی جز عوامفریبی ساخته نیست، راهی کویته پاکستان میشوند و در آنجا با «شورای کویته» طالبان دیدار کرده، مشکلات شان را مطرح میسازند. طالبان مزدور به خواستهای برحق شان لبیک نگفته کماکان بر محاصره و سرکوب مردم ادامه میدهند، اما بعد به افراد مسلح شان در منطقه کتبا اطلاع میدهند که فقط حق عبور موترهای سراچه با ۶ سرنشین و ۵۰ کیلو بار و همچنان انتقال مریضان جهت تداوی با یک تا دو پایواز را بدهند. در بدل آن، از مردم میخواهند به کمک طالبان شتافته علیه دولت دست به کار شوند.
- توضیحات
- نویسنده: هیله نوری
- رده: گزارشها
دولت بهاصطلاح «وحدت ملی» که با شعار عوامفریبانه «مبارزه با فساد» دست به یک سلسله نمایشات زده، با نصب چند مهره سوخته و رسوای دوران پرفساد کرزی در پستهای کلیدی نشان داد که هیچ تعهد عملی در این زمینه ندارد. با فساد هرگز نمیتوان با اتکا به آنانی مبارزه نمود که خود متهم به غارتگری اند. بهطور نمونه عمر زاخیلوال، حنیف اتمر و ضیا مسعود که هر سه به حساسترین مقامات نصب شدهاند متهم به فساد اند که در گذشته بوی آن رسانههای مشهور جهان را نیز فرا گرفته بود. این در حالی است که هنوز زدوبندها و چانهزنیها روی کابینه جریان دارد که بدون شک جمعی از همان فاسدان گذشته در کابینه جدید راه خواهند یافت.
- توضیحات
- نویسنده: الفت
- رده: گزارشها
روزی صبح از سرک کارته پروان میگذشتم که تکسیران با بسیار خوشحالی گفت شکر که از یک غم خو خلاص شدیم. وقتی پرسیدیم کاکا کدام غم، گفت: «تا وقتی که مارشال فهیم زنده بود این سرک از طرف صبح ساعتها بند میشد چون او از خانه خود بهطرف ارگ میرفت، کرایهای که من میگرفتم پول تیل هم نمیشد و تا رسیدن به سرای شمالی نصف روزم ضایع میشد. از وقتی که او مرده دیگر از طرف صبح این راه بند نمیشود.»
در کنار ناامنی، بیکاری و دهها مصایب دیگر که دامنگیر باشندگان شهر کابل است، موجودیت دیوارهای کانکریتی در کنار وزارتخانهها، سفارتخانهها، دفاتر مهم خارجی و داخلی، خانهها و مهمانخانههای مقامات و جنگسالاران و مافیازادگان که راه رفت و آمد عمومی را مسدود ساخته، مشکلاتی را به وجود آورده و عبور و مرور را برای شهریان پایتخت شکنجهبار نمودهاست.
- توضیحات
- نویسنده: اشرف
- رده: گزارشها
آنچنان که بر همگان روشن است، نظام حکومتی افغانستان به سان شرکت سهامی در میان تنظیمها و جنگسالاران تقسیم شدهاست. از این جمله در تقسیمات سیاسی افغانستان، ولایت بامیان سهم حزب وحدت است و مقامهای دولتی بلندپایه این ولایت هم از سوی کریم خلیلی معرفی و نصب میشوند. چندی پیش، رادیوی «دویچه ویله» گزارش مختصری در مورد مقرریهای خانوادگی والی بامیان نشر کرد، اما رادیوی نامبرده از افشای نام این افراد خودداری کرد. پس از شنیدن این گزارش، با کمی پرس و پال توانستم که لیستی از این مقرریها را ترتیب دهم. این فهرست تعیینات غلامعلی وحدت، معین سابق تامیناتی وزارت امور داخله و اکنون والی بامیان، که در گذشته رییس دفتر گلابزوی بود و پس از سقوط حکومت خلق و پرچم یکی از قومندانهای مطرح حزب وحدت به شمار میرفت. با دیدن این لیست، حقانیت این نکته ثابت میگردد که افغانستان به شرکت سهامی مبدل شده که هر جنایتکاری بنابر قدرت خود از آن سهم میبرد و ایجاد نهادهای بهاصطلاح مستقل مانند «کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی»، هیچ دردی را دوا نمیکند و فقط عوامفریبی است و چند تن مفتخوار دیگر زمینه پرکردن جیبهای شان را مییابند.
- توضیحات
- نویسنده: نصیر بهزاد
- رده: گزارشها
یافتهها نشان میدهد که در جریان چند سال گذشته، نزدیک به دو هزار جریب زمین دولتی در مرکز و ولسوالیهای ولایت بامیان توسط شماری فرماندهان پیشین تنظیمی، مقامهای محلی، بزرگان قومی و اربابان قدرت غصب شدهاست. زمینهای غصبشده توسط این افراد تبدیل به ساحات تجارتی، مارکیتها و دکانها، زمینهای زراعتی و در چوکات شهرک برای مردم به فروش رسیدهاست.
این یافتهها نشان میدهد که برخی مقامهای بلندپایه محلی و مقامهای بلندپایهتر از آنان و همچنان اعضای شورای ملی از این غاصبین حمایت میکنند. شماری از این زمینها از ملکیت دولت خارج ساخته شده و به شهرکهای رهایشی در مرکز این ولایت تبدیل شده که بیشتر مقامها در این شهرکها نمرات رهایشی دارند.
- توضیحات
- نویسنده: شاکر از فراه
- رده: گزارشها
فراه در غرب افغانستان و هممرز با ایران، یکی از ناامنترین ولایات درسطح کشور است که همه روزه باشندگان بیدفاعش بیچون و چرا قربانی دسیسههای خاینانهی جنگافروزان ویرانگر میشوند.
در این ولایت دورافتاده در کنار فقر کشنده و بیثباتی و ناامنی جاری، مردمانش بارها شاهد تلفات گسترده بمباردمان نیروهای اشغالگر، قتلهای دستجمعی و سربریدنهای گروهی، حملات انتحاری، ربودن اطفال و تیرباران فرزندان کارگر خویش توسط جیرهخواران طالبی و غیرطالبی بودهاند.
- توضیحات
- نویسنده: زلمی
- رده: گزارشها
اکثریت مردم افغانستان در فقر مطلق بسر میبرند. بر اساس گزارش ٢٤ اگست ٢٠١٤ «کلید گروپ»، ١٢ میلیون افغان با عاید کمتر از ٤٥ سنت (حدود ٢٥ افغانی) در روز زندگی میکنند. وضعیت کودکان افغان بیش از دیگران اسفناک است. دولت افغانستان «کنوانسیون حقوق کودک» را در ۱۹۹۴ امضا نموده، در «کمیسیون (نا)مستقل حقوق بشر افغانستان» کمیشنری برای حقوق کودکان معاش دریافت میکند و حتا وزارتخانهای برای بهبود وضعیت کودکان موظف است. اما تمام این اقدامات در سطح حرف بوده، فعالیت این نهادها به «پالیسیسازی»، انتشار گزارشهای زیبا و پرداخت معاش چندین هزار دالری به مشاوران خارجی خلاصه میشود. در عمل، اطفال این سرزمین از مشقت های دردناک رنج میبرند و کودکان خیابانی بیش از همه آسیبپذیر اند.
- توضیحات
- نویسنده: الفت
- رده: گزارشها
خادم حسین، پیرمرد ۷۵ ساله از جمله دهقانان فقیر یکهولنگ است که بیشتر عمر خود را در کشت و کار بر زمین دیگران سپری کرده تا لقمه نانی برای فامیل ۶ نفره خود به دست بیآورد. اما در این اواخر بنابر کاهش نرخ حاصلات زراعتی، دیگر نتوانست با کار در زمین، نان بخورنمیر خانواده خویش را پیدا کند، بناً مجبور شد مانند هزاران خانواده دیگر رخت سفر از روستا ببندد و روانه شهر بامیان شود.
خادم حسین فعلا در دره اژدر در یک خانه بدون چهاردیواری و آب زندگی میکند. او میگوید که در آرزوی لقمه نانی به شهر آمد ولی در اینجا وضعیت بدتر از قریهاش است. حسین مجبور میشود که دو پسر نوجوانش را از مکتب بکشد تا در کنارش کار کنند. آنان مصروف خشتزنی هستند.
- توضیحات
- نویسنده: کاوه عزم
- رده: گزارشها
رمضان، مرد ٥٣ ساله که در دوران داوود خان از صنف هشت مکتب فارغ گردید. بنابر تبعیض ملیتی در آن زمان نتوانست وظیفه دولتی اجرا کند، بناً از روی ناچاری به پاککاری و بارکشی پرداخت تا به فامیلش کمک کند و بعدها در یک دکان قصابی شاگرد شد. رمضان بزرگترین فرزند پدر بود که پس از وفات وی، مسوولیت خانواده بر دوش او افتاد. رمضان میگوید که شبها از دکان قصابی مقداری چربی و شکمبه و روده به خانه میآورد تا فامیلش آن را بخورد و شکم شان سیر شود و به همین منوال شب و روز را سپری میکردند.
پس از سرنگونی دولت داوود و رویکارآمدن ترهکی، اوضاع افغانستان دیگر هم بدتر و وخیمتر گشت. اکثر مخالفان رژیم مزدور به بهانه اشرار و ضد دولت شکنجه و اعدام شدند. رمضان میگوید که در آن وقت با ترس و لرز زندگی داشت: «هر روز فکر میکردیم فردا نوبت ما است که یا به زندان برویم و یا هم به جبهه جنگ فرستاده خواهیم شد.» به تعقیب آن تجاوز روسها، آتش جنگ را دیگر هم دامن زد و عرصه زندگی را بر مردم فقیر و بیبضاعت تنگ کرد. او میافزاید: «ما میگفتیم که در هیچ جای دنیا شاید به این اندازه وحشت و ظلم نباشد، نخواهد تکرار شد ولی ما اشتباه فکر میکردیم.»
- توضیحات
- نویسنده: ذکریا
- رده: گزارشها
وایگل قریه فقیرنشین مربوط ولسوالی دره نور ولایت ننگرهار است. این قریه با طبیعت زیبا و هوای صاف توسط کوههای بلند محاصره شدهاست. وایگل در دور افتادهترین نقطه این ولسوالی (همسرحد با دره پیچ نورستان) قرار دارد. قریههای همجوار آن عبارت اند از دودورک، جانشیگل، شامش، کندک، شیمل، اتران و ستن. مردم وایگل به زبان پشهیی تکلم میکنند و از هر نوع حقوق و خدمات بشری محروم هستند. آنان برای خریداری ضروریات زندگی باید حداقل ٢ ساعت در راههای صعبالعبور و پر پیچ و خم پیادهروی کنند تا به بازار ولسوالی دره نور برسند.
مقالات برگزیده
مقالات رسیده
هنر و ادبیات
از صفحات تاریخ ما
تعداد مهمانان حاضر: 84 نفر