نیمی از ثروت جهان در دست یک فیصد مفتخوار
- رده: گزارشها
- نویسنده: پویا
- منتشر شده در سه شنبه، 14 دلو 1393
چیزی که در هر گوشهای از جهان بیشتر به چشم میخورد، نابرابریهای اقتصادیست که عواقب وخیم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز دربردارد. از مرگ اطفال گرسنه در افریقا گرفته تا ضعف طفلک اسپندی در افغانستان؛ از تنفروشان مبتلا به ایدز در هندوستان گرفته تا زاییدن مادر حاملهای روی جاده جلو شفاخانه در مکسیکو؛ از بیخانمانهای امریکایی تا آنانی که در پاکستان برای چندی گرده شان را میفروشند؛ همه ریشه در فقری دارد که حاصل همین نابرابریهاست. ثروت عظیم سرمایهداران از بخشهای مختلف از قبیل امور مالی، خدمات صحی، بیمه، تکنولوژی، خردهفروشی و استخراج گاز و نفت وغیره با استثمار میلیونها کارگر به دست میآید. شرکتهای فراملیتی نیز با استفاده از مواد و نیروی کار ارزان کشورهای جهان سوم به ثروت شان میافزایند. با درنظرداشت نظام اقتصادی، توزیع ناعادلانه سود بهدستآمده منجر به گسترش شکاف طبقاتی میگردد.
۱۰ اکتوبر ۲۰۱۳: ارما لوپز، زن بومی مکزیکی پس از این که شفاخانه بنابر عدم پرداخت مصارف از قبولی وی خودداری کرد، در چمن شفاخانه زایمان نمود.
موسسه «آکسفام» در ۱۹ جنوری ۲۰۱۵ طی گزارشی هشدار داد که نابرابریهای اقتصادی با گذشت زمان به شدت رو به رشد است. در حال حاضر، ثروت ۳.۵ میلیارد نفر در جهان معادل است با ثروت ۱.۹ تریلیون دالری ۸۰ سرمایهدار بزرگ که از این میان ۳۵ تن امریکایی اند و روسیه و آلمان در رده دوم قرار دارند. موسسه «آکسفام» در این تحقیق دریافتهاست که یکدرصد جمعیت جهان ۴۸ درصد از ثروت جهان را کنترول میکند و تا سال ۲۰۱۶ این رقم به ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. درصورت ادامه این روند ثروت یک درصد بیشتر از ثروت ۹۹ درصد جمعیت جهان خواهد شد.
در سال ۲۰۰۰، سازمان ملل متحد هشت هدف اساسی را به نام «اهداف توسعه هزاره» (MDGs) جهت کاهش گرسنگی، فقر و بیماری اعلام کرد که باید تا ۲۰۱۵ جامه عمل میپوشید، اما بنابر گزارشهای اخیر این اهداف رویایی بیش نبودند. اخیرا، ۲۰۱۵ سال مبارزه با فقر خوانده شد و کارزار جهانی «عمل ۲۰۱۵» (Action 2015) به راه انداخته شد که در آن هزار سازمان از سراسر جهان دخیل است، اعلام کرد که در صورت اتخاذ تصمیمهای درست تا سال ۲۰۳۰ فقرای جهان از یک میلیارد به ۳۶۰ میلیون تن کاهش خواهد یافت. اما با درنظرداشت تجارب گذشته چنین به نظر میرسد، این تصامیم فراتر از یک «اعلام» قدم نمینهند، زیرا وقتی سرمایه در دست عده محدودی جمع شده و روز به روز افزایش یابد، عملیشدن این اهداف ناممکن است و بیشتر برای فریب اذهان عامه مطرح میگردند.
تاریخ ثابت ساخته که بدون خیزش مردمی نجات تودههای زحمتکش از استثمار ناممکن است. وجود جنبشهای مبارز مانند «اشغال والستریت» در بطن نظام امپریالیستی امریکا، میتواند الهام خوبی باشد برای فقرا علیه غولهای سرمایه که عامل اصلی نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی اند.
جنبش اشغال والستریت در امریکا: «ما ۹۹٪ هستیم!»