ریزه‌گل

از چندی بدین سو شجاعت خانم ریزه‌گل در مطبوعات و رسانه‌های وابسته و دولتی به‌مثابه سوژه ناب در حال چرخش و اغفال اذهان همگانی شده‌است. به همین سبب یکی از اعضای «حزب همبستگی افغانستان» در فراه این جریان را از نزدیک تعقیب کرده و گزارش موثقی از جریان واقعه برای نشر فرستاده‌است. اینک ما جهت آگاهی بیشتر خدمت هموطنان خویش تقدیم می‌کنیم.

ریزه‌گل دختر شاه باران اصلا از ولایت نیمروز می‌باشد. شوهر او به نام عبدالستار، فعلا مسکونه گنج آباد-بالابلوک که بر علاوه ریزه‌گل یک خانم دیگر نیز در قید نکاح خود دارد. ستار یک آدم معامله‌گر و جاسوس دوطرفه بین طالبان و دولت بوده و از این راه امرار معاش می‌کند. چندی قبل ستار با یک قومندان طالبان به اسم لالی بچه ظاهر کوږ مغزی، وارد معامله می‌گردد. لالی قبلا با دولت بود و در اصل از مردم اناردره‌ی ذهکن می‌باشد که سال‌هاست در بالابلوک مسکن‌گزین گردیده و در این منطقه خانه و زمین دارد. وی بیشتر به دزدی و غارتگری شهرت دارد تا طالب عقیدتی.

تیم هاکی افغانستان

یکی از غم‌انگیزترین حوادث تاریخ ورزش افغانستان کشتار داعش‌وار اعضای تیم ملی هاکی افغانستان توسط بشیر بغلانی (سمت والی فراه و بغلان را به‌ عهده داشت و در ۲۰۰۷ بنابر سکته قلبی مرد.) از باند جنایت‌کار گلبدین در سال ١٩٨٠ است. در این ماجرا از میان ٢٤ ورزشکار فقط پنج تن جان به سلامت بردند و باعث تار و مار شدن تیم هاکی شد که تا امروز دوباره سر بلند نکرد. دولت مزدور روس در آن زمان خواست از این حادثه سود تبلیغاتی برد، بناً آن را به‌صورت ناقص و تحریف‌شده انعکاس داد اما واقعیت اسفناک آن تا اکنون پنهان مانده‌است. پرچمی‌ها با سرپوش‌گذاشتن روی ماجرا اولا کوشیدند ضعف و بی‌کفایتی خود را در همچو مسایل بپوشاندند، از جانب دیگر تمامی اعضای تیم نه خلقی، نه پرچمی و نه هم مزدور روس‌ها بودند، از اینرو به‌عنوان افراد اجنبی خود را مکلف به دفاع از آنان نمی‌دانستند.

در گذشته رژیم دست‌نشانده کرزی و امروز حکومت ع و غ همچون کلکسیون کاملی از جنایت‌کاران تمام دوره‌ها را با خود جمع کرده و وظیفه‌ای جز بالاکردن تنبان شاریده جانیان جنگی را ندارد، توقع نمی‌رود، حتا یادی از این تراژیدی ورزشی نماید.

ضرار احمد عثمانی

کابینه کرزی را می‌توان به عنوان یک جمع مافیای بزرگ منطقه نام برد که مانند خفاش و یا ابله‌های گرسنه گرد هم جمع شده و احکام نامرعی صادر می‌کردند. امروز هم حکومت «ع و غ» همان چهره‌های شناخته‌شده و آزموده‌ی گذشته را دوباره بر گرده‌های زخمی مردم ما سوار خواهد کرد. باوجودی که نهاد به‌اصطلاح مستقل «کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی» ایجاد شده و پروسه استخدام‌های دولتی باید زیر نظر این نهاد صورت گیرد، ولی تمام این مسایل ظاهری است و با تغییر و تبدیل هر وزیر، سمت‌های مهم آن نیز تغییر می‌خورند.

مطیع‌الرحمن نظامی

مطیع‌الرحمن نظامی، رهبر بزرگ‌ترین حزب بنیادگرای بنگلادیش، به‌خاطر جرایمی که در جنگ استقلال سال ١٩٧١ مرتکب گردیده بود، محاکمه و به اعدام محکوم شد. وی که رهبری حزب «جماعت اسلامی بنگلادیش» را به عهده دارد، به اتهام قتل‌عام، شکنجه و تجاوز در یک محکمه ویژه محکوم شد. دولت بنگلادیش می‌گوید در زمان جنگ استقلال ١٩٧١ که منجر به جدایی بنگلادیش از پاکستان شد، حدود ٣ میلیون نفر کشته شدند که بیشترین این قتل‌ها عمدی و سیاسی بودند. مطیع‌الرحمان نظامی در آن زمان رهبری گروه شبه‌نظامی «البدر» را عهده‌دار بود که با ارتش پاکستان روابط تنگاتنگ داشت و در شناسایی و قتل روشنفکران، معلمان، نویسندگان و مبارزان آزادی‌خواه کمک می‌نمود. در این جنگ به حدود دو صد هزار زن بنگلادیشی تجاوز صورت گرفت که رهبران جماعت اسلامی عامل عمده آن بودند.

نیلوفر دختر سه ساله تجاوز‌شده

در ۱۹ عقرب ۱۳۹۳، دختر ۳ ساله‌ای به نام نیلوفر در قریه آب بالای ولسوالی رستاق تخار مورد تجاوز جنسی جوان ۲۰ ساله‌ به نام عزیزالله قرار گرفت. عزیزالله دخترک را از دم دروازه خانه شان به باغی در نزدیکی‌ها انتقال می‌دهد و به وی تجاوز می‌کند. نیلوفر فریاد می‌کشد و عزیز برای جلوگیری از فریاد این کودک معصوم گلوی او را فشار می‌دهد که هنوزهم نشانه‌های کبودی در گلوی نیلوفر نمودار است. عزیز این حیوان وحشی در نهایت مانع جیغ و فریاد کودک شده نمی‌تواند و صدایش را مردم محل می‌شنوند. عزیزالله طفل را رها کرده فرار می‌کند. مردم طفل را در حالی که خونریزی شدید داشت، به خانه‌اش انتقال می‌دهند. نیلوفر حالت شعوری خود را از دست می‌دهد و اقارب طفل از شرم تا یک شبانه روز وی را به شفاخانه انتقال نمی‌دهند ولی هنگامی که متوجه وضعیت وخیم او می‌شوند، از ترس این که مبادا تلف شود، به شفاخانه مراجعه می‌کنند. به گفته اقارب مصدوم، ناحیه تناسلی و عجان وی پاره گردیده که در شفاخانه توسط داکتران دوباره دوخته شده‌است.

روزنامه «نیویارک تایمز» به تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۱۴ در گزارشی از فساد گسترده در بنادر کشور خبر می‌دهد. بر اساس این گزارش، «با تخمین بسیار محافظه‌کارانه»، سالانه ۵۰۰ میلیون دالر در گمرکات افغانستان چپاول می‌شود و از بررسی «بازرس ویژه امریکا برای بازسازی» (سیگار) نقل می‌کند که «افغانستان نیمی از عواید گمرکی‌اش را در اثر فساد از دست می‌دهد». اما دولت افغانستان از این غارت سرمایه‌ ملی به خوبی آگاه است و اسناد کافی به دست دارد، ولی آن را از دید ملت مخفی ساخته‌است. «حزب همبستگی افغانستان» به اسناد معتبر «اداره عالی مبارزه با فساد اداری» و چندین نهاد دیگر دست یافته‌است که از جزییات چپاول ده‌ها‌ میلیون دالری در گمرک‌های تحت مدیریت عمر زاخیلوال پرده برمی‌دارد.

ولسوالی گلستان

ولسوالی گلستان یکی از فقیرترین و دورافتاده‌ترین مناطق فراه به حساب می‌رود که از ماه اسد سال جاری (۱۳۹۳) تا اکنون در محاصره و سرکوب تمام عیار طالبان قرار داشته و تمام راه‌های مواصلاتی به روی مردم مسدود بوده، کمبود موادغذایی زندگی مردم را به‌شدت تهدید می‌کند. از مجموع ۲۱۰ قریه این ولسوالی تنها ۱۳ قریه آن زیر تسلط دولت بوده و بقیه در گرو طالبان می‌باشند.

چندی قبل، ریش‌سفیدان گلستان (مجموع ۳۲ قریه بزرگ آن ولسوالی) بعد از ماه‌ها انتظار هنگامی که دریافتند از سوی دولت فاسد و ضدمردمی چیزی جز عوام‌فریبی ساخته نیست، راهی کویته پاکستان می‌شوند و در آنجا با «شورای کویته» طالبان دیدار کرده، مشکلات شان را مطرح می‌سازند. طالبان مزدور به خواست‌های برحق شان لبیک نگفته کماکان بر محاصره و سرکوب مردم ادامه می‌دهند، اما بعد به افراد مسلح شان در منطقه کتبا اطلاع می‌دهند که فقط حق عبور موترهای سراچه با ۶ سرنشین و ۵۰ کیلو بار و همچنان انتقال مریضان جهت تداوی با یک تا دو پایواز را بدهند. در بدل آن، از مردم می‌خواهند به کمک طالبان شتافته علیه دولت دست به کار شوند.

اشرف غنی ضیا مسعود را در پست نماینده فوق‌العاده رییس‌جمهور افغانستان در امور اصلاحات و حکومتداری خوب گماشت.

دولت به‌اصطلاح «وحدت ملی» که با شعار عوام‌فریبانه «مبارزه با فساد» دست به یک سلسله نمایشات زده، با نصب چند مهره‌ سوخته و رسوای دوران پرفساد کرزی در پست‌های کلیدی نشان داد که هیچ تعهد عملی در این زمینه ندارد. با فساد هرگز نمی‌توان با اتکا به آنانی مبارزه نمود که خود متهم به غارتگری اند. به‌طور نمونه عمر زاخیلوال، حنیف اتمر و ضیا مسعود که هر سه به حساس‌ترین مقامات نصب شده‌اند متهم به فساد اند که در گذشته بوی آن رسانه‌های مشهور جهان را نیز فرا گرفته بود. این در حالی است که هنوز زدوبند‌ها و چانه‌زنی‌ها روی کابینه جریان دارد که بدون شک جمعی از همان فاسدان گذشته در کابینه جدید راه خواهند یافت.

سد‌های کانکریتی شهر کابل

روزی صبح از سرک کارته پروان می‌گذشتم که تکسی‌ران با بسیار خوشحالی گفت شکر که از یک غم خو خلاص شدیم. وقتی پرسیدیم کاکا کدام غم، گفت: «تا وقتی که مارشال فهیم زنده بود این سرک از طرف صبح ساعت‌ها بند می‌شد چون او از خانه خود به‌طرف ارگ می‌رفت، کرایه‌ای که من می‌گرفتم پول تیل هم نمی‌شد و تا رسیدن به سرای شمالی نصف روزم ضایع می‌شد. از وقتی که او مرده دیگر از طرف صبح این راه بند نمی‌شود.»

در کنار ناامنی، بی‌کاری و ده‌ها مصایب دیگر که دامن‌گیر باشندگان شهر کابل است، موجودیت دیوارهای کانکریتی در کنار وزارت‌خانه‌ها، سفارت‌خانه‌ها، دفاتر مهم خارجی و داخلی، خانه‌ها و مهمانخانه‌های مقامات و جنگسالاران و مافیازادگان که راه رفت و آمد عمومی را مسدود ساخته، مشکلاتی را به وجود آورده و عبور و مرور را برای شهریان پایتخت شکنجه‌بار نموده‌است.

بامیان در گرو والی

آنچنان که بر همگان روشن است، نظام حکومتی افغانستان به سان شرکت سهامی در میان تنظیم‌ها و جنگسالاران تقسیم شده‌است. از این جمله در تقسیمات سیاسی افغانستان، ولایت بامیان سهم حزب وحدت است و مقام‌های دولتی بلندپایه این ولایت هم از سوی کریم خلیلی معرفی و نصب می‌شوند. چندی پیش، رادیوی «دویچه ویله» گزارش مختصری در مورد مقرری‌های خانوادگی والی بامیان نشر کرد، اما رادیوی نامبرده از افشای نام این افراد خودداری کرد. پس از شنیدن این گزارش، با کمی پرس و پال توانستم که لیستی از این مقرری‌ها را ترتیب دهم. این فهرست تعیینات غلام‌علی وحدت، معین سابق تامیناتی وزارت امور داخله و اکنون والی بامیان، که در گذشته رییس دفتر گلاب‌زوی بود و پس از سقوط حکومت خلق و پرچم یکی از قومندان‌های مطرح حزب وحدت به شمار می‌رفت. با دیدن این لیست، حقانیت این نکته ثابت می‌گردد که افغانستان به شرکت سهامی مبدل شده که هر جنایت‌کاری بنابر قدرت خود از آن سهم می‌برد و ایجاد نهاد‌های به‌اصطلاح مستقل مانند «کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی»، هیچ دردی را دوا نمی‌کند و فقط عوام‌فریبی است و چند تن مفتخوار دیگر زمینه پرکردن جیب‌های شان را می‌یابند.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 547 نفر