زنان قریه کوخی دلبند شان را از چنگ طالبان رها نمودند

زن افغان

به تاریخ ۱۲ جدی ۱۳۹۳، عبدالباسط کارمند محبس ولایت نورستان، مسکونه قریه کوخی ولسوالی علینگار لغمان که از وظیفه به خانه برگشته بود، با برادرش به نام عبدالخالق برای هواخوری به مزرعه‌ نزدیک خانه‌ شان رفته بودند. ساعت ۰۴:۳۰ عصر بود و دو برادر روی پلوان نشسته بودند. شخص نامعلومی که با طالبان رابطه داشته، از حضور عبدالباسط در قریه به طالبان تلفنی احوال می‌دهد. دو طالب نقاب‌پوش از راه می‌رسند و بگومگوهای شان با این دو برادر شروع می‌شود. طالبان، عبدالباسط را شناسایی کرده و کشان کشان کمی دورتر می‌برند و یکی شان بر سر او تفنگچه را نشانه می‌گیرد و طالب دومی شروع به تلاشی عبدالباسط می‌کند و تمام اشیای جیبش را می‌گیرند. در این اثنا برادر دوم سروصدا راه می‌اندازد و زنان خانواده باخبر می‌شوند.

مادر عبدالباسط، اولین فردی است که به صحنه می‌رسد. وی درمقابل دو طالب مسلح می‌ایستد و می‌گوید که نخست باید او را بکشند و پس از آن پسرش را ببرند. سه خواهر عبدالباسط نیز با مادر شان می‌پیوندند. همه با دستان خالی مانع طالبان می‌شوند. کودکان و زنان بیشتر قریه به جمع مادر و دخترانش ملحق می‌شوند. همه سد راه این دو طالب شده و غالمغال و ایستادگی شان، عبدالباسط را از چنگ آنان رها می‌کنند. در فرجام، طالبان مجبور به ترک قریه می‌شوند.

رهایی عبدالباسط از چنگ طالبان تاریک‌اندیش توسط مادر، خواهران و زنان قریه‌اش، درسی را به همه می‌آموزاند که زنان ما وقتی متحدانه مقابل جانیان برخیزند، با دستان خالی می‌توانند آنان را وامانده و ذلیل ساخته، جگرگوشه‌های شان را از چنگ این جانیان رهایی بخشند و روزی هم تمام جامعه را.

مقالات برگزیده

مقالات رسیده

هنر و ادبیات

از صفحات تاریخ ما

تعداد مهمانان حاضر: 323 نفر