محکمه نورنبرگ، سنگبنای مجازات جنایتکاران جنگی
- رده: مقالات
- نویسنده: پویا
- منتشر شده در یکشنبه، 03 جوزا 1394
شش و نیم ماه پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، به تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵ در شهر نورنبرگ آلمان محاکمه تعدادی از سران نازی آغاز گشت که این جریان تحت عنوان «محکمه نورنبرگ» با درسهای ارزندهای بهمثابه سنگبنای محکومیت و مجازات جنایتکاران جنگی ثبت تاریخ گردید. بعد از ارائه پنج میلیون صفحه سند به همراه هزاران فلم از کشتار و شهادت دهها شاهد در محکمه، سرانجام به تاریخ اول اکتوبر ۱۹۴۶، محکمه حکمش را صادر نموده، ۱۲ تن از مجرمان اعدام، ۳ تن حبس ابد و ۴ تن به ۱۰ تا ۲۰ سال زندان محکوم شدند.
در این محکمه، هشت قاضی از فرانسه، روسیه، امریکا و انگلستان حضور داشتند و ریاست هیئت قضایی را رابرت اچ. جکسون به عهده داشت. در ضمن ۳۲۵ نماینده از ۲۴ کشور جهان و صدها ناظر در آن شرکت ورزیدند. تعدادی از رهبران سیاسی آن زمان و از جمله چرچیل خواهان اعدام فوری و بدون محاکمه رهبران نازی بودند، اما در «موافقتنامه مسکو» که در اکتوبر ۱۹۴۳ توسط چرچیل، روزولت و استالین به امضا رسید، تصمیم به محاکمه جنایتکاران نازی گرفته شده بود، زیرا به این باور بودند که با اعدام بدون محاکمه، این مجرمان مورد قضاوت تاریخ قرار نخواهند گرفت.
رهبران آلمان نازی عامل کشته شدن و متلاشی شدن زندگی میلیونها انسان بودند.
در کنار رهبران برجسته نازی، اعضای گشتاپو (پلیس مخفی آلمان نازی) و اس.اس (یکی از سازمانهای شبهنظامی حزب نازی) و همچنان کارخانهداران آلمانی به دلیل دستداشتن در تیرباران دستهجمعی یهودیان در اردوگاههای کار اجباری محاکمه شدند. در ادامه آن، محاکمات دیگری نیز علیه داکتران و قضاتی که وظیفه شان را در خدمت جنایت قرار داده بودند، در شهر نورنبرگ برگزار گردید.
هیتلر (رهبر حزب نازی)، هیملر (رییس یکی از شاخههای نظامی آلمان) و جوزف گوبلز (وزیر تبلیغات نازی) قبل از دستگیری خودکشی کردند، بنا امکان محاکمه شان میسر نشد. چند تن از نازیهای دستگیرشده قبل یا بعد از حکم محاکمه در زندان به شیوههای مختلفی خودکشی کردند.
محاکمه بینالمللی نورنبرگ الگویی برای مجازات جنایتکاران جنگی شد. این محاکمه بر استدلالهای پوچی چون نامقصردانستن افرادی که زیر فرمان بودند و یا در جنایتی سهیم بودند که مشترکا صورت گرفتهاست، چلیپا کشید و هر فرد را مسوول جنایتش دانست.
اعدام شدگان فاشیستهای نازی
آیا روزی خواهد رسید که جنایتکاران جنگی افغانستان را نیز به این حالت ببینیم؟
نورنبرگ چهار اصل حقوقی بسیار مهم را به قوانین بینالمللی عرضه کرد که مبنای مجازات عاملان نقض حقوق ملل قرار گرفت و بعدا در میثاقهای سازمان ملل متحد نیز تسجیل گردید:
۱- «جنوساید» یا کشتار قومی، یعنی اعمالی چون قتلعام سیستماتیک به نیت حذف گروهی از مردم به دلیل تعلقات نژادی، ملی و مذهبی تجاوز آشکار به حقوق بشر و جنایتی علیه بشریت تلقی میشود و در سطح بینالمللی قابل محاکمه است. بشریت دارای اصول مشترکی است که هیچ شخص و نهادی با هر توجیهی نمیتواند آنها را زیر پا بگذارد. حتا اگر قوانین کشوری این اعمال را مجاز بشمارد.
۲- هر فردی پاسخگوی اعمال و نقشی که در جنایت داشتهاست، حتا اگر جنایت مشترکا –مثلاً جنایتهای دولتی– انجام گرفته باشد. نمیتوان با توسل به تیوری «تقصیر جمعی» یا با این استدلال که فرد محصول شرایط اجتماعی و سیاسی است، مسوولیت فردی را نادیده گرفت.
۳- اطاعت از فرمان مافوق مانع مسوولیت فردی شده نمیتواند. یعنی این استدلال که فردی مدعی شود که گویا براساس فرمان سران دولت دست به فلان جنایت زدهاست، دلیلی برای تبرئه وی شده نمیتواند.
۴- محاکمه و مجازات اعمالی که در زمره جنایت علیه بشریت قرار میگیرد، شامل قاعده مرور زمان نمیشود.
در این مورد فلمی به نام «قضاوت در نورنبرگ» (Judgment at Nuremberg) با کارگردانی استنلی کرامر (Stanley Kramer) نیز ساخته شدهاست که به تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۶۱ انتشار یافت و در جوایز اسکار سال ۱۹۶۲ در یازده رشته نامزد اسکار شد. این فلم به ما میآموزد که نه تنها عاملان کشتار جنایتکار اند بلکه آنانی که سکوت اختیار میکنند و یا برای ستمکاران وظیفه اجرا میکنند نیز جنایتکار محسوب میشوند.
کشور ما که شاهد انواع کشتارها، قتلعامها، تجاوز بر زنان و کودکان و صدها جنایت نوع هتلری بوده و است، هنوزهم عاملان آن بهجای اینکه محاکمه شوند با حمایت اربابان شان بر مردم زجردیده ما حکومت میکنند. هر کدام تعدادی از «روشنفکران» چاپلوس را نیز در کنار خود دارند، که کلههای پر «تیوری» شان را برای فراموشی و یا حتا برحقدانستن جنایات باداران شان میجنبانند. امروز نیز قربانیشدن مردم ما ریشه در وطنفروشی جنایتکاران مزدوری دارد که کشور مان را لیلام سیاستهای کشورهای خارجی نمودهاند.
آموزههای محاکمه نورنبرگ برای ما اینست که در قانون انسانیت «بخشایش جنایتکاران» و «فراموش کردن گذشته» جایگاهی ندارد، بنا هرگز نباید فریب تبلیغکنندگان این تیوریهای خاینانه را خورد و برعکس باید این عناصر را شرکای جرم جلادانی بدانیم که میلیونها هموطن ما را طی چند دهه قتلعام و شکنجه کردهاند. نورنبرگ به ما میآموزد که زخمهای جنگ و بربریت را اگر با اجرای عدالت التیام نبخشیم، به زخمهای ناسور مبدل شده، زمانی بهصورت وحشتناکتری سربرآورده راه را برای هرگونه صلح و ثبات و آسایش مردم خواهد بست. ملتی که نقض حقوق بشر و جنایات جنگی را نادیده گیرد، در آینده بهای سنگینی برای آن خواهد پرداخت.
در لجنزار حاکمیت جنایتکاران در افغانستان، فریاد دادخواهی تعدادی از هموطنان و روشنفکران باوجدان مان نیز شنیده میشوند. بیتردید اگر این فریادها رساتر شود، جنایتکاران را –که از همان ابتدا در اذهان مردم ما محاکمه شده اند– به سزای اعمال شان رسانده و همچون محاکمه نورنبرگ به پای میز محاکمه خواهند کشانید.
دهها تن بهصورت خستگیناپذیر میلیونها سند جنایات فاشیستهای هیتلری را ردهبندی و به چهار لسان ترجمه کرده، برای محکمه آماده ساختند.